نگاهی به تغییر رویکرد آمریکا به تحریم‌های نفتی ایران پس از آتش‌بس با اسرائیل

تاریخ : 1404/04/07
Kleinanlegerschutzgesetz, Crowdfunding, Finanzierungen
حقوق نفت و گاز
نمایش ساده

گزیده جستار: ترامپ اکنون بر مدیریت ایران از طریق چین تأکید می‌کند، نه انزوای کامل ایران. طرح این ادعا در پس‌زمینۀ جنگ ایران با اسرائیل؛ یعنی اینکه ایران از یک تهدید منطقه‌ای به یک بازیگر ژئواستراتژیک همسو با چین تبدیل‌شده است و ترامپ از این به بعد برای بازتعریف «تهدید ایران» به‌عنوان بخشی از تقابل بزرگ‌تر با چین تلاش می‌کند.

اين نوشتار در تاريخ هفتم تیرماه ۱۴۰۴ در روزنامۀ اعتماد منتشر شد.

 

نگاهی به تغییر رویکرد آمریکا به تحریم‌های نفتی ایران پس از آتش‌بس با اسرائیل

 

در بحبوحه تحولات پرتنش خاورمیانه و جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، اظهارات اخیر دونالد ترامپ و فرستاده ویژه او در امور غرب آسیا؛ استیو ویتکاف، مبنی بر امکان ادامه صادرات نفت ایران به چین و «کوتاه آمدن» از اِعمال تحریم‌های شدید نفتی، بار دیگر توجه رسانه‌ها و تحلیلگران را به تغییرات سیاست انرژی آمریکا جلب کرده است. آن‌ها در پیِ پاسخ به این سؤال هستند که آیا این رویکرد جدید آمریکا، نشانه حمایت واقعی از ایران است یا نتیجه محدودیت‌ها و موانع ساختاری در اعمال تحریم‌ها؟

۱) صادرات نفت ایران به چین؛ حقیقتی غیرقابل‌انکار

فروش نفت ایران به چین از سال‌ها پیش در جریان است و این سخنان ترامپ و ویتکاف نه مسیر جدیدی باز کرده و نه ساختار تحریم را تغییر داده است. بر اساس داده‌های معتبر بر اساس داده‌های شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها ازجمله Vortexa و Kpler و همچنین گزارش‌های بازار، صادرات نفت ایران به چین از سال‌های تحریم شدید آمریکا تا امروز نه‌تنها متوقف نشده بلکه در مارس ۲۰۲۵ به بالاترین سطح خود در یک دهه گذشته و به بیش از یک‌‌میلیون و ۸۰۰‌هزار بشکه در روز افزایش یافت که معادل ۱۶‌درصد از کل واردات نفت خام دریایی چین در این ماه است. استان شاندونگ که میزبان بسیاری از پالایشگاه‌های مستقل چین است، بیشترین سهم را از این واردات داشت. بر اساس گزارش Vortexa، موجودی نفت در این استان در مارس به میزان ۲۲‌میلیون بشکه افزایش یافت که بالاترین افزایش ماهانه ثبت‌شده تاکنون است. این در حالی است که بر اساس گزارش بلومبرگ، درحالی‌که چین از ژوئن سال ۲۰۲۲، به شکل رسمی، نفت از ایران خریداری نکرده است. چین که بزرگ‌ترین واردکننده نفت در جهان است، حدود ۱۴ درصد از نفت خام خود را از ایران تأمین می‌کند؛ اما این رقم به دلیل محرمانه ماندن آمار، احتمالاً بیشتر است. این روند نشان می‌دهد اِعمال تحریم‌های آمریکا در عمل درزمینۀ صادرات نفت به چین به‌مرور کاهش یافته‌اند و نوعی هم‌زیستی اقتصادی در سایه تحریم‌ها شکل‌گرفته است. ترامپ و استیو ویتکاف در اظهارات اخیر خود به‌نوعی به این واقعیت اذعان کرده‌اند و «چراغ سبز» به چین و ایران برای ادامه معاملات نفتی داده‌شده است. این سهل‌گیری؛ نه حمایت رسمی، بلکه نوعی اغماض عملی است. این مواضع به‌نوعی «پذیرش ضمنی» وضع موجود نیز محسوب می‌شود. این سخنان به جهانیان نشان می‌دهد که فروش نفت ایران به چین یک واقعیت تثبیت‌شده است.

