گزیده جستار: وزیر خارجۀ جدید ایران که از بهمن 1386 تا مهر 1390 سفیر ایران در ژاپن بوده است در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان «ایران تایشی» توسط انتشارات اطلاعات منتشر کرده یکی از ویژگیهای برآمده از سنت ژاپنی را سیاستپیشگی وراثتی (Hereditary Politics) دانسته است.
اين نوشتار در تاريخ یازدهم شهریورماه ۱۴۰۳ در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است.
سیاستپیشگی وراثتی ژاپنی
جمهوری اسلامی در دهۀ چهارم استقرار خود نسل جدیدی از سیاستمداران و مدیرانی ارائه میکند که اعتبار سیاسی و سمتهای خود را به دلیل وابستگیهای نسبی یا سببی با سیاستمداران و مدیران نسل قبل خود به دست آوردهاند. این موضوع در بین فرهنگ عمومی ایرانیان از جمهوری اسلامی؛ که منتقد جدی این روال در حکومت پهلوی بوده، قابلقبول نبوده و عموم مردم این قبیل سیاستمداران و مدیران را با انتساب وصف «آقازاده» و دارندگان «ژن خوب» تخفیف میکنند.
وزیر خارجۀ جدید ایران که از بهمن 1386 تا مهر 1390 سفیر ایران در ژاپن بوده است در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان «ایران تایشی» توسط انتشارات اطلاعات منتشر کرده یکی از ویژگیهای برآمده از سنت ژاپنی را سیاستپیشگی وراثتی (Hereditary Politics) دانسته است (ص. 73). دکتر عباس عراقچی در این کتاب متذکر شده است اینکه سیاست پیشۀ خانوادگی بشود پدیدهای است که در دیگر دمکراسیها هم کمابیش دیده میشود اما نه به آن پررنگی که در ژاپن دیدم. فرزند سیاستمدار بودن و پا جای پای او گذاشتن در ژاپن نهتنها ناپسند و نابهنجار نیست؛ بلکه در گردونۀ رقابتهای سیاسی حتی یک امتیاز به شمار میرود البته به شرطی که با حداقلی از شایستگیها همراه باشد. ژاپن غالباً در آنسوی مرزهایش بهعنوان یک جامعه شایستهسالار شناخته میشود و با کمی تسامح میتوان گفت چنین نیز هست؛ اما سیاستپیشگی ارثی و خانوادگی که بهظاهر ناقض شایستهسالاری است خیلی پررنگ در ژاپن جریان دارد و ناپسند و نابهنجار نیز شناخته نمیشود این ویژگی ریشه در فرهنگ جامعه پیشامدرن ژاپن و باور به شایستهسالاری متکی بر پیشینه خانوادگی دارد (ص. 73).
پیشه خانوادگی ریشه دیرینه در فرهنگ ژاپنی دارند و بهنوعی با شایستهسالاری عجین شده است. این فرهنگ از دوران پیشامدرن در ژاپن آغاز شده و در ژاپن امروزی به همه حوزهها راهیافته است. در فرهنگ سنتی ژاپن گروه خانوادگی و پیشه خانوادگی تقریباً با هم یکی هستند. به همین خاطر است که فرزند یک سیاستمدار و دولتمرد اولین شغل انتخابیاش همان پیشه پدری و همان آبا و اجدادی است. گروه خانوادگی در دوران فئودالیته و پیشامدرن همگان همپیشه بودند، چنانکه در ایران و بسیاری از دیگر کشورها نیز اینگونه بوده است؛ اما تفاوت ژاپن با دیگران تبعیت نکردن کامل از پیوند خونی است؛ یعنی پیشۀ وراثتی و خانوادگی لزوماً بر اساس پیوند خونی نیست. در مناسبات درون خانوادگی ژاپنیها گاهی اوقات داماد یا حتی خانهشاگرد به پسر ارشد خانواده برتری مییافت و حتی گاهی رهبری پیشۀ خانوادگی به آنها میرسید. چرا؟ چون او در آن پیشه مهارت و شایستگی بیشتری از خودش نشان میداد. ارث در ژاپن بهطور کامل و منحصراً از پیوند خونی تبعیت نمیکند؛ بلکه بر اساس شایستگی فرزندان است. آنچه اهمیت دارد حفظ و پیشبرد پیشۀ خانوادگی است؛ چه به دست فرزند؛ چه به دست داماد و عروس و یا حتی به دست خانهشاگرد. این رمز و راز قدرتیابی شرکتهای خانوادگی (زایباتسو) در ژاپن است که ارکان اصلی صنعت و تجارت کشور هستند (ص. 74).
