گزیده جستار: منطق حاکم بر ارتباط هند با ایران همان است که دنیای اقتصاد در پرسش خود از جناب سفیر اظهار کرده است: جهان در حال گذار امروز با دو مشخصه معاملهمحور (Quid Pro Quo) و چندهمسویی (Multialigned) تعریف میشود.
اين نوشتار در تاريخ بیستوچهارم تیرماه ۱۴۰۳ در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است.
عدم اهمیت چابهار برای هند
بندر چابهار در منطقهی مکران، تنها بندر اقیانوسی کشور است که دارای مزایایی چون عمق مناسب برای پهلوگیری کشتیهای تجاری و اقیانوسپیما، فاصلهی کمتر نسبت به بنادری چون بندرعباس به دریای آزاد، خارج بودن از منطقهی حساس تنگهی هرمز و دسترسی مناسب به آبراههای آزاد میباشد. علاوه بر این، چابهار با قرار گرفتن در مسیر دو گذرگاه بینالمللی، ظرفیت تبدیلشدن به قطب و نقطهی اتصال تجاری بین بخش قابلتوجهی از جمعیت جهان (حدود ۴۰ درصد) در کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان، هند، چین و روسیه را دارد.
پس از توافق برجام در سال ۱۳۹۴، توسعهی این بندر به کشور هند سپرده شد. ازاینرو هند با اختصاص ۸۵ میلیون دلار برای ساخت اسکله و تجهیز آن به جرثقیلهای موردنیاز، کار در این بندر را آغاز کرد و حتی قراردادی بین ایران و هند برای ساخت خط آهن بین چابهار و زاهدان امضا شد. بااینحال، کار توسعهی بندر چابهار در همین مراحل ابتدایی متوقف ماند تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۹۷، آمریکا بهصورت یکجانبه از توافق برجام خارج شد و پویش فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران در دستور کار دولت دونالد ترامپ قرار گرفت.
رودرا گائوراو شِرِست؛ سفیر هند در تهران، تلاش کرده در گفتوگوی اخیر خود با روزنامۀ دنیای اقتصاد تفاوتهای توافق ۲۰۱۶ با توافق ۲۰۲۴ را تشریح کند و درعینحال علت جذابیت این پروژه را برای هند به مخاطب ایرانی توضیح دهد. او درجایی از این گفتوگو تصریح کرده که در قرارداد سال ۲۰۱۶ این مبلغ ۸۵ میلیون دلار بود اما در قرارداد جدید به ۱۲۰ میلیون دلار افزایشیافته است. در قرارداد سال ۲۰۱۶، هند همچنین متعهد شده بود ۱۵۰ میلیون دلار برای توسعه زیرساختهای مربوط به بندر چابهار ازجمله برای اتصال آن به پسکرانه ایران تأمین مالی کند. ما اکنون این تعهد مالی را نیز به حداقل ۲۵۰ میلیون دلار افزایش دادهایم. از نظر ایشان اینکه گفته شود که هند به هر نحوی موضع خود را در مورد چابهار تغییر داده است، نادرست است. در چشمانداز ما از اتصال، چابهار همیشه بهعنوان یک قطب بالقوه مهم برای اتصال افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه وسیعتر اوراسیا با جنوب آسیا حضور دارد. این واقعیت که هند و ایران همواره روابط سیاسی دوستانه داشتهاند، چابهار را برای هند جذابتر کرده است. در طول دهه گذشته، اهمیت اتصال بیشازپیش افزایشیافته است و ازاینرو توسعه کریدورهای جایگزین به یک اولویت برای همه کشورها تبدیلشده است. منافع هند در کریدور بینالمللی شمال-جنوب و کریدور چابهار باید در این زمینه گستردهتر دیده شود. نگارندۀ این نوشتار در ادامه دلایل ذیل را برخلاف نظر جناب سفیر، شناسایی کرده است.
1) تطابق حداکثری هند با مقررات تحریمی آمریکا
در اوج دورهی فشار حداکثری، در خرداد ۱۳۹۹ خبری در رسانههای غربی و متعاقباً در رسانههای داخلی مبنی بر «اعطای معافیت تحریمی» از سوی آمریکا به هند برای توسعهی بندر چابهار منتشر شد. این در حالی است که آنچه که از سوی آمریکا به هند اعطا شده بود، نه یک «معافیت تحریمی» بلکه یک «استثنای بسیار محدود تحریمی» از سوی وزارت خارجهی آمریکا ذیل بخش ۱۲۴۴ قانون تحریمی ایفکا (۲۰۱۲) بود.
توضیح آنکه «استثنای تحریمی» (Exception) یک اقدام موردی و غیر ساختاریافته بوده که تحریمکننده در شرایطی خاص، آن را بهعنوان ابزاری برای مدیریت قانون تحریمی خود به کار میبرد. استثنای تحریمی جایگاه حقوقی خاصی نداشته و در هر زمان و متناسب با خواستهی تحریمکننده، قابل لغو شدن است. «معافیت تحریمی» (Exemption) اما یک ترتیب قانونی و امکانی تعبیهشده در خود قانون تحریمی است که برخی موارد را از شمول تحریم معاف میکند. معافیت تحریمی برخلاف استثنای تحریمی، قابلتغییر بهصورت سلیقهای نیست و تغییر در آن به معنی تغییر در متن قانون بوده و کنگره میتواند دراینباره ورود کند و متعرض دولت و وزارت خزانهداری شود. آنچه آمریکا در این ماجرا برای هند در نظر گرفته، یک استثنای تحریمی است و نه یک معافیت تحریمی.
استثنای فوق مربوط میشود به اعطای اجازه تعدادی فعالیت محدود در رابطه با بازسازی و توسعه افغانستان بهعنوان یکی از منافع امنیت ملی کلیدی آمریکا در منطقه. مجوزهای صادرشده به غیر آمریکاییها اجازه میداد تا در سه حوزه فعالیت داشته باشند: (1) توسعه و نگهداری بندر چابهار و ارتباط ریلی مربوطه به افغانستان؛ (2) واردات محصولات نفتی افغانستان از ایران ازجمله گاز، گازوئیل، گاز ال.پی.جی؛ (3) ارسال کالاهای غیرتحریمی ازجمله کمکهای بشردوستانه حیاتی به افغانستان از طریق بندر چابهار.
سفیر هند در این مصاحبه مدعی شده است که هند فقط به تحریمهای سازمان ملل احترام میگذارد و نه تحریمهای یکجانبه اعمالشده توسط کشورها. بااینحال، شرکتها و مؤسسات مالی هندی باید به تأثیر احتمالی تحریمهای ثانویه توجه داشته باشند و این امر دامنه روابط تجاری و سرمایهگذاری دوجانبه بین هند و ایران را محدود کرده است. هند هم با ایران و هم با کشورهای غربی روابط دوستانه دارد و تأثیر نامطلوب تحریمها در جلسات ما با همه طرفها موردبحث قرار میگیرد. هند بر این باور است که این بر عهده ایران و کشورهای غربی است که از طریق گفتوگو و دیپلماسی مسائل بین خود را حل کنند. ما از کاهش تنشهای منطقهای و جهانی که مانعی برای رشد سالم و طبیعی تعامل اقتصادی هستند یا خطراتی برای تجارت دریایی ایجاد میکنند، استقبال میکنیم.
هند در پرونده تعامل با ایران، تطابق حداکثری با مقررات تحریمی آمریکا دارد و مصداق این گزاره بهروشنی در تصمیم هند نسبت به قطع واردات نفت از ایران متعاقب بازگشت تحریمها در سال 1397 مشاهده شد؛ همین گزاره در مورد پرونده چابهار نیز صادق است؛ توضیح اینکه با توجه به جوابیه وزارت خزانهداری به نامه «شرکت جهانی بنادر هند» (India Ports Global Limited) در ماه اوت سال 2020 درباره وضعیت تحریمی پروژه چابهار و همچنین بیانیه تفسیری سفارت آمریکا در هند درباره حدود معافیت تحریمی این پروژه نیز نشان از آن دارد که دهلینو اختیارات و اجازههای بسیار محدودی در بندر چابهار دارد. این اختیارات صرفاً عبارتاند از اپراتوری بندر؛ تأمین نفت و گاز از ایران و صرفاً جهت صادرات به افغانستان؛ توسعه راهآهن چابهار تا زاهدان آنهم با محدودیتهای بسیار گسترده شامل: اول، برای این پروژه، مواد خام و فلزی نباید از ایران تأمین شود؛ دوم، نظام بانکی و بانک مرکزی ایران نباید درگیر فعالیتهای مالی و بانکی این پروژه شوند؛ سوم، این مسیر حملونقلی صرفاً باید در جهت ارسال کالاهای بشردوستانه به افغانستان مورداستفاده قرار گیرد؛ چهارم، نهادهای تحریم شده نظیر قرارگاه سازندگان خاتمالانبیا نباید در این پروژه نقش داشته باشند.
