گزیده جستار: بر اساس دادهها و ساختارهای موجود، بریکسپلاس را نمیتوان با جنبش عدم تعهد همتراز دانست. اگرچه هر دو گروه در تقابل با نظم جهانی موجود تعریفشدهاند و با مشکلاتی مانند شکاف درونی مواجهاند، اما بریکسپلاس با ساختارهای مالی، طرحهای اقتصادی و اعضایی با وزن اقتصادی بالا، گامهایی فراتر از نمادگرایی برداشته است.
اين نوشتار در تاريخ هفدهم تیرماه 1404 در هفتهنامۀ آفتاب حقوقی منتشر شد.
بریکس یا جنبش عدم تعهد جدید:
نماد یا نهاد؟
«بریکس» (BRICS) از حروف ابتدایی کشورهای بنیانگذار این گروه یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی آمده است، گروهی که در سال ۲۰۰۹ با هدف افزایش نفوذ اقتصادهای نوظهور تأسیس شد و در اوایل سال ۲۰۲۴، کشورهای ایران، اتیوپی، مصر و امارات متحده عربی به این گروه پیوستند و اندونزی نیز در ژانویه به عضویت درآمد. عضویت در بریکس نیاز به اجماع همه اعضا دارد. در اجلاس شانزدهم در کازان روسیه (۲۰۲۴)، مفهوم «کشورهای شریک» برای پذیرش تدریجی اعضای ناظر معرفی شد. کشورهای عضو بریکسپلاس (BRICS Plus)، نماینده حدود ۴۸.۵٪ از جمعیت جهان، ۳۶٪ از خشکیهای زمین و ۲۴٪ از تولید اقتصادی جهان هستند. هدف این گروه، ایفای نقش بهعنوان وزنه تعادل در برابر گروه هفت (G7) متشکل از قدرتهای اقتصادی برجسته غربی است. گسترش بریکس، وزن دیپلماتیک بیشتری به این گردهمایی بخشیده که تلاش دارد سخنگوی کشورهای درحالتوسعه در جنوب جهانی باشد و خواستار اصلاح نهادهای جهانی مانند شورای امنیت سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول شود. همزمان رشد این بلوک، چالشهای بیشتری برای رسیدن به اجماع در مسائل ژئوپلیتیکی به همراه داشته است. برخلاف ناتو که همکاری نظامی در آن محور اصلی است، بریکس تمرکز خود را بر دستور کار اقتصادی و ژئوپلیتیکی گذاشته، گرچه در بسیاری از اهداف مشخص خود پیشرفت قابلتوجهی نداشته و تاکنون بیشتر اتحادی نمادین بوده است. مأموریت کلیدی این نشست، بیشتر شنیده شدن صدای کشورهای درحالتوسعه است؛ کمک به آنها برای تقویت مقاومت در برابر چالشهایی که از سوی نهادهای تحت سلطه غرب مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و شورای امنیت سازمان ملل ایجاد میشود، و همچنین ترویج چندجانبه گرایی.
تازهترین نشست اقتصادهای نوظهور جهان روزهای یکشنبه و دوشنبه ۱۵ و ۱۶ تیرماه به میزبانی برزیل در موزه هنر مدرن ریو شهر ریودوژانیرو برگزار شد. نشستی که محورهای گفتوگوها و دیدارهای مقامات شرکتکننده در آن طیف وسیعی از موضوعات از تنش در غرب آسیا و حمله به یکی از کشورهای عضو تا بحران انسانی در غزه و تعرفههای تجاری اعمالشده از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بود. هوش مصنوعی و تغییرات اقلیمی هم از دیگر دغدغههایی است که به پیشنهاد لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا؛ رئیسجمهور برزیل، در این نشست مورد توجه و بررسی قرار گرفت.
در میانه تغییرات نظم جهانی و جستوجوی اقتصادهای نوظهور برای جایگاه مستقل در جهان چندقطبی، گروه بریکسپلاس بهتدریج بهعنوان یکی از جدیترین بدیلهای نهادهای اقتصادی غربمحور مطرحشده است. بااینحال، پرسشی جدی از سوی برخی تحلیلگران مطرح است: آیا بریکسپلاس چیزی فراتر از یک محفل نمادین است؟ یا آنگونه که برخی منتقدان میگویند، این گروه صرفاً بازتولید جنبش عدم تعهد در لباسی جدید است؟ بهعبارتیدیگر با گسترش گروه بریکس در سالهای اخیر و پیوستن کشورهایی چون ایران، مصر و اندونزی، بحث درباره ماهیت واقعی این گروه بالاگرفته است. برخی آن را تکرار جنبش نمادین «عدم تعهد» در دوران جنگ سرد میدانند و برخی دیگر به نهادهای اقتصادی شکلگرفته درون آن اشاره میکنند. این نوشتار تلاش دارد با تحلیل ساختاری و مقایسهای، جایگاه واقعی بریکسپلاس را ارزیابی کند. بررسیها نشان میدهد این گروه برخلاف تصور رایج، دستکم در حوزه نهادسازی اقتصادی، گامهایی عملی برداشته است؛ هرچند وحدت و اثربخشی آن همچنان در معرض آزمونهای جدی است.
1) بازخوانی یک تشابه تاریخی بریکس با جنبش عدم تعهد
رابرت کاپلان در مقالهای که در 8 ژانویه 2025 منتشر کرد (The Edge of Anarchy) نوشت که مــردم بهراحتی دربــاره کشــورهای بریکسپلاس صحبــت میکنند کــه قــرار اســت خلأ قــدرت جهانــی را پــر کننــد. بریکسپلاس ماننــد جنبــش عــدم تعهــد در دوران جنــگ ســرد عمــلاً واقعیــت زیــادی فراتــر از کنفرانسهایی کــه برگــزار میکند نــدارد. بــه ایــن معنــا کــه ایــن ســازمان عملاً بیمعنی اســت؛ مگــر اینکــه رسانههای جهانــی بــه ایــن کنفرانسها توجــه کننــد و آنها را پوشــش دهنــد. جنبـش عـدم تعهـد در دوران جنـگ سـرد نخسـتین اجلاس خــود را در بلگــراد در ســال ۱۹۶۱ برگــزار کــرد و عمـلاً بــه شورویها تمایــل داشــت. علیرغــم سخنرانیهای بلندپروازانــه تیتــو از یوگسلاوی و جمــال عبدالناصــر از مصــر، ایــن واقعیــت غالــب ایــن جنبــش بــود. بهعنوان مثــال هنــد در حــال حاضــر چــه اشــتراکات اســتراتژیکی بــا برزیــل یــا آفریقــای جنوبـی دارد؟ بسـیار کـم. بـه دلیـل تنـوع جغرافیایـی ایــن کشــورها، ژئوپلیتیــک کشــورهای بریکسپلاس از یکدیگـر بسـیار متفـاوت اسـت. آفریقـای جنوبـی و امـارات متحـده عربـی هـر دو عضـو جنبـش بریکسپلاس هسـتند: اولــی بهشدت ضــد اســرائیل اســت، درحالیکه دومـی بهطور غیررسـمی طـرفدار اسـرائیل اسـت. ازنظر منطـق اسـتراتژیک، آنچه هسـت کمتـر از آن چیــزی اســت کــه بــه چشــم میآید. گروهبندی بریکسپلاس توانایـی ایجـاد سیسـتمی تجـاری کـه منطقـه دلار را دور زده و بـه کشـورهای عضـو قـدرت دهـد را دارد. ازآنجاییکه امــا ایــن کشــورها هنــوز برنامــه سیاســی منسـجمی ندارنـد (جـز بـرای تضعیـف غـرب)، موفقیـت آنها در ایــن تــاش ممکــن اســت تنهــا بــه بینظمی جهانـی اضافـه کنـد.
جنبش عدم تعهد (NAM) که در اوج جنگ سرد، سال ۱۹۶۱، برای ایجاد صدایی مستقل از بلوک شرق و غرب تأسیس شد، گرچه در سطح سیاسی فضای تنفسی برای بسیاری از کشورهای درحالتوسعه ایجاد کرد، اما به لحاظ نهادی و اقتصادی، دستاورد قابلملاحظهای نداشت. بسیاری از اجلاسهای آن به صدور بیانیههایی ختم میشد که تأثیر عملی در ساختار اقتصاد جهانی نداشتند. از همین رو، این جنبش بیشتر بهعنوان «یک حرکت نمادین» در تاریخ دیپلماسی جهانی ثبت شد.
امروز که بریکسپلاس پس از گسترش در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ اکنون ۱۰ عضو از سه قاره جهان را در برمیگیرد (ازجمله ایران، مصر، امارات، اتیوپی و اندونزی)، شباهتهایی با آن گذشته تاریخی دیده میشود: تعداد زیاد اعضا، مخالفت با سلطهگری غرب، و برگزاری نشستهای رسانهای پرطمطراق. اما تفاوتهای بنیادینی نیز وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
2) بریکس؛ یک سازمان اقتصادی با نهادهای واقعی
برخلاف جنبش عدم تعهد، بریکسپلاس توانسته نهادهای مالی مؤثری مانند بانک توسعه جدید (NDB) و سازوکار ذخیره ارزی (CRA) ایجاد کند. بانک توسعه جدید، که در سال ۲۰۱۵ آغاز به کار کرد، پروژههای زیرساختی در کشورهای عضو را با منابع ۱۰۰ میلیارد دلاری خود تأمین مالی میکند. همچنینCRA (صندوقی ۱۰۰ میلیارد دلاری) ابزاری برای حمایت از اعضا در برابر بحرانهای تراز پرداخت و نوسانات ارزی است. افزون بر این، ابتکاراتی چونBRICS PAY برای تسهیل تجارت با ارزهای ملی و کاهش وابستگی به دلار، یا برگزاری مجامع آماری و کشاورزی در قالب بریکس، گویای تلاش این گروه برای ایفای نقش در حوزه حکمرانی اقتصادی بینالمللی است.
اما همانطور که جنبش عدم تعهد در دهههای گذشته از نبود انسجام و تضاد منافع اعضا رنج میبرد، بریکسپلاس نیز با چالشهای مشابهی روبهروست. چین، بهعنوان بزرگترین اقتصاد گروه، حدود ۳۸٪ صادرات بریکسپلاس را در اختیار دارد و همین موضوع نگرانیهایی درباره هژمونی پکن در درون گروه ایجاد کرده است. همزمان، تنشهای ژئوپلیتیکی میان اعضا؛ مانند اختلافات هند با چین یا مواضع متفاوت درباره بحران اوکراین، پرسشهایی درباره ظرفیت واقعی این گروه برای تصمیمسازی مشترک مطرح میکند.
یکی از نقدهای رایج به بریکسپلاس، نقش پررنگ رسانه در ایجاد جلوهای بزرگتر از واقعیت است. برخی معتقدند این گروه بدون پوشش رسانهای، بهسختی میتواند اثربخشی خود را در سطح افکار عمومی بینالمللی حفظ کند. اما از سوی دیگر، باید توجه داشت که بسیاری از نهادهای غربی نیز تا حد زیادی از مشروعیت رسانهای برخوردارند و این، لزوماً نشانهای از بیمحتوایی نیست. ادعای مطرحشده مبنی بر اینکه بریکسپلاس «اساساً بیمعنا» است مگر آنکه پوشش رسانهای داشته باشد، تصویر دقیقی از واقعیت ارائه نمیدهد. گرچه رسانه در افزایش دیده شدن بریکسپلاس نقش دارد، اما وجود نهادهایی چون بانک توسعه جدید و سازوکار ذخیره احتیاطی، نشان از عملکرد واقعی این گروه دارد. درواقع، برخلاف جنبش عدم تعهد که عمدتاً نمادین باقی ماند، بریکسپلاس تلاش کرده ساختارهای عملیاتی مؤثر ایجاد کند و در زمینههایی مانند تأمین مالی پروژهها، تجارت بدون دلار و همکاری توسعهای، گامهای ملموسی بردارد. بااینحال، مقایسه کاملاً بیپایه هم نیست. همانطور که جنبش عدم تعهد در حفظ انسجام دچار مشکل بود، بریکسپلاس نیز با تنشهای داخلی مواجه است. همچنین، برای تثبیت جایگاه جهانی، نیاز به رسانه و دیده شدن دارد.
روشنساز کلام: نماد یا نهاد؟
بر اساس دادهها و ساختارهای موجود، بریکسپلاس را نمیتوان با جنبش عدم تعهد همتراز دانست. اگرچه هر دو گروه در تقابل با نظم جهانی موجود تعریفشدهاند و با مشکلاتی مانند شکاف درونی مواجهاند، اما بریکسپلاس با ساختارهای مالی، طرحهای اقتصادی و اعضایی با وزن اقتصادی بالا، گامهایی فراتر از نمادگرایی برداشته است. بااینحال، موفقیت نهایی بریکسپلاس به توانایی آن در ایجاد انسجام، پاسخ به نابرابری درونگروهی و اثربخشی عملی در پروژههای اقتصادی وابسته است. اجلاس ۲۰۲۵ ریودوژانیرو میتواند بهعنوان نقطه عطفی در مسیر تثبیت یا زوال این گروه ارزیابی شود.