در ژاپن امروزه پیروی از پیشۀ خانوادگی درصحنۀ سیاست و قدرت رواج دارد و حتی عامل مؤثری است. گفته میشود در عرصۀ مبارزات انتخاباتی و گردش قدرت در ژاپن، قدرت سیاسی محصول سه متغیر است. ژاپنیها خودشان به این سه متغیر، سه «بان» میگویند. جی بان (پایگاه حمایتی)، کان بان (حسن شهرت یا سرشناس بودن) و کا بان (حمایت مالی). پیداست عضو یک خانواده سیاستپیشه پیشاپیش از دو متغیر سرشناسی و حمایت مالی برخوردار است و از یک رقیب گمنام برخاسته از خانوادهای معمولی دستکم دو گام جلوتر است (ص. 74).
با توجه به این پیشینۀ فرهنگی و این متغیرهاست که شاهد هستیم در نظام دمکراتیک اما سنتی ژاپن، پسر، داماد یا نواده خانواده با فاصلهای بهجای پدر، پدرزن یا پدربزرگ مینشیند و دولتمردی بزرگ میشود درحالیکه جامعۀ ژاپن آن را ناپسند و ناهنجار محسوب نمیکند. تقریباً همه نخستوزیران دوران پس از جنگ دوم جهانی آموزش سیاست را بهعنوان پسر نزد پدر، داماد نزد پدرزن یا اشکال دیگری از قرابت نسبی و سببی آغاز کرده و سپس به پشتوانۀ همین سابقه و شهرت خانوادگی و سیاستپیشگی وراثتی بر کرسیهای نخستوزیری، وزارت و نمایندگی مجلس نشستهاند (ص. 74).
نمونههای این سیاستپیشگی وراثتی متعدد هستند. شینزو آبه؛ نخستوزیر سابق ژاپن که رکورد طولانیترین دورۀ نخستوزیری در ژاپن را دارد پسر دوم شینتارو آبه وزیر خارجۀ ژاپن است. آقای آبه پدر بین سالهای 1982 تا 1986 وزیر خارجۀ ژاپن بود. پدربزرگ مادری شینزو آبه؛ نوبوسوکه کیشی، نخستوزیر سالهای 1957 تا 1960 ژاپن بود و عموی مادرش ایساکو ساتو یکی از طولانیترین دورههای نخستوزیری ژاپن را بین سالهای 1964 تا 1972 را عهدهدار بود. آبه به خانواده مادریاش کشید و رکورد عموی مادرش جناب ایساکو ساتو را در زمامداری و نخستوزیری جابجا کرد. شینزو آبه در شهریورماه 1399 از نخستوزیری کناره گرفت. آبه در ۸ ژوئیه ۲۰۲۲ (17 تیر 1401) حوالی ساعت ۱۱:۳۰ صبح به وقت ژاپن در حین ایراد سخنرانی در مبارزات انتخاباتی، در نارا دو روز قبل از انتخابات مجلس ترور شد. وی در زمان ترامپ تلاش کرد با سفر به ایران راه مصالحهای بین ایران و آمریکا در موضوع هستهای پیدا کند که ناموفق بود (ص. 76).
در ردههای پایینتر و در بین نمایندگان پارلمان هم سیاستپیشگی خانوادگی پدیدهای آشنا و شایع است. در هر دورۀ مجلس تقریباً 30 درصد که نمایندگان درشتتر مجلس هستند از فرزندان و اخلاف و خویشاوندان سیاستمداران بزرگ قبلی هستند. ژاپنیها به این افراد نسل دومی (nisei) میگویند. همین نسبت از نسل دومیها یا حتی بالاتر، در میان سیاستمداران ارشد حزب لیبرال دموکرات (LDP)؛ یعنی حزب تقریباً همیشه حاکم ژاپن، دیده میشود (ص. 76).
امتیاز سیاستپیشگان نسل دومی در حقیقت آن است که نزد پدر، پدربزرگ یا پدرزن سیاستمدار پرورشیافته و آموزش دیدهاند. معمولاً غالب آنها رئیس دفتر پدرشان، پدربزرگ یا پدرزنشان بوده و بعد دستیار و مشاور آنها شدهاند. آنها پلهپله پرورش یافته و برای مدارج بالاتر تربیت میشوند. سپس باید در انتخابات شرکت کرده و توسط مردم انتخاب شوند. اینطور نیست که چون طرف از فلان خانوادۀ سیاستمدار نامدار است یکباره از گرد راه برسد و بر کرسی قدرت قرار گیرد. قبل از آن باید به معنی کامل کلمه شاگردی کرده باشد. ژاپنیها در جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت ماهرند، فرزند میتواند از اسم پدر استفاده کند ولی سوءاستفاده نه (ص. 76).
از میان حدود 126 میلیون ژاپنی، سیاست و قدرت عمدتاً در دست شماری محدود سیاستمدار، دولتمرد و نخبۀ سیاسی که بسیاری از آنها سیاستورزی، پیشه خانوادگیشان شده است، گردش میشود و آنها هستند که در این عرصه ترکتازی میکنند، اگرچه راه برای دیگران بسته نیست. این خانوادهها سیاستمدار پرورش میدهند و دولتمرد در صحنۀ حکومتگری میسازند. نه خودشان و نه ملت ژاپن این امر را اما ننگ و عار نمیدانند و انگ بهاصطلاح آقازادگی به آنها زده نمیشود. در فهم عمومی ژاپنیها، عضو یک خانواده سیاستمدار و سیاستپیشه بودن به این معناست که طرف زیردست یک آدم با تجربه سیاستمدار بزرگ شده و پرورش یافته، کار سیاستمداری و حکومتگری را بهتر یاد گرفته و نمرهاش از میانگین بالاتر است. این پشتوانه، همراه با شایستگیهای فردی، برای افراد تازهوارد در گردونۀ رقابت سیاسی امتیاز و رأی میآورد بهشرط آنکه مرتکب خلاف و ناهنجاری نشوند (ص. 76).
دکتر عراقچی نقل میکند که در طول دورۀ مأموریتش در توکیو شاهد پرورش و ارتقای چند سیاستمدار بودم. سیاستپیشگان جوانی که وارد حزب میشوند و پلهپله پرورش و ارتقا مییافتند. راه و روش مشخص است. انتصاب وزیر هر وزارتخانه تابع نظام پارلمانی است و وزرا بهصورت معمول نمایندگان مجلس هستند. دولت که عوض میشود، وزیر جدید میآید؛ اما کل بدنۀ بوروکرات (دیوانسالاران) سر جای خود هستند. معاونان حرفهای وزارتخانه هم عوض نمیشوند و سر جایشان میمانند. بهعنوانمثال در وزارت امور خارجه معاونان سیاسی، اقتصادی، اداره و غیره سر جای خود میمانند؛ اما وزیر معاونانی هم دارد که همراه او از پارلمان میآیند. وزیری که از حزب غالب در مجلس میآید بسته به اهمیت وزارتخانه دو یا چند نمایندۀ مجلس از حزب خود را بهعنوان معاون وزیر به همراه میآورد. این سیاستمداران، معاونان پارلمانی وزیر هستند و هر یک در حوزهای مینشینند. مثلاً در وزارت امور خارجه یکی در حوزۀ آمریکا، دیگری در اروپا و غیره کار میکنند و مداخلۀ مستقیم در دیپلماسی و سیاست خارجی ندارند. کار حرفهای به دست همان مدیران دیوانسالار و بدنۀ کارشناسی انجام میشود. از حزبآمدگان و نمایندگان مجلس که به دستگاههای اجرایی میروند، کارشان پایش و سیاستگذاری است و از آن مهمتر، بخش اصلی کارشان یادگیری است. در بین آنها حتماً دو سه تا جوان میگذارند که کار را یاد بگیرند تا در آینده وزیر بشوند (ص. 77).
