هند؛ رفاقت با نفت روسیه ولی معامله با دلار آمریکا

تاریخ : 1402/12/12
Kleinanlegerschutzgesetz, Crowdfunding, Finanzierungen
حقوق نفت و گاز حکمرانی جهانی
نمایش ساده

گزیده جستار: روسیه باید به خاطر داشته باشد که هند نه‌تنها بزرگ‌ترین دموکراسی روی کره زمین است، همچنین بزرگ‌ترین دولت اوراسیایی و «دولت معلق جهانی» (Global Swing State) است که درنهایت موفقیت یا شکست هر ابتکار اقتصادی یا ژئوپلیتیکی در مقیاس بزرگ در اوراسیا را تعیین می‌کند.

اين نوشتار در تاريخ دوازدهم اسفندماه ۱۴۰۲ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شد.

 

هند؛ رفاقت با نفت روسیه

 ولی معامله با دلار آمریکا

 

 

 

هند از جنگ اوکراین میلیاردها دلار به جیب زده است. نارندرا مودی از پوتین نفت می‌خرد، با بایدن فالوده می‌خورد. قبل از حمله روسیه، نفت وارداتی هند بیشتر از خاورمیانه می‌آمد. قیمت محموله‌ها بر اساس شرایط بازار جهانی در نوسان بود. به‌محض شروع جنگ، بر اساس تجزیه‌وتحلیل نیویورک‌تایمز از داده‌های حمل‌ونقل و بازار از Kpler و Argus Media؛ دو شرکت تحقیقاتی کالا، سیل نفت خام روسیه؛ اغلب با هزینه بسیار کمتر، شروع به آمدن به هند کرد.

نارندرا مودی اخیراً با اولین سفر دولتی خود به ایالات‌متحده، اقدامات توازن‌بخش خود را در کانون توجه قرار داد. رهبران هند و آمریکا درباره مشارکت‌های جدید در زمینه‌های دفاعی، انرژی پاک و فضا، در تلاش برای تحکیم آنچه دولت بایدن آن را «یکی از پراهمیت ترین روابط ما» نامیده است، ملاقات کردند. در این گفت‌وگوها حتماً به کاهش روابط هند با روسیه که شامل مشارکت در دفاع و انرژی است پرداخته‌شده است.

هند می‌کوشد توازن را در روابط خود با روسیه و آمریکا، برخلاف ناخرسندی این دو کشور حفظ کند. درمجموع دوران نخست‌وزیری ناراندرا مودی را می‌توان عصر شکوفایی نسبی روابط هند و روسیه دانست؛ هرچند روس‌ها به هند هنوز بیشتر به‌مثابه یک رقیب راهبردی در آسیای مرکزی و غرب آسیا می‌نگرند تا یک شریک راهبردی منطقه‌ای و بین‌المللی.

 

 

1) منافع مشترک هند و روسیه: بهای بی‌طرفی

هر دو کشور از قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای به شمار می‌روند. هند دومین اقتصاد آسیایی (پس از چین) و بزرگ‌ترین اقتصاد جنوب آسیا و روسیه قدرتمندترین کشور حوزه اوراسیا به لحاظ نظامی و سیاسی است. هند و روسیه با وجود پیشینه‌ای درخشان از روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی در دوران جنگ سرد و انعقاد پیمان مودت و دوستی در سال 1971، پس‌ازآنحلال اتحاد شوروی و تشکیل فدراسیون روسیه در سال 1992 به‌سرعت از یکدیگر فاصله گرفتند و دهلی‌نو ترجیح داد در آغاز هزاره سوم بیشتر به غرب و به‌ویژه آمریکا نزدیک شود. با‌این‌حال، شرایط بین‌المللی، بحران‌های فراگیر امنیتی و به‌خصوص ظهور پیاپی گروه‌های افراط‌گرا ازجمله القاعده، طالبان و درنهایت داعش در غرب و جنوب آسیا، حمله آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن به افغانستان و البته، رشد سریع اقتصادی چین؛ رقیب دیرینه هند و روسیه، طی دو دهه گذشته موجب شده است تا دولتمردان هندی در سال‌های اخیر و به‌ویژه با روی کار آمدن ناراندرا مودی؛ نخست‌وزیر هند، در سال 2012 یک‌بار دیگر به گسترش روابط با مسکو متمایل شوند.