۲) آیا ترامپ واقعاً حامی صادرات نفت ایران به چین شده است؟

تحلیل روند اقدامات ترامپ و تیم او در دوره ریاست‌جمهوری اول و مواضع کنونی نشان می‌دهد که: این تغییر نه در قانون که در سیاست اجرایی تحریم‌ها است. ترامپ در عمل، سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ علیه صادرات نفت ایران را در قالب سیاست «فشار حداکثری» (Maximum Pressure) طراحی و اجرا کرده است؛ در دوره او شرکت‌های چینی، بانک‌ها و کشتیرانی‌های مرتبط با ایران به‌شدت هدف قرار گرفتند؛ در این میان قطع دسترسی ایران به سامانه سوئیفت و تحریم بانک مرکزی نیز ابزارهای کلیدی فشار حداکثری بوده‌اند و هیچ نشانه‌ای از تلاش برای «تعلیق تحریم‌ها» یا بازگرداندن روابط مالی با ایران وجود ندارد. با این اوصاف، اظهارات ترامپ درباره امکان صادرات نفت ایران به چین هیچ دلالت واقعی به حمایت از تهران ندارد.

۳) چرایی کوتاه آمدن ترامپ و تیمش پس از جنگ ۱۲ روزه

در این چرخش تاکتیکی دو عامل اصلی دیده می‌شود: (1) محدودیت‌های ساختاری و اشباع تحریم‌ها: آمریکا عملاً تمام کارت‌های تحریمی ممکن را بازی کرده و دیگر ابزار جدیدی برای افزایش فشار ندارد. چین به‌عنوان شریک بزرگ اقتصادی ایران و یکی از قطب‌های اصلی بازار جهانی نفت، تحریم مستقیم آن برای آمریکا دشوار و پرهزینه است. آمریکا نمی‌خواهد چین را مستقیماً درگیر بحران نفتی کند؛ چون چین شریک تجاری بزرگ آمریکاست و تحریم بانک‌های چینی به معنای شوک به بازار مالی جهانی است. اگر آمریکا بخواهد ایران را کنترل کند، مستقیماً تحریم کردن چین راهکار نیست؛ بلکه استفاده از اهرم چین علیه ایران مؤثرتر است. (2) نگرانی از شوک‌های بازار نفت و پیامدهای داخلی: اعمال شدید تحریم‌ها علیه نفت ایران، پس از جنگ اوکراین و تحریم‌های بخش انرژی روسیه، به معنی حذف حدود 5/ 1 میلیون بشکه نفت از بازار است که می‌تواند قیمت‌ها را به سطوح بالاتر از ۱۰۰ دلار برساند؛ پدیده‌ای که ترامپ در آستانه انتخابات میان‌دوره کنگره و تعطیلات تابستانی آمریکایی‌ها نمی‌خواهد؛ بنابراین، راهبرد جدید ترامپ و ویتکاف بر مهار غیرمستقیم ایران از طریق چین و حفظ ثبات نسبی بازار انرژی متمرکزشده است.

 

 

نتیجه‌) چراغ سبز ترامپ؛ نخواستن نیست، نتوانستن است!

با توجه به داده‌ها و سیاست‌های گذشته و حال، می‌توان نتیجه گرفت که ترامپ و تیمش نمی‌خواهند واقعاً به ایران کمک کنند؛ بلکه به دلیل محدودیت‌های ساختاری و شرایط ژئوپلیتیکی، نمی‌توانند تحریم‌های نفتی را به شکل سخت‌تری اعمال کنند. این «کوتاه آمدن» تاکتیکی است برای حفظ ثبات بازار نفت و به‌کارگیری چین به‌عنوان بازیگر مهار ایران. درواقع، اظهارات ترامپ یک بازی سیاسی است که به‌طور غیرمستقیم به پذیرش وضعیت موجود و نیاز به راه‌حلی دیپلماتیک اشاره دارد؛ اما در صورت تغییر شرایط سیاسی یا ژئوپلیتیکی، احتمال بازگشت فشار حداکثری و تحریم‌های شدید مجدد وجود دارد. در حال حاضر ترامپ دنبال نوعی نرمش تاکتیکی برای حفظ کنترل از راه غیرمستقیم است: ایران نفت بفروشد، اما تحت نظارت چین؛ چین نقش متعهدی در جلوگیری از تنش دوباره ایران و اسرائیل بازی کند؛ آمریکا از درگیری تازه و افزایش قیمت نفت اجتناب کند. ترامپ اکنون بر مدیریت ایران از طریق چین تأکید می‌کند، نه انزوای کامل ایران. طرح این ادعا در پس‌زمینۀ جنگ ایران با اسرائیل؛ یعنی اینکه ایران از یک تهدید منطقه‌ای به یک بازیگر ژئواستراتژیک همسو با چین تبدیل‌شده است و ترامپ از این به بعد برای بازتعریف «تهدید ایران» به‌عنوان بخشی از تقابل بزرگ‌تر با چین تلاش می‌کند.

برای ایران، استفاده از این فرصت در جهت تثبیت صادرات نفت به بازارهای آسیایی، توسعه همکاری‌های مالی و اقتصادی با چین و همسایگان و تقویت دیپلماسی انرژی حیاتی است. برای آمریکا، لازم است سیاست‌گذاران واقع‌بینانه‌تر به محدودیت‌های تحریم و منافع بازار جهانی نگاه کنند تا از تکرار شوک‌های نفتی قبلی جلوگیری شود.