گزیده جستار: خروج بریتانیا از استاندارد طلا در سال ۱۹۳۱ واکنشی اضطراری به بحران اقتصادی بود، درحالیکه تصمیم نیکسون در ۱۹۷۱ اقدامی سیاسی و استراتژیک برای بازتعریف نقش دلار در اقتصاد جهانی بهشمار میرفت. اگرچه هر دو رویداد منجر به پایان دو نوع از استاندارد طلا شدند؛ اما خروج نیکسون آغازگر نظم نوین مالی بینالمللی مبتنی بر پول بدون پشتوانه (Fiat Money) بود نظمی که تاکنون ادامه دارد.
اين نوشتار در تاريخ ششم خردادماه ۱۴۰۴ در هفتهنامۀ آفتاب حقوقی منتشر شد.
پایان استاندارد طلا، آغاز مهندسی پولی:
پروندهای سیاه از فروپاشی ستون فقرات نظام پولی جهان
استاندارد طلا بهعنوان زیربنای نظام پولی بینالمللی تا نیمه دوم قرن بیستم، نماد ثبات و اعتماد در تبادلات اقتصادی جهانی بود. دو واقعه مهم تاریخ اقتصاد جهانی؛ خروج بریتانیا از استاندارد طلا در سال ۱۹۳۱ و تصمیم ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۱ برای پایان تبدیلپذیری دلار به طلا، لحظاتی سرنوشتساز در مسیر تحول نظام مالی جهان بودند.
۱) زمینه تاریخی و ماهیت سیستم استاندارد طلا
1-1) استاندارد طلا کلاسیک (قبل از ۱۹۳۱)
در سیستم کلاسیک، هر واحد پولی معادل مقدار مشخصی طلا بود و بانکهای مرکزی موظف بودند ارز را با طلا مبادله کنند. این سیستم پس از جنگ جهانی اول با چالشهایی روبرو شد، اما کشورهای اصلی مانند بریتانیا تلاش کردند بازگشت به آن را ممکن سازند.
1-2) سیستم برتون وودز (بعد از جنگ جهانی دوم)
در توافق برتون وودز (۱۹۴۴)، دلار آمریکا بهعنوان ارز اصلی جهان معرفی شد و ارزش آن به طلا (۳۵ دلار در هر اونس) تثبیت شد. سایر ارزها به دلار وابسته شدند. درنتیجه، تنها دلار قابلیت تبدیل مستقیم به طلا داشت. امری که تا ۱۹۷۱ ادامه داشت. این سیستم ارزشگذاری ثابت بر روی پول البته به ابتدای پیدایش اسکناس و اقلام دیگر در جای سکه، گندم و غلات دیگر برمیگردد. برای جلوگیری از حمل فلزهای مانند مس، نقره و طلا در قرن هفتم میلادی تاجران معاملات خود را با رسید خریدوفروش صورت میدادند که درنهایت در چین قرن 11 میلادی اولین اسکناسهای رسمی پادشاه دومان سونگ در ازای مقادیر مشخصی مس، منتشر شد.
سیستم برتون وودز ارزش ارز ذخیره جهان یعنی دلار آمریکا را به طلا گره میزد. این سیستم بهعنوان «استاندارد طلا» شناخته میشد و از سال 1944، پس از جنگ جهانی دوم پایهگذاری شد. کشورهایی ازجمله ایالاتمتحده، کانادا، کشورهای اروپای غربی، استرالیا و ژاپن در آن حضور داشتند، در همین توافق به مذاکره قوانین ارز پولی ثابت پرداختند که پایه تعاملات مالی جهانی بود. این توافق در هتلی در برتون وودز، نیوهمپشابر رخ داد و به این سبب اینگونه نامگذاری شد.
در آن زمان ایالاتمتحده دوسوم طلای جهان را کنترل میکرد و اصرار داشت که این سیستم مبتنی بر طلا و دلار آمریکا صورت پذیرد. در تئوری این سیستم به این معنی بود که بانک مرکزی موظف بود یک اونس طلا به ازای هر 35 دلار در صورت لزوم به افراد متقاضی بدهد. در این میان، نگه داشتن طلا توسط شهروندان ایالاتمتحده بین سالهای 1933 تا 1974 غیرقانونی بود؛ زیرا دولت با رکود بزرگی در آن دوران مواجه شده بود که پشتیبانی از دلار با طلا دشوار میکرد.
۲) دلایل خروج از استاندارد طلا
2-1) برای بریتانیا (۱۹۳۱) دلایل خروج از استاندارد طلا عبارتاند از: رکود بزرگ جهانی فشار شدیدی بر اقتصاد وارد کرد. کسری حسابجاری و خروج طلا، ذخایر ارزی را تهی کرد. حملات سفتهبازانه به پوند باعث افزایش نگرانیها شد. برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی، دولت مکدونالد در سپتامبر ۱۹۳۱ پوند را از طلا جدا کرد.
۲-2) برای ایالاتمتحده (۱۹۷۱) دلایل خروج از استاندارد طلا عبارتاند از: دهه ۶۰ میلادی با کسری بودجه مزمن، هزینههای جنگ ویتنام و برنامههای رفاهی همراه بود. چاپ بیشازحد دلار بدون پشتوانه طلا، اعتماد سایر کشورها را کاهش داد. کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه، خواهان تبدیل ذخایر دلاری خود به طلا شدند. نیکسون برای جلوگیری از تخلیه ذخایر طلای فورت ناکس، در ۱۵ اوت ۱۹۷۱ بهطور یکجانبه درهای تبدیل دلار به طلا را بست.
۳) واکنش بازارها و پیامدهای خروج از استاندارد طلا خروج از استاندارد طلا
بهعنوان پیامدهای فوری، در بریتانیا، پوند کاهش ارزش شدیدی را تجربه کرد؛ اما صادرات تقویت شد. در آمریکا، تصمیم نیکسون با شوک جهانی روبهرو شد، اما دلار بهتدریج به جایگاه خود بازگشت.
بهعنوان پیامدهای بلندمدت، خروج بریتانیا پایان غیررسمی استاندارد طلا کلاسیک بود؛ اما برخی کشورها تا دهه ۳۰ میلادی به آن وفادار ماندند. اقدام نیکسون عملاً به فروپاشی رسمی برتون وودز و آغاز دوران پول فیات جهانی انجامید.
۴) تفاوتهای کلیدی خروج از استاندارد طلا
خروج بریتانیا از استاندارد طلا در سال ۱۹۳۱ و تصمیم ایالاتمتحده در سال ۱۹۷۱ برای پایان دادن به تبدیلپذیری دلار به طلا، علیرغم شباهتهای ظاهری، در زمینهها و پیامدهایشان تفاوتهای بنیادینی با یکدیگر دارند.
از منظر نقش و جایگاه ارز ملی هر کشور در نظم اقتصادی جهانی تفاوت چشمگیری داشت. در سال ۱۹۳۱، پوند استرلینگ اگرچه هنوز ارز مهمی در تجارت بینالملل بود؛ اما موقعیت برتر خود را بهعنوان ارز ذخیره جهانی، بهویژه پس از جنگ جهانی اول تا حد زیادی ازدستداده بود. در مقابل، دلار آمریکا در سال ۱۹۷۱ ارز غالب جهانی محسوب میشد و در قلب نظام مالی برتون وودز قرار داشت. این جایگاه به دلار اجازه میداد تا نقش محوری در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی، تجارت جهانی و مبادلات بینالمللی ایفا کند.
از منظر وضعیت اقتصادی داخلی، بریتانیا در اوایل دهه ۱۹۳۰ با نشانههای روشنی از افول قدرت اقتصادی و مالی مواجه بود. بحران رکود بزرگ (Great Depression)، بیکاری گسترده و ناتوانی در حفظ تعادل تراز پرداختها، همگی نشانههایی از این افول بودند. ایالاتمتحده اما در دهه ۱۹۷۰ هنوز ابرقدرت بلامنازع اقتصادی جهان بود. اگرچه با تورم، کسری بودجه و فشارهای مالی ناشی از جنگ ویتنام دستبهگریبان بود؛ اما از موضع قدرت و نه ضعف تصمیم به ترک تبدیلپذیری دلار به طلا گرفت.
دلیل خروج نیز ماهیتی متفاوت داشت. بریتانیا در مواجهه با بحران مالی شدید، خروج طلا از کشور و فشار بازارهای بینالمللی، ناچار شد بهطور اضطراری استاندارد طلا را رها کند. این اقدام جنبه دفاعی و واکنشی داشت. درحالیکه اقدام نیکسون در سال ۱۹۷۱ تصمیمی سنجیده، پیشدستانه و سیاسی بود که با هدف بازتعریف موقعیت دلار و جلوگیری از تضعیف سلطه اقتصادی آمریکا اتخاذ شد.
تأثیر این دو تصمیم در عرصه بینالمللی نیز تفاوت قابلتوجهی داشت. خروج بریتانیا بیشتر بر کشورهای تحت نفوذ پوند اثر گذاشت و با گذشت زمان، سایر کشورها نیز بهتدریج استاندارد طلا را کنار گذاشتند. خروج نیکسون اما نقطه پایانی بر نظام پولی برتون وودز بود و عملاً زمینهساز آغاز دوران نوینی از روابط پولی بینالمللی بر اساس پولهای بدون پشتوانه (Fiat Money) شد.
واکنش کشورها به این دو رویداد نیز درخور توجه است. در مورد بریتانیا، خروج از استاندارد طلا با واکنشهای نسبتاً تدریجی و متنوعی همراه بود؛ اما در مورد آمریکا، تصمیم نیکسون در ابتدا با مخالفت جدی برخی از قدرتهای اقتصادی، بهویژه فرانسه، مواجه شد. بااینحال، واقعیتهای اقتصادی و نبود گزینههای عملی جایگزین، سایر کشورها را وادار به پذیرش نظم جدید ساخت.
روشنساز کلام
هر دو خروج آمریکا و بریتانیا از استاندارد طلا، نقاط عطفی در تاریخ اقتصاد جهانی بودند؛ اما خروج نیکسون از طلا پایان قطعی دوره طلا و آغاز دوران پول فیات در قرن بیستم بود. درحالیکه بریتانیا با بحران داخلی مجبور به ترک طلا شد، آمریکا آگاهانه و از موضع قدرت این تصمیم را گرفت تا تسلط مالی خود را حفظ کند.
خروج بریتانیا از استاندارد طلا در سال ۱۹۳۱ واکنشی اضطراری به بحران اقتصادی بود، درحالیکه تصمیم نیکسون در ۱۹۷۱ اقدامی سیاسی و استراتژیک برای بازتعریف نقش دلار در اقتصاد جهانی بهشمار میرفت. اگرچه هر دو رویداد منجر به پایان دو نوع از استاندارد طلا شدند؛ اما خروج نیکسون آغازگر نظم نوین مالی بینالمللی مبتنی بر پول بدون پشتوانه (Fiat Money) بود نظمی که تاکنون ادامه دارد.