2) عدم اهمیت ژئوپلیتیک چابهار برای آمریکا
امضای این توافق 2024 بلافاصله با واکنش آمریکا مواجه شد. ودانت پاتل؛ سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، تاکید کرد که هر نهاد و هر فردی که به معامله تجاری با ایران فکر میکند، باید از خطر بالقوهای که در برابر خود میگشاید و خطر بالقوه تحریمها آگاه باشد. در مقابل، سوبر جایشانکار؛ وزیر امور خارجه هند، گفت که دهلینو «مزایای» این توافق را به ایالاتمتحده اعلام خواهد کرد و از کشورها خواهد خواست که دیدگاه محدودی نسبت به آن نداشته باشند. سفیر هند در ایران معتقد است که چشمانداز اساسی پشت چابهار همیشه بسیار گستردهتر از اتصال هند و ایران بوده است. چابهار بندری است که میتواند بهعنوان یک قطب مواصلاتی برای کل منطقه، بهویژه کشورهای محصور در خشکی مانند افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، کشورهای قفقاز و... باشد. ازاینرو توسعه کریدور چابهار برای رشد تجارت جهانی و رونق منطقهای مثبت خواهد بود. هند و ایالاتمتحده در مورد مسائل مهم روز جهانی، ازجمله نیاز به تسهیل جریان آزاد تجارت بینالمللی گفتوگوی نزدیک دارند. ما رایزنیهای نزدیک با ایالاتمتحده آمریکا و سایر شرکای مرتبط را برای استفاده بهینه از قابلیتهای چابهار ادامه خواهیم داد.
نکتۀ کلیدی در رابطه با این موضوع که جوابیۀ مربوطه وزارت خرانهداری آمریکا نیز آن را بهخوبی تأیید میکند این است که بنای آمریکا از ارائهی این استثنا به هند، نه توسعه بندر چابهار ایران، بلکه فراهم آوردن زمینهای برای تسهیل تأمین لجستیکی نیروهای خود در افغانستان بوده است. بدیهی است که چنین رویکردی از سوی آمریکا با هرگونه اقدام توسعهای در بندر چابهار ایران از سوی هند در تضاد بوده و آمریکا اجازه چنین اقدامی به هند نخواهد داد؛ بهخصوص که این استثنا مربوط به سال ۱۳۹۹ است و اکنونکه نیروهای آمریکایی بهطور کامل از افغانستان خارجشدهاند، این موضع برای آمریکا دیگر موضوعیت ندارد.
به لحاظ راهبردی باید گفت که اعطای چنین مجوزی به هند در آن زمان، یک منطق ژئوپلیتیک داشت. در زمان اعطای آن معافیت، آمریکا در افغانستان حضور داشت و درنتیجه نیازمند یک خط لجستیکی و تأمینی از مسیر دریا به مقصد افغانستان بود و با توجه به همپیمانی میان پاکستان و چین، احتمالاً بنادر پاکستان گزینه قابلاطمینانی برای این موضوع نبودند. همچنین اعطای مجوز به هند در بندر چابهار را میتوان در راستای کمک آمریکا به هند در جهت دور زدن رقیب ژئوپلیتیکی خود یعنی پاکستان (که بندر گوادر خود را در قالب یک پیمان راهبردی با چین توسعه داده است) تفسیر کرد. ازآنجاکه با خروج آمریکا از افغانستان و روی کار آمدن طالبان در آن کشور، منطق ژئوپلیتیکی فوق از بین رفته، لذا بسیار بعید است که حتی اختیارات و مجوزهای محدود قبلی، همچنان در دسترس هند باشد.
3) عدم اهمیت ژئواکونومیکی چابهار برای هند
رودرا گائوراو شِرِست؛ سفیر هند در تهران، تلاش کرده در گفتوگوی خود با روزنامۀ دنیای اقتصاد اظهار کرده است که برای هند، پتانسیل اصلی بندر چابهار همیشه در ارتباط با اتصال منطقهای گستردهتر بوده است و نه صرفاً تجارت دوجانبه بین هند و ایران. مهمترین مبنای منطقی برای این بندر، نیاز به ایجاد یک مسیر جایگزین به افغانستان است. چابهار میتواند به ارائه کمکهای بشردوستانه لازم به افغانستان و همچنین تسهیل صادرات آن کشور کمک کند. این امر برای حفاظت از جمعیت آسیبپذیر افغانستان، ادغام این کشور در اقتصاد منطقه و تثبیت وضعیت سیاسی و امنیتی آن ضروری است. با این منطق بود که توسعه بندر چابهار از تحریمهای آمریکا مستثنا شد و این منطق امروز نیز بسیار موضوعیت دارد. علاوه بر این، کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه نیز به یکراه مطمئن برای دسترسی به اقیانوس نیاز دارند و چابهار بهترین بندر برای این امر است. هند اتصال را بهعنوان یک بازی با حاصل جمع صفر نمیبیند. اتصال، یک سود خالص برای کل جهان است. هنگامیکه یک کریدور مواصلاتی توسعه مییابد، گزینههای بیشتر برای تجارت نهتنها برای کشورهای درگیر در توسعه آن، بلکه برای سایرین نیز فراهم میکند. میتوان گفت که اتصال، چه زمینی و چه دریایی، یک کالای عمومی بینالمللی است. قبلاً گفتهام که چابهار میتواند یک قطب ترانزیتی بسیار مفید برای تجارت هند با افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و منطقه وسیعتر اوراسیا باشد. بااینحال، کریدور چابهار با ایجاد دسترسی دریایی به بسیاری از این کشورهای محصور در خشکی بهویژه افغانستان، روابط تجاری آنها را با سایر کشورهای جهان نیز تسهیل خواهد کرد. هند از همه طرحهای مواصلاتی تا زمانی که به اصول تمامیت ارضی احترام بگذارند و به حاکمیت هیچ کشوری تجاوز نکنند، استقبال میکند. همچنین تأمین مالی طرحهای مواصلاتی به روشی پایدار و بدون تحمیل بار بدهی سنگین بر کشورهای دریافتکننده، حائز اهمیت است.
این ادعاها در حالی است که توافق جدید هند با آمریکا و کشورهای منطقه ازجمله امارات و رژیم صهیونیستی برای راهاندازی کریدور ایمک (India-Middle East-Europe Economic Corridor)، به معنای کاهش تمرکز هند بر چابهار خواهد بود.
نکته جالب آنکه علیرغم عملیات طوفان الاقصی، آمریکا و دیگر کشورهای عضو در این توافق همچنان بر راهاندازی این کریدور تأکیددارند. باآنکه هند همچنان برای دسترسی به بازار آسیای میانه به ظرفیت بندر چابهار نیاز دارد؛ ولی به لحاظ ترانزیتی، تمرکز بر کریدور هند، غرب آسیا و اروپا دارای اولویت بیشتری برای این کشور است. بهعبارتدیگر، هند افزون بر محدودیتهای تحریمی، فرصتهای ژئوپلیتیکی را در کریدورهای دیگری جستجو میکند که چابهار در آن نقشی ندارد.
حضور در چابهار برای هند در رقابت ژئوپلیتیکی با چین همچنان یک امر راهبردی برای دهلینو است؛ ولی از منظر ژئواکونومیکی چابهار واجد اهمیت ویژه برای هند در ترانزیت بینالمللی نیست؛ کاهش اولویت چابهار برای هند به معنای آن نیست که دیگر هند تمایلی به حفظ نقش حداقلی در مدیریت بندر ندارد، بلکه مقصود آن است که این کشور برخلاف ابراز تمایل سیاسی، به لحاظ اقتصادی حاضر به سرمایهگذاری جدی در این بندر نخواهد بود.
روشنساز کلام
ورود هند به پروژههای مرتبط با بندر چابهار در سال ۱۳۹۵ انتظارات کشور در راستای توسعه بندر چابهار و پسکرانههای آن و تبدیلشدن منطقه مکران به یک مرکز بزرگ تجارت بینالملل کشور را برآورده نکرد. علیرغم این تجربه ی ناموفق، در اردیبهشت ۱۴۰۳ خبری مبنی بر انعقاد قراردادی ده ساله بين «سازمان بنادر و کشتیرانی ایران» و «شرکت جهانی بنادر هند» (آی.پی.جی.ال) برای توسعه و بهرهبرداری از بندر چابهار توسط هند منتشر شد.
سفیر هند در ایران مدعی است که قرارداد ۲۰۲۴ بهطورکلی در راستای همان محورهایی است که در سال ۲۰۱۶ امضا شد. طبق این قرارداد، «شرکت جهانی بنادر هند» (India Ports Global Limited) بندر را به مدت ۱۰ سال بر اساس مدل تقسیم درآمد با دولت ایران، تجهیز و بهرهبرداری خواهد کرد. در این مدت، شرکت IPGL مبلغ ۱۲۰ میلیون دلار برای نصب تجهیزات بیشتر در بندر سرمایهگذاری خواهد کرد. در قرارداد سال ۲۰۱۶ این مبلغ ۸۵ میلیون دلار بود اما در قرارداد جدید به ۱۲۰ میلیون دلار افزایشیافته است. در قرارداد سال ۲۰۱۶، هند همچنین متعهد شده بود ۱۵۰ میلیون دلار برای توسعه زیرساختهای مربوط به بندر چابهار ازجمله برای اتصال آن به پسکرانه ایران تأمین مالی کند. ما اکنون این تعهد مالی را نیز به حداقل ۲۵۰ میلیون دلار افزایش دادهایم. تفاوتهای دیگری نیز در سطح فنی بین هر دو قرارداد وجود دارد، اما روح کلی قرارداد ۲۰۲۴ مشابه قرارداد امضاشده در سال ۲۰۱۶ است. دو طرف توافق کردهاند که تلاشهای مشترکی برای شناساندن و مقبولسازی کریدور چابهار از طریق فعالیتهای ترویجی با بازرگانان، حملکنندگان و شرکتهای لجستیکی در منطقه گستردهتر انجام دهند. ازنظر فنی، این یک قرارداد اجاره نیست، بلکه یک قرارداد BOT (ساخت، بهرهبرداری، انتقال) است. منافع مالی بین شرکت هندی و سازمان بنادر و دریانوردی ایران بر اساس فرمول تقسیم درآمد که بهخوبی در قرارداد تعریفشده است تقسیم میشود. قرارداد صرفاً یک توافق تجاری است. در صورت عدم ایفای تعهدات قرارداد، برای جبران خسارت رویهای بهخوبی و با دقت تنظیمشده است که ابتدا از طریق رایزنی دوطرفه و متعاقباً (در صورت نیاز)، از طریق داوری تجاری بینالمللی پیگیری خواهد شد.
جناب سفیر اظهار کرده است که تمایل به تغییر قرارداد ۲۰۱۶ از طرف ایران بوده و هند همواره متعهد به ادامه قرارداد به شکلی که در سال ۲۰۱۶ به امضا رسید، بوده است. یکی از بندهای قرارداد سال ۲۰۱۶ امکان حلوفصل اختلافات از طریق داوری بینالمللی را فراهم کرده است. چنین بندی در قراردادهای بهرهبرداری بندری در سراسر جهان متعارف است. مقامات ایران در مورد امکان داوری بینالمللی ملاحظاتی داشتند و هر دو طرف قبل از رسیدن به یک فرمول مورد قبول دو طرف، تعدادی از جایگزینهای احتمالی را موردبحث قرار دادند. درک این نکته حائز اهمیت است که داوری بینالمللی بر اساس اصول کاملاً پذیرفتهشده و از طریق محاکم تجاری بیطرف صورت میگیرد. این بدان معنا نیست که «به کشور ثالث باید حق داوری داده شود».
متن این قرارداد در دسترس نیست اما اگر این قرارداد ذیل چارچوبها و قواعد نظام تحریمهای آمريکا تعریفشده باشد و اجرای کامل و بیچونوچرای مفاد آن به صدور مجوزهایی از سوی وزارت خزانهداری آمريکا منوط شده باشد، دچار معطلی شده و توسعه این منطقه بسیار حساس و کلیدی با معطلی مجدد مواجه بیتردید کشور مجدداً خواهد شد. شواهد متعدد، ازجمله اظهارنظرهای مقامات هندی و آمريکایی پس از انعقاد قرارداد، گمان فوق را تقویت میکند. نشانه این است که شناخت درستی از تحريم و آثار آن در بدنه دولت و دستگاههای متولی اقداماتی ازایندست اولاً وجود ندارد. یکی از آفتهای این عدم شناخت، گرفتار شدن کشور در پروژههایی است که در ظاهر خوشایند و پرثمر هستند اما در طول زمان با موانع ناشی از سنگاندازیهای آمريکا، متوقف و بیثمر میشوند و تنها آورده آن، بلاتکلیفی، این اقدام به معنای خوشبینی و دل بستن به غرب برای هدر رفت زمان و منابع و وقفه در توسعه کشور است. ثانیاً تعیين مسیرهای توسعه کشور است؛ درحالیکه هم تجربه و هم منطق، خلاف این تصور را گواهی میدهند.
در نگاه غالب، چابهار به دلیل دسترسی به آبهای آزاد بهعنوان یک نقطه ترانزیتی دیده میشود. در این تعریف، لازمه توسعه چابهار تمرکز بر دو پروژه اصلی «تکمیل و بهرهبرداری از فازهای پنجگانه بندر شهید بهشتی» و «ساخت راهآهن چابهار- زاهدان- سرخس و احداث بزرگراه» خواهد بود. از منظر فنی، نقش هند در چابهار عمدتاً بهرهبرداری است و توسعه زیرساخت بر عهده ایران قرارگرفته است. این در حالی است که با توجه به هزینهها و در چارچوب یک نگاه ترانزیتی، باید در احداث و تکمیل پروژههای زیرساختی، کشورهای ذینفع مشارکت جدی داشته باشند؛ ولی ازآنجاکه کنش هند در نسبت با ایران، در تطابق کامل با چارچوبهای تحریمی آمریکاست، لذا این کشور تابهحال توسعه بندر را در دستور کار خود قرار نداده است. از منظر راهبردی نیز به دلیل تغییرات ژئوپلیتیک ازجمله روی کار آمدن طالبان در افغانستان و افزایش درهم تنیدگی هند با امارات و رژیم صهیونیستی در تأسیس کریدور ایمک، چابهار اهمیت و اولویت قبلی برای دهلینو از منظر ترانزیتی را نداشته و عمده منافع هند برای حضور در چابهار معطوف به رقابت با پاکستان و چین خواهد بود. در نگاه بدیل؛ اما لازمه توسعه چابهار و پهنه مکران، بهجای یک نگاه بخشی (کریدور ترانزیتی) اتخاذ یک رویکرد جامعتر در این منطقه است. در این رویکرد، سرمایهگذاری خارجی بیش از آنکه معطوف به یک جنبه خاص از توسعه چابهار باشد باید دربرگیرنده یک بسته کامل مبتنی بر نقشه راه توسعه جنوب شرق کشور و تعریف نقش بینالمللی برای آن باشد. در این زاویه نگاه، به لحاظ راهبردی، مهمترین مسئله آن است که کدام قدرت بزرگ در تحقق این چشمانداز از چابهار و پهنه مکران با جمهوری اسلامی ایران همسویی و منافع متقابل بیشتری دارد؟ بر این اساس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارش خود توصیه نموده است که رایزنیهای دیپلماتیک برای جذب سرمایهگذاری خارجی معطوف به یک برنامه بلندمدت و جامع برای توسعه این منطقه باشد. بر این مبنا برای افزایش قدرت چانهزنی بهتر است دعوت به سرمایهگذاری خارجی مبتنی بر یک بسته جامع، بهطور همزمان و موازی با ذینفع خارجی انجام شود و درنهایت کشور و کنشگری که آمادگی پذیرش تعهدات بیشتری داشته باشد انتخاب شود.
جناب سفیر هند در این مصاحبۀ خود مدعی شده است که هند یک سیاست خارجی مستقل را دنبال میکند که توسط ارزشها و منافع خود دیکته میشود. ما تصمیم آگاهانهای اتخاذ کردهایم تا استقلال راهبردی خود را حفظ کنیم و به هیچ اتحاد یا گروه نظامی رسمی نپیوندیم. اگرچه جهان بهطور فزایندهای بین گروههای رقیب دوقطبی میشود، هند برای تعامل با همه کشورها و گروهها ارزش قائل است. در این رویکرد کلی، ایران شریک ارزشمندی برای هند است. ما اهمیت ایران را بهعنوان یک کشور دوست در همسایگی نزدیک خود که قرنها ارتباط فرهنگی نزدیک با آن داشتهایم، ارج مینهیم. ایران بهطور سنتی سهم عمدهای در امنیت انرژی هند داشته است. در حال حاضر نیز بر بهرهمندی از موقعیت مطلوب ایران بهعنوان راه گذر ترانزیتی احتمالی به سایر کشورها و مناطق متمرکزشدهایم. این موضوع توضیحدهنده علاقه هند به پروژههایی مانند کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) و بهویژه کریدور چابهار است. پیشرفت این پروژهها مستلزم تلاش و خلاقیت دو طرف است و هر دو دولت در حال رایزنیهای منظم در خصوص اجرای این پروژهها هستند. این در حالی است که منطق حاکم بر ارتباط هند با ایران همان است که دنیای اقتصاد در پرسش خود از جناب سفیر اظهار کرده است: جهان در حال گذار امروز با دو مشخصه معاملهمحور (Quid Pro Quo) و چندهمسویی (Multialigned) تعریف میشود.