در همۀ وزارتخانهها تقریباً همین روش جاری است. در هر دستگاهی یک وزیر حزبی است که آدم باتجربه و آموزشدیدهای است با دو سه معاون پارلمانی؛ یعنی همان جوانهایی که میآیند یاد بگیرند و رشد کنند. این روش جاافتادهای در ژاپن است. در جلساتی که با نمایندگان مهم مجلس داشتم بدون استثنا دو سه نمایندۀ جوان میآمدند مینشستند. فقط گوش میدادند و یادداشت برمیداشتند. همین سبک و سیاق را در هیئتهای دیپلماتیک ژاپنی که در جلسات بینالمللی و چندجانبۀ شرکت میکنند، میشود دید. دیپلماتهای ژاپنی جوان که در ردیفهای پشت مینشینند، فقط گوش میدهند و یادداشت برمیدارند و دنبال خردهکاریهای هیئت هستند (ص. 78).
این روش یعنی استاد – شاگردی در عمق فرهنگ ژاپن ریشه دارد. شاگردی کردن در این ژاپن یک ارزش است همانگونه که در ایران قدیم چنین بود. در بازارهای قدیم ایران حتی تجار بعضاً پسران خود را به شاگردی یکدیگر میگمارند و بسیار دیده میشد که شاگرد مغازه به دامادی صاحب مغازه درآمده است. امروزه مرام و معرفت اوسّا – شاگردی را کمتر میتوان مشاهده کرد (ص. 78).
در ژاپن پیشامدرن همۀ اعضای خانواده در پیشۀ ریشهدار خانوادگی کار میکردند. کارگر هم میگرفتند و گاهی اوقات هم خانهشاگرد؛ یعنی شاگردی که از بچگی میآمد و در پیشۀ سنتی یک خانواده وارد میشد و شاگردی میکرد. خانهشاگردی رسم جاافتادهای در ژاپن است و بسا که همین خانهشاگرد از خودش آنقدر شایستگی نشان داده و مهارت مییافت که رئیس حرفه خانوادگی میشد. این ارتقا در ژاپن ممنوع نبود. حتی میشد که نام خانوادگی را خانهشاگرد بدهند. فقط پیوند خونی و خانوادگی اهمیت نداشت، کار ماهرانه و مجدانه پیوند ایجاد میکرد (ص. 79).
همچنین درهم تنیدگی سیاست و تجارت در ژاپن، موجب پدید آمدن دولتمردان تاجر و تاجران دولتمرد شده است که بهطور طبیعی افزایش احتمال فساد، رانتخواری و افزونخواهی را باعث میشود. برای جلوگیری از این امر، یا حداقل کاهش احتمال آن، نظامات و رویههای مختلفی برای شفافسازی ایجادشده است و قوانین و فرایندها بهگونهای طراحیشدهاند که کسی حتی اگر بخواهد، نتواند یا حداقل بهآسانی نتواند فساد کند. انسانها بههرحال اگر رخنه و روزنهای برای گریز از قانون در جهت منافع خود مشاهده کنند در معرض وسوسه قرار خواهند گرفت و منفعتخواهی بر قانونگرایی غلبه خواهد کرد. بهعبارتدیگر، فرهنگسازی و آموزش بهجای خود، اما اجرای سرسختانه ضوابط و حاکمیت بیرحمانه قانون هم بهجای خود (ص. 72).
دکتر عراقچی چنین مینویسد که به رویۀ متداول سفرای اعزامی، پیش از راهی شدن بهسوی توکیو با سفیر وقت ژاپن در تهران؛ آقای آکیرو شیراتو، ملاقات و گپوگفتی داشتم. از او از ژاپن و مردمش پرسیدم. شیراتو خلقیات و رفتار ژاپنیها را در سه کلام کوتاه اما جامع و عمیق توصیف کرد. گفت ژاپن سه ویژگی دارد: قلب شرقی (Eastern Heart)؛ فکر غربی (Western Mind) و اخلاق ژاپنی (Japanese Ethics). با این سه ویژگی میتوان ژاپن را تعریف کرد. این ویژگی را در دوران مأموریتم در توکیو به عینه دیدم و تجربه کردم (صص. 35 و 63).