هم‌زمان با سفر اخیر مودی، نخست‌وزیر هند به آمریکا و سنگ تمام گذاشتن بایدن برای وی، روزنامه نیویورک‌تایمز بررسی کرد که دهلی از طریق موضع بی‌طرفانه خود در جنگ اوکراین و خرید میلیون‌ها بشکه نفت با قیمت بسیار پایین از روسیه میلیاردها دلار سود به جیب زده است. درعین‌حال نفت ارزان روسیه یک تجارت پرسود در پالایش نفت خام و صادرات محصولات به سایر مناطق، برای هند رقم‌زده است. خریدهای هند این کشور را به لحاظ استراتژیک بین روسیه و ائتلاف غربی حامی اوکراین قرار داده است؛ زیرا روابط اقتصادی جهان در پی جنگ همچنان در حال تغییر است.

ایالات‌متحده، اروپا و سایر کشورها تحریم‌های گسترده‌ای را علیه مسکو اعمال کرده‌اند. در تلاش برای آسیب رساندن به روسیه؛ اما ثابت نگه‌داشتن عرضه جهانی، غرب همچنین سقفی را بر قیمتی که روسیه می‌توانست برای نفت خود اعمال کند، اعمال کرد. بنا به آمار آژانس بین‌المللی انرژی، این نفت ارزان‌تر بازارهای جدیدی؛ ازجمله هند، پیداکرده است که اکنون نزدیک به دو میلیون بشکه در روز، تقریباً 45 درصد از واردات خود را خریداری می‌کند. علاوه بر تقویت اقتصاد هند، نفت ارزان روسیه به هند یک تجارت پرسود در پالایش نفت خام و صادرات محصولات به سایر مناطقی که ناگهان به منابع انرژی تازه نیاز پیداکرده‌اند، داده است. نارندرا مودی؛ نخست‌وزیر هند موضع بی‌طرف، در قبال درگیری در اوکراین اتخاذ کرده است. در مدت کمی بیش از یک سال، هند از خرید تقریبی نفت روسیه به خرید حدود نیمی از نفت صادراتی این کشور از طریق دریا رسیده است.

روسیه سومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان است. بخشی از این نفت از طریق خطوط لوله صادر می‌شود که مقصد آن بدون سرمایه‌گذاری سنگین قابل‌تغییر نیست. تانکرهایی که نفت را از طریق اقیانوس‌ها حمل می‌کنند، اما می‌توانند راحت‌تر تغییر مسیر دهند؛ اغلب به چین و هند که با هم تقریباً 80 درصد از صادرات نفت خام روسیه از طریق دریا را خریداری می‌کنند. روسیه تا قبل از جنگ اوکراین آن‌قدر که امروز نفت به چین و هند می‌فروشد، فروش نداشت. درعین‌حال، قیمت‌های پایین‌تر به این معنی است که دولت روسیه از تجارت نفت خود درآمد کمتری کسب می‌کند. دلایل کاهش قیمت نفت پیچیده است و کارشناسان درباره اینکه چقدر این کاهش به دلیل سقف قیمتی غرب یا صرفاً نتیجه کاهش تقاضای جهانی است، در حال بحث هستند.

درهرصورت، هند راهی برای استفاده از این موقعیت پیداکرده است. بخش عمده نفت خامی که از روسیه به هند می‌رود به بنادر نزدیک جامناگر در ایالت گجرات می‌رسد و به پالایشگاه‌های مجاور منتقل می‌شود. پالایشگاه جامناگر که متعلق به «صنایع ریلاینس» است، بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان است که ظرفیت فرآوری بیش از 2/ 1 میلیون بشکه در روز را دارد. «ریلاینس» توسط «موکش آمبانی»، قدرتمندترین تاجر هند و شریک استراتژیک دولت مودی کنترل می‌شود. دومین پالایشگاه بزرگ هند کمتر از 10 مایل دورتر است: مجتمع «وادینار» متعلق به «نایارا انرژی». مالک نیمی از «نایارا» روسنفت، شرکت نفت دولتی روسیه است. یک گروه سرمایه‌گذاری روسی در نیمه دیگر سهام دارد؛ بنابراین با رشد تجارت در این منطقه، شرکت‌های روسی؛ و درنتیجه مسکو، از برخی مزایای آن بهره‌مند می‌شوند.

برخی ازآنچه در این سایت‌ها پردازش می‌شود در داخل کشور استفاده می‌شود. مقدار فزاینده‌ای اما به بازار جهانی هدایت می‌شود که از آسیای جنوب شرقی، آفریقا و به‌طور فزاینده اروپا و ایالات‌متحده شروع می‌شود. هند همه این محصولات را به قیمت بازار می‌فروشد و برای شرکت‌های خود درآمد کسب می‌کند و ذخایر ارز خارجی کشور را با دلار و یورو افزایش می‌دهد. مرکز تحقیقات انرژی و هوای پاک؛ یک گروه تحقیقاتی مستقر در فنلاند، گزارشی را منتشر کرد که در آن بر نقش برخی از کشورهای «پول شوی» که نفت روسیه را خریداری، آن را به سایر محصولات تصفیه و تبدیل می‌کنند و به خریدارانی در اروپا، ایالات‌متحده و سایر حوزه‌های قضایی که خرید مستقیم از روسیه را متوقف کرده‌اند می‌فروشند، برجسته کرد. ازجمله کشورهایی که در این گزارش نام‌برده شده است، هند و چین، ترکیه، امارات و سنگاپور هستند. در این گزارش آمده است که بندر «سیکا» که به پالایشگاه جامناگر خدمات‌رسانی می‌کند، هم بزرگ‌ترین نقطه واردات جهانی نفت خام روسیه از طریق دریا و هم بزرگ‌ترین نقطه صادرات نفت به کشورهایی بود که سقف را اعمال کرده بودند. از دسامبر تا فوریه 2023، این پالایشگاه تقریباً 3 میلیارد دلار محصولات پالایش‌شده را به کشورهایی که سقف قیمت را رعایت می‌کردند، صادر کرد.

هند این تصور را که در تلاش است از تحریم‌های دوران جنگ سود ببرد، رد کرده است. در آستانه اولین میزبانی هند از اجلاس سران گروه 20 در سپتامبر، دیپلمات‌های این کشور به‌سختی تلاش کردند تا نگرانی‌های اتحادیه اروپا، ایالات‌متحده، چین، روسیه و سایر اعضا را متعادل کنند. به نظر می‌رسد اما اولویت اول دولت مودی این است که هند را که اخیر از چین به‌عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان پیشی گرفته است، به کشور متکی‌به‌خود تبدیل کند. در عمل، این به معنای پیگیری منافع هند بدون توجه به شکایات شرکا است. وقتی از اس.جایشانکار؛ وزیر خارجه هند، در پارلمان درباره تصمیم هند برای خرید نفت خام روسیه پرسش شد او گفت: «این یک سیاست معقول است که به بهترین نحو به نفع مردم هند قدم برداریم. اگر ادعای شما این است که موضع ما در اولویت قرار دادن منافع مردم هند بوده است، من به گناه خود اعتراف می‌کنم».

 

 

2) منافع مشترک هند و آمریکا: دشمنِ دشمنِ من

زمانی که هند جایگاه چین را به‌عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان گرفت، ناظران از خود می‌پرسیدند: آیا دهلی‌نو می‌تواند از پکن عبور کند و به ابرقدرت جهانی بعدی تبدیل شود؟ در نگاه اول، آمار و ارقام به نظر این‌گونه نشان می‌دهند. این سؤال با سفر نارندرا مودی به واشنگتن معنادارتر شد. سفر نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند به واشنگتن، توجه‌ها را به سمت همکاری استراتژیکی می‌برد که دو دهه در جریان است. این همکاری استراتژیک حالا اهمیت جدیدی پیداکرده است. روابط هند و آمریکا هم‌اکنون قوی است. ۴ میلیون هندی‌تبار در آمریکا زندگی می‌کنند، جمعیتی به‌سرعت در حال رشد و ثروتمند که درآمدشان دو برابر میانه درآمد یک خانوار آمریکایی است. آمریکا همچنین بزرگ‌ترین شریک تجاری هند است که میزان آن در سال ۲۰۲۲ از ۱۹۱ میلیارد دلار فراتر رفته است.

طی سال 2022، هند جایگاه انگلیس به‌عنوان پنجمین اقتصاد بزرگ جهان را جابه‌جا کرده و در جایگاه چین به‌عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان نشسته است. نرخ تولد در هند تقریباً دو برابر چین است. سرعت رشد اقتصادی هند نیز نسبت به چین طی دو سال گذشته دو برابر شده است. تولید ناخالص داخلی هند در فصل گذشته 6/ 1 درصد، اما تولید ناخالص داخلی چین در همان دوره 4/ 5 درصد بوده است. هند به‌عنوان بزرگ‌ترین دموکراسی جهان، پیشرو درزمینۀ فناوری و علوم و کشوری با جمعیت جوان، شریکی جذاب و قانع‌کننده است.

هر بار که قانون‌گذاران آمریکایی به هند سفر می‌کنند در ستایش زیبایی سیاست‌های هند، برای تنوع فرهنگی این کشور و برای ارزش‌های مشترک که به‌گفته چندین رئیس‌جمهور آمریکا، «قدیمی‌ترین دموکراسی جهان» و «بزرگ‌ترین دموکراسی جهان» را به یکدیگر متصل می‌کند، آواز می‌خوانند. این سنت دهه‌هاست که به یک آئین تبدیل‌شده است. این لفاظی‌ها که قطعاً بزرگ‌نمایی شده‌اند ممکن است گنگ و مبهم به نظر برسند؛ اما برای واشنگتن بی‌معنا نیست. از دیدگاه سیاست‌گذاران آمریکا، اصول دموکراتیک مشترک، پایه و اساس روابط پایدار آمریکا و هند است. رابطه‌ای که اهمیت استراتژیک گسترده‌ای دارد. آمریکایی‌ها می‌گویند، دو دموکراسی بزرگ جهان جز داشتن منافع و جهان‌بینی مشابه هیچ انتخاب دیگری ندارند. همان‌طور که فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا درباره مهاتما گاندی، رهبر دوفاکتوی جنبش استقلال هند در دوران جنگ جهانی دوم می‌نویسد: «منافع مشترک ما در دموکراسی و عدالت، هم‌وطنان من و شما را توانمند می‌کند تا در برابر یک دشمن مشترک، آرمان مشترک داشته باشند». دانیل مارکی؛ مشاور ارشد برنامه جنوب آسیا در مؤسسه صلح ایالات‌متحده، در گزارش اخیر خود در مجله فارن‌افرز می‌نویسد که دولت‌هایی که در دوران جنگ سرد روی کار آمدند، تلاش کردند تا دهلی‌نو، مواضعی مخالف با مسکو اتخاذ کند، با این استدلال که هند به‌عنوان یک دموکراسی دشمن بالقوه اتحاد جماهیر شوروی بوده است. سال ۲۰۰۵ زمانی که جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، یک توافقنامه هسته‌ای غیرنظامی را با هند امضا کرد، اعلام کرد که سیستم دموکراتیک هند به آن معنی است که دو کشور «شرکای طبیعی» یکدیگرند که «به‌وسیله ارزش‌های عمیق خود» متحد شده‌اند.

هند اما بار‌ها و بار‌ها آمریکا را ناامید کرده است؛ مثلاً گاندی با اولویت قرار دادن چالش هند برای آزادی علیه امپراتوری بریتانیا به‌جای جنگ علیه ژاپن امپریالیست و نازی‌های آلمان، فرانکلین روزولت را ناامید کرد. دهلی‌نو نه‌تنها از همراهی با واشنگتن در دوران جنگ سرد سرباز زد؛ بلکه روابط گرمی را با مسکو ایجاد کرد. حتی پس از پایان جنگ سرد که هند تقویت روابط خود را با آمریکا آغاز کرد، دهلی‌نو روابط قوی خود با کرملین را نیز حفظ کرد. گاندی حتی پیشنهاد همکاری با آمریکا علیه ایران را رد کرد و با رژیم نظامی میانمار نیز روابط خوبی داشت. اخیراً نیز این کشور از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین خودداری کرده است.

اگر ارزش‌های دموکراتیک اساس روابط آمریکا و هند باشد که همیشه استراتژی نامعلومی است، امروز کاملاً از بین رفته است، چون باور ارزش‌های مشترک نیز بسیار خیالی به نظر می‌رسید. از ۹ سال پیش؛ که نارندرا مودی به نخست‌وزیری رسید، دموکراسی در هند به‌طور فزاینده‌ای مشکوک به نظر می‌رسد. «بزرگ‌ترین مهد دموکراسی جهان» جهش ناگهانی در خشونت علیه اقلیت‌های مسلمان را به خود دیده است که اغلب از سوی سیاستمداران برجسته آغازشده است. آن‌ها تلاش می‌کنند تا حق شهروندی را از میلیون‌ها مسلمان پس بگیرند. روزنامه‌نگاران را سرکوب می‌کنند و مخالفان را ساکت. دولت بایدن که خود را قهرمان صریح ایده‌های دموکراتیک می‌داند هر بار که همکاری آمریکا با هند را به‌عنوان یکی از ارزش‌های مشترک دسته‌بندی می‌کند، زیر پایش لغزشی را احساس می‌کند. بااینکه ارزش‌های مشترک دو کشور تضعیف شده، اما منافع مشترک مادی آن‌ها قوی‌تر شده است. هند و آمریکا حالا یک دشمن ژئوپلیتیک مشترک واضحی به نام چین دارند و هرکدام درک می‌کنند که می‌توانند در رقابت علیه چین به دیگری کمک کنند. برای آمریکا، هند یک قدرت عظیم مؤثر در آسیاست که سر راه‌های دریایی مهمی نشسته و یک مرز طولانی و مورد مناقشه با چین دارد. برای هند، آمریکا یک منبع جذاب از فناوری‌های پیشرفته، آموزش و سرمایه‌گذاری است. دهلی‌نو همچنان روابط نزدیکی با مسکو دارد؛ اما کیفیت نامطمئن و نبود اطمینان به تسلیحات روس، نشان‌دهنده تمایل بیشتر هند برای خرید تسلیحات از غرب است.

بااین‌حال برای سرمایه‌گذاری بر این منافع مادی مکمل، تحلیل‌گران معتقدند آمریکا باید این ایده را اعمال کند که ارزش‌های مشترک می‌توانند بستر یک رابطه قوی را فراهم کند و تحمل بالای خود را برای رفتار دهلی‌نو بر اساس قمار روی همگرایی طولانی‌مدت توجیه کند. هند به‌جای اینکه متحدی در مبارزه برای دموکراسی جهانی در نظر گرفته شود، باید یک متحد تسهیلاتی و راحت باشد. این تغییر آسان نخواهد بود، با این فرض که واشنگتن سال‌هاست که با عینک دیگری به دهلی‌نو نگاه کرده است. این چرخش به هر دو طرف کمک می‌کند تا درک کنند که روابطشان درنهایت به‌صورت تبادلی است و به آن‌ها اجازه دهد که به تجارت بپردازند.

رهبران آمریکا به‌ویژه لیبرال‌ها مدت‌هاست که اعتقاددارند نهاد‌های دموکراتیک ویژگی تعیین‌کننده هویت هند هستند و ثابت می‌کند که چرا دهلی‌نو لیاقت حمایت واشنگتن را دارد؛ مثلاً سال ۱۹۵۸، جان کندی، سناتور وقت یک قطعنامه دوحزبی را برای افزایش کمک به هند ارائه کرد. بر این اساس برای آمریکا مهم است که از یک دموکراسی نوپا علیه تجاوز کمونیست‌ها حمایت کند. کندی در این سخنرانی تاریخی می‌گوید: «آینده دموکراتیک با ظرافت و به‌طور خطرناک حفظ‌شده است. این فاجعه‌بار است که رهبران آن در راه درخواست کمک‌های کشور‌های غربی زمانی که دلایل خوبی دارند، شرمنده شوند». همان‌طور که دنیس کاکس؛ دیپلمات پیشین؛ می‌نویسد: «تلاش‌ها موفقیت‌آمیز بوده‌اند.» کاکس در دور دوم ریاست‌جمهوری دوایت آیزنهاور اشاره می‌کند: «کمک‌های آمریکا به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش‌یافته‌اند و از ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۵۷ به ۸۲۲ میلیون دلار در سال ۱۹۶۰ رسیده است». آیزنهاور به نظر می‌رسید که خود را به آینده دموکراتیک هند متعهد می‌دانست. همان‌طور که رئیس‌جمهور آمریکا در اظهارات خود در بازگشایی نمایشگاه جهانی کشاورزی در دهلی‌نو در دسامبر ۱۹۵۹ گفت: «هم‌وطنان من متقاعد شده‌اند هر آنچه هند را تقویت می‌کند، ما را تقویت می‌کند، یک جمهوری خواهر متعهد به صلح». شش ماه بعد، آیزنهاور یک توافقنامه چندساله قابل‌ملاحظه‌ای را با هند بست تا 1/ 28 میلیارد دلار کمک مواد غذایی را تحت برنامه مواد غذایی آمریکا برای صلح پرداخت کند؛ چون کشاورزان هندی به‌طور روزمره توانایی برآورده کردن نیاز‌های مواد غذایی داخل کشور را ندارند.

اما اگر کندی و آیزنهاور امیدوار بودند که حمایت از هند، دهلی‌نو را به یک متحد تبدیل می‌کند، به‌شدت در اشتباه بودند. سال ۱۹۵۴، جواهر لعل نهرو؛ نخست‌وزیر هند، به‌صراحت اعلام کرد که کشورش تعهدی در جنگ سرد ندارد. موضوعی که باعث رنجش آیزنهاور شد. در سال ۱۹۶۱ کندی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش امیدوار بود که با دعوت نهرو برای سفر به واشنگتن می‌تواند هند را به خود نزدیک‌تر کند؛ اما این سفر هیچ تغییری ایجاد نکرد. نخست‌وزیر تمام تلاش‌های رئیس‌جمهور آمریکا برای نزدیک کردن هند به دایره نزدیکان ایالات‌متحده را دفع کرده بود. همان‌طور که کاکس به‌یاد دارد، جانشینان کندی پس از جنگ سرد نیز به‌طور مشابهی از دست دهلی‌نو کلافه شده بودند. رئیس‌جمهور لیندون جانسون، انتقادات ایندیرا گاندی در سال ۱۹۶۶ از دخالت آمریکا در ویتنام را به‌ویژه سوزآور خوانده بود؛ جانسون در هند بعد‌ها به یاد دارد که واکنش رئیس‌جمهوری «از تند به فحاشی رسید». پس‌ازآن در سال ۱۹۷۱ زمانی که گاندی تصمیم گرفت با مسکو «پیمان دوستی» ببندد، هنری کیسینجر؛ وزیر خارجه آمریکا، آن را بمبی توصیف کرد که «کبریت روشنی را به بشکه باروت» انداخته و تنش میان هند و پاکستان را تشدید می‌کند. در ژانویه ۱۹۸۰، زمانی که سفیر دائمی هند در سازمان ملل عملاً از حمله شوروی به افغانستان حمایت کرد، جیمی کارتر خشمگین شده بود. بااین‌حال، سیاست‌گذاران آمریکایی در دهه‌های آینده اغلب هند را ستایش کردند و سیاست‌گذاران همچنان بحث می‌کردند که اصول دموکراتیک هند این کشور را به شریک خوبی تبدیل می‌کند. سال ۲۰۰۰ بیل‌کلینتون در سخنرانی خود در پارلمان هند اظهار کرد که قدرت دموکراسی هند اولین درس از میان چند درس مهمی بود که این کشور به جهان داد. دولت جورج دبلیو بوش و باراک اوباما به‌طور روتین از فرمولاسیون «قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین دموکراسی‌ها» برای توصیف واشنگتن و دهلی و روابط طولانی‌مدتشان استفاده می‌کردند.

هند به‌طور مرتب از کنار بزرگ‌ترین طرح‌های بین‌المللی آمریکا عبور کرده است؛ مثلاً هیچ‌وقت عضو یک توافقنامه تجاری با هدایت واشنگتن نشده است. هیچ‌وقت هم به اهداف واشنگتن برای توسعه دموکراسی فراتر از حرف نرفته است؛ حتی بلافاصله پس از جنگ سرد، در دوران تلاش‌های دولت بوش برای ترویج آنچه برنامه آزادی خوانده می‌شد یا در دوران بهار عربی زمانی که باراک اوباما روی کار بود. باوجوداین دلسردی‌ها، دولت بایدن به تلاش‌های خود برای ادامه روابط نزدیک با هند ادامه داده است. دهلی‌نو نقش فعالی را در گروه‌های چندجانبه و منتقد آمریکا و غرب؛ مانند بریکس که شامل برزیل، روسیه، چین و آفریقای جنوبی است، بازی می‌کند.

این کشور همچنان در کنار مسکو ایستاده است. کمی قبل از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، با وجود تهدید تحریم‌های آمریکا، هند سیستم‌های دفاع هوایی اس-۴۰۰ روسیه را خریداری کرد. از زمان حمله، هند از مشارکت در هرگونه رأی‌گیری مهم سازمان ملل سرباز زده است. هند از مشارکت در اعمال هرگونه محدودیت اقتصادی علیه روسیه نیز خودداری کرده است. حتی پس از آغاز حمله، انرژی بیشتری از روسیه خریداری کرد. رفتار هند در رابطه با جنگ در اوکراین به‌ویژه بسیاری از حامیان بزرگ دهلی‌نو در کنگره آمریکا را خشمگین کرده است.

دهلی‌نو همچنان شریک گران‌بهایی برای واشنگتن است. علاوه بر پرجمعیت‌ترین کشور جهان، هند پنجمین اقتصاد بزرگ جهان، دومین ارتش بزرگ جهان و کادر قابل‌توجهی از دانشمندان و مهندسان تحصیل‌کرده دارد؛ به‌علاوه زرادخانه بزرگی از تسلیحات هسته‌ای. هند همانند آمریکا نسبت به چین نگرانی عمیقی دارد و این کشور را یک قدرت خطرناک در به چالش کشیدن نظم جهانی و منطقه‌ای می‌بیند.

به‌نوعی شاید الآن بهترین زمان برای آمریکا برای همکاری با هند باشد. سؤال این است که واشنگتن تا کجا می‌تواند پیش برود. در بسیاری از موارد، تصمیم برای کمک به هند آسان است. زمانی که پیشروی‌های چین در منطقه هند در امتداد مرز چین و هند آغاز شد و درگیری مرگباری را میان نظامیان دو کشور در سال ۲۰۲۰ ترویج داد، واشنگتن به نیاز فوری لباس‌های هوای سرد و اطلاعات درباره موقعیت چینی‌ها به نفع هند پاسخ داد. این کشور همچنین در تحویل پهپاد‌های نظارتی برنامه‌ریزی‌شده سریع عمل کرده است. از آن زمان، مقامات آمریکا به‌درستی به این نتیجه رسیده‌اند که می‌توانند نسبت به گذشته گفتگو‌های منصفانه‌ای با رهبران هند درباره همکاری‌های دفاعی، چه روی زمین و چه در دریا داشته باشند. آن‌ها امیدوارند که تهدید چین در ترکیب با حمله مهلک روسیه به اوکراین برای واشنگتن یک فرصت به وجود آورد که این فرصت فقط یک‌بار اتفاق می‌افتد تا قطعاً (اگر فوراً نباشد) دهلی‌نو از وابستگی شدید به ادوات نظامی ساخت روسیه به سیستم‌های آمریکایی روی آورد. هم‌راستا بودن بیشتر آمریکا و هند همچنین به آن معنی است که دو کشور می‌توانند برای نوع مشخصی از فناوری با یکدیگر همکاری کنند. آمریکا فعلاً باید با دولت ناخوشایند در دهلی‌نو دست‌وپنجه نرم کند. این امر اما برای واشنگتن امر جدیدی نیست. آمریکا سال‌هاست که با رژیم‌هایی که میانه خوبی ندارد، همکاری می‌کند تا امنیت خود را بالا ببرد. در یک مقطع حتی با کشوری همکاری کرد که دهلی‌نو و واشنگتن اکنون در تلاش برای پیشی گرفتن از رقابت هستند. هدف از گشایش دولت نیکسون در سال ۱۹۷۲ در روابط با چین، سوءاستفاده از اختلافات بین پکن و مسکو برای ارائه یک مزیت قاطع به ایالات‌متحده در جنگ سرد بود که البته موفق هم شد. اقدامات رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون، شکاف‌ها را در جنبش جهانی کمونیستی عمیق‌تر کرد، به بستن لشکر‌های ارتش شوروی در امتداد مرز با چین کمک کرد و به واشنگتن اهرم‌های بیشتری علیه مسکو داد. کمک‌های ایالات‌متحده به چین کمک کرد تا به‌سرعت به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود.

همان‌طور که روابط ایالات‌متحده و هند در شراکت استراتژیک خود پیش می‌رود، هر دو یک‌چشم خود را به ظهور منطقه‌ای چین و جاه‌طلبی‌های جهانی این کشور دوخته‌اند. زمانی که هند جایگاه چین را به‌عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان گرفت، ناظران از خود می‌پرسیدند: آیا دهلی‌نو می‌تواند از پکن عبور کند و به ابرقدرت جهانی بعدی تبدیل شود؟ در نگاه اول، آمار و ارقام به نظر این‌گونه نشان می‌دهند. این سؤال با سفر نارندرا مودی به واشنگتن معنادارتر شد. به گزارش فارن‌پالیسی، ازنظر آمریکا، کنار زدن چین به‌وسیله هند، بزرگ‌ترین دموکراسی جهان، امری بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود. هند، دشمن بالقوه چین است؛ دو کشور بیش از ۳۲۱۸ کیلومتر مرز مشترک دارند که مورد مناقشه و بدون علامت است. گاه‌وبیگاه نیز درگیری‌هایی در امتداد آن رخ می‌دهد. هرچه رقبای چین در آسیا قوی‌تر باشند، احتمال ایجاد توازن قدرت به نفع آمریکا بیشتر خواهد شد.

باید در نظر داشت که البته با وجود رشد فوق‌العاده هند در دو سال گذشته؛ زمانی که هند به گروه ۵ اقتصاد بزرگ جهان پیوست، اما اقتصاد هند همچنان از چین کوچک‌تر است. در اوایل سال ۲۰۰۰، تولیدات کارخانه‌ها، صادرات و تولیدات ناخالص داخلی چین حدوداً دو تا سه برابر از هند بیشتر بود. امروز، اقتصاد چین ۵ برابر بزرگ‌تر است، با تولید ناخالص داخلی 17/ 7 هزار میلیارد دلار در برابر تولید ناخالص داخلی 3/ 2 هزار میلیارد دلار هند. علاوه بر آن، هند در رقابت برای توسعه علم و فناوری برای رشد اقتصادی از چین عقب‌تر است. تعداد فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی چین دو برابر هند است. چین دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف تحقیق و توسعه می‌کند، درحالی‌که هند 7/ 0 درصد را صرف می‌کند. ۴ شرکت از ۲۰ شرکت بزرگ فناوری بر اساس درآمد چینی هستند که مرکز هیچ‌کدام از آن‌ها در هند نیست. چین بیش از نیمی از زیرساخت‌های ۵G جهان را تولید می‌کند، هند فقط یک درصد آن را. تیک‌تاک و اپلیکیشن‌های مشابهی که در چین به وجود آمده‌اند حالا جهانی شده‌اند، اما هند همچنان یک محصول فنی که جهانی شده باشد تولید نکرده است. در مورد هوش مصنوعی، چین تنها رقیب جهانی آمریکاست. چین ۶۵ درصد از ثبت اختراع‌های مربوط به هوش مصنوعی را در اختیار دارد، هند، اما فقط ۳ درصد. درآمد شرکت‌های خصوصی هوش مصنوعی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ برای چین ۹۵ میلیارد دلار بوده، اما این میزان برای هند ۷ میلیارد دلار است. در آخر، زمانی که قدرت یک کشور را می‌سنجیم، مهم‌تر از تعداد جمعیت، کیفیت نیروی کار است. نیروی کار چین کارآمدتر از هند است. جامعه جهانی به‌درستی «معجزه ضد فقر» چین را جشن گرفت. در مقابل فقط در سوءتغذیه است که هند در سطح بالایی قرار دارد. سال ۱۹۸۰، درآمد ۹۰ درصد از جمعیت یک‌میلیاردی چین زیر سقف تعیین‌شده بانک جهانی برای فقر مطلق قرار داشت. امروز این میزان تقریباً به صفر رسیده است؛ اما همچنان بیش از ۱۰ درصد از جمعیت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیونی هند زیر خط فقر شدید تعیین‌شده از سوی بانک جهانی (۲ دلار و ۱۵ سنت در روز) زندگی می‌کنند.

خوشبختانه آینده همیشه آینه‌ای از گذشته نیست؛ اما همان‌طور که در هشدار‌های پنتاگون دیده می‌شود امید یک برنامه نیست. واشنگتن درحالی‌که هر آنچه می‌تواند به مودی کمک می‌کند تا درک بیشتری از آینده بهتر داشته باشد، اما همچنان باید در مورد ارزیابی بابصیرت‌ترین استراتژیست آسیا فکر کند.

 

 

روشن‌سازکلام

اجازه دهید به‌آرامی و با اکراه بگوییم که جهان مدرن در جهت شکل‌گیری یک دوقطبی ژئوپلیتیک، اقتصادی و فناوری جدید درحال‌توسعه است. واضح است که این چیزی نیست که بسیاری در آغاز قرن به آن امیدوار بودند، اما این روند را نمی‌توان نادیده گرفت و چیزی است که بر روابط مسکو و دهلی تأثیر می‌گذارد.

روسیه سال‌به‌سال بیشتر و بیشتر به سمت شرق حرکت می‌کند و روابط متعددی را با چین تقویت و توسعه می‌دهد. سال‌به‌سال، هند به سمت غرب حرکت می‌کند و اشکال مختلف همکاری با ایالات‌متحده را گسترش می‌دهد. این واقعیت را باید قبل از حرکت به رسمیت شناخت.

این روند با خطرات جدی همراه است. اگر این روند در میان‌مدت ادامه یابد، دو کشور دوست ممکن است خود را در بلوک‌های ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فناوری در مقابل یکدیگر بیابند، حتی اگر این بلوک‌ها به‌طور رسمی ایجاد نشده باشند. ایده «فضای واحد اوراسیا» در این مورد رؤیایی غیرقابل تحقق باقی خواهد ماند و یک قاره مشترک عظیم بین شