دو نسخۀ گذار سبز در دو سوی آتلانتیک: اروپا علیه روسیه؛ آمریکا علیه چین

تاریخ : 1404/07/09
Kleinanlegerschutzgesetz, Crowdfunding, Finanzierungen
حقوق محیط زیست حکمرانی جهانی
نمایش ساده

گزیده جستار: اگر بخواهیم یک جمله کلیدی بگوییم: اروپا با REPowerEU به‌دنبال نجات از روسیه است؛ آمریکا با IRA به‌دنبال غلبه بر چین است. دو نسخۀ گذار سبز در دو سوی آتلانتیک، هر یک در دل خود حامل نوعی «سیاست قدرت» هستند. دیگر نمی‌توان گذار سبز را صرفاً پروژه‌ای محیط‌زیستی یا اقتصادی دانست؛ امروز این مسیر، به ابزار بقا و رقابت جهانی بدل شده است.

اين نوشتار در تاريخ نهم مهرماه ۱۴۰۴ در روزنامۀ اعتماد منتشر شد.

 

دو نسخۀ گذار سبز در دو سوی آتلانتیک:

اروپا علیه روسیه؛ آمریکا علیه چین

 

 

بحران انرژی سال ۲۰۲۲ به‌خوبی نشان داد که سیاست انرژی دیگر موضوعی صرفاً اقتصادی یا زیست‌محیطی نیست، بلکه در قلب ژئوپلیتیک و رقابت قدرت‌های بزرگ قرارگرفته است. اتحادیۀ اروپا و ایالات‌متحده، دو ستون اصلی غرب، هرکدام نسخه‌ای متفاوت برای گذار سبز ارائه کرده‌اند: برنامه REPowerEU و قانون کاهش تورم (IRA). این دو برنامه هرچند هر دو در یک سال و با محوریت انرژی پاک معرفی شدند؛ اما فلسفه، سازوکار و پیامدهایشان کاملاً متفاوت است.

اروپا: امنیت انرژی در سایۀ تهدید روسیه

تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اروپا را در موقعیتی شکننده قرار داد. قاره‌ای که ۴۵ درصد گاز و بیش از نیمی از زغال‌سنگ خود را از روسیه وارد می‌کرد، ناگهان متوجه شد انرژی به ابزاری سیاسی در دست کرملین بدل شده است. تحریم‌ها و کاهش عرضه گاز، زمستان ۲۰۲۲ را به کابوس تورم و بحران اجتماعی تبدیل کرده بود.

پاسخ بروکسل، برنامه‌ای بود موسوم به REPowerEU که در ماه مه همان سال معرفی شد. این برنامه، هم مکمل «توافق سبز اروپا» (European Green Deal) و بستۀ « Fit for 55» است و هم گامی فراتر از آن؛ اقدامی فوری برای رهایی از وابستگی به روسیه. هزینه اجرای این برنامه بین ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۷ حدود ۲۱۰ میلیارد یورو برآورد شده است. تأمین مالی آن از «صندوق بازیابی و تاب‌آوری اروپا»، درآمدهای سیستم تجارت انتشار (ETS) و وام‌های بانک سرمایه‌گذاری اروپا انجام می‌شود.

سه رکن اصلی این برنامه عبارت‌اند از: (1) تنوع‌بخشی به منابع تأمین: واردات LNG از آمریکا، قطر و نروژ؛ خط لوله از آذربایجان؛ سرمایه‌گذاری در شبکه‌های هیدروژن. (2) صرفه‌جویی در مصرف انرژی: هدف کاهش ۱۳ درصدی مصرف نهایی تا ۲۰۳۰ (بالاتر از ۹ درصد در بسته Fit for 55)؛ اقداماتی فوری مثل کاهش دمای گرمایش ساختمان‌ها و نوسازی صنایع پرمصرف. (3) تسریع در تجدیدپذیرها: رساندن سهم انرژی‌های پاک به ۴۵ درصد تا ۲۰۳۰؛ نصب ۶۰۰ گیگاوات ظرفیت خورشیدی و ۵۱۰ گیگاوات بادی؛ اصلاح روند صدور مجوز که قبلاً سال‌ها طول می‌کشید.

دستاوردهای این برنامه تا ۲۰۲۵ بدین شرح لیست شده است که: (1) واردات گاز از روسیه از ۴۵ درصد در ۲۰۲۱ به حدود ۳ درصد در ۲۰۲۵ کاهش‌یافته است. (2) واردات زغال‌سنگ از روسیه تقریباً صفر شده است. (3) انرژی بادی در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۹ درصد از برق اتحادیۀ اروپا را تأمین کرده است. بااین‌حال، اروپا با مشکلاتی چون گلوگاه‌های شبکه برق، بوروکراسی در مجوزدهی و کمبود مواد خام حیاتی برای باتری‌ها و پنل‌های خورشیدی مواجه است.

آمریکا: سیاست صنعتی در لباس اقلیمی

در سوی دیگر، ایالات‌متحده در سال ۲۰۲۲ «قانون کاهش تورم» یا IRA(Inflation Reduction Act) را تصویب کرد. برخلاف اروپا، آمریکا در معرض بحران فوری انرژی قرار نداشت؛ بلکه نگاهش به رقابت بلندمدت با چین بود. پکن در سال‌های اخیر به بازیگر اصلی در تولید پنل خورشیدی، باتری و فناوری‌های سبز بدل شده و واشنگتن بیم داشت آینده صنعتی خود را از دست بدهد.

در ظاهر IRA یک قانون اقلیمی است؛ اما در عمل یک برنامه سیاست صنعتی به ارزش ۳۶۹ میلیارد دلار محسوب می‌شود که بزرگ‌ترین بسته اقلیمی تاریخ آمریکا به شمار می‌رود. سازوکار اصلی آن شامل اعتبارهای مالیاتی، یارانه‌ها و وام‌های کم‌بهره است که به شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان برای ورود به انرژی‌های پاک داده می‌شود. از یارانۀ خرید خودروهای برقی گرفته تا مشوق برای کارخانه‌های تولید باتری، همه‌چیز طوری طراحی‌شده که سرمایه‌گذاری خصوصی را تحریک کند و صنایع داخلی تقویت شوند.

از اجرای این قانون، نتایج اولیه‌ای حاصل‌شده است: (1) بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خصوصی در صنایع خورشیدی، خودرو برقی و باتری اعلام‌شده است. (2) ایجاد هاب‌های هیدروژن و رشد فروش خودروهای برقی سرعت گرفته است. (3) بااین‌حال، اجرای آن میان ایالت‌ها نامتوازن است و سرمایه‌گذاری در سوخت‌های فسیلی همچنان ادامه دارد.

دو جغرافیا: دو منطق

این دو برنامه بیش از هر چیز بازتاب جغرافیای سیاسی متفاوت اروپا و آمریکا هستند. برای اروپا، تهدید روسیه و وابستگی به گاز مسکو، REPowerEU را به یک پروژه امنیت انرژی تبدیل کرد. انرژی پاک برای بروکسل ابزاری است تا از سایه کرملین رها شود. برای آمریکا، تهدید اصلی چین است. IRA بیش از آنکه به امنیت انرژی معطوف باشد، به امنیت اقتصادی و رقابت صنعتی مربوط می‌شود. اصل «ساخت آمریکا» عملاً به‌نوعی جنگ یارانه‌ای با چین؛ و حتی اروپا، بدل شده است.

با وجود تفاوت فلسفه‌ها، چالش‌های مشابهی پیش روی هر دو طرف است. در اروپا شبکه‌های برق هنوز ظرفیت جذب سریع تجدیدپذیرها را ندارند و زنجیره تأمین مواد حیاتی مثل لیتیوم و کبالت در دست چند کشور معدود است. در آمریکا سیاست‌های اقلیمی با مقاومت سیاسی روبه‌روست و برخی ایالت‌ها همچنان وابسته به صنایع فسیلی‌اند. بااین‌حال، هر دو برنامه یک پیام مشترک دارند: گذار سبز (Green Transition) دیگر انتخابی لوکس نیست؛ بلکه ضرورتی ژئوپلیتیکی است.

 

 

روشن‌ساز کلام: دو نسخۀ گذار سبز در دو سوی آتلانتیک

اروپا و آمریکا هر دو در ظاهر از زبان محیط‌زیست سخن می‌گویند: کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و رسیدن به اهداف کربن‌زدایی؛ اما پشت این زبان مشترک، دو منطق متفاوت و درعین‌حال مکمل سیاست قدرت نهفته است. در اروپا، طرح REPowerEU پاسخی فوری به جنگ اوکراین بود؛ طرحی که هدف نخست آن «رهایی از گروگان‌گیری انرژی روسیه» است. اروپا در این چارچوب، نه‌تنها به تنوع‌بخشی واردات LNG و توسعه خطوط لوله جدید از آذربایجان و نروژ رو آورده؛ بلکه پروژه انرژی پاک را با شتابی بی‌سابقه پیش می‌برد؛ بنابراین، گذار سبز اروپایی صرفاً دغدغه‌ای اقلیمی نیست، بلکه شرط بقا و امنیت ملی اتحادیۀ اروپاست. در آن‌سوی آتلانتیک، ایالات‌متحده با تصویب قانون کاهش تورم (IRA)، انگیزه‌ای عظیم برای جذب سرمایه در صنایع پاک و انرژی‌های تجدیدپذیر ایجاد کرده است. منطق اصلی واشنگتن؛ اما چیزی فراتر از اقلیم است: کاستن از شکاف فناورانه با چین و حتی پیشی‌گرفتن از آن در بازار جهانی انرژی پاک و مواد معدنی حیاتی. برای آمریکا، «انرژی سبز» به ابزاری جهت بازتعریف هژمونی اقتصادی بدل شده است. به‌بیان‌دیگر، اروپا با REPowerEU در حال مبارزه‌ای تدافعی است؛ برای قطع وابستگی به روسیه و حفظ انسجام قاره. آمریکا با IRA درگیر نبردی تهاجمی است؛ برای شکستن سلطه چین بر زنجیره تأمین و تسلط بر آینده صنعت سبز. دو مسیر متفاوت؛ اما هر دو نشان می‌دهند که گذار سبز امروز دیگر صرفاً پروژه‌ای اقتصادی یا زیست‌محیطی نیست؛ بلکه در ذات خود به سلاح ژئوپلیتیک و ابزار رقابت جهانی تبدیل‌شده است.

اگر بخواهیم یک جمله کلیدی بگوییم: اروپا با REPowerEU به‌دنبال نجات از روسیه است؛ آمریکا با IRA به‌دنبال غلبه بر چین است. دو نسخۀ گذار سبز در دو سوی آتلانتیک، هر یک در دل خود حامل نوعی «سیاست قدرت» هستند. دیگر نمی‌توان گذار سبز را صرفاً پروژه‌ای محیط‌زیستی یا اقتصادی دانست؛ امروز این مسیر، به ابزار بقا و رقابت جهانی بدل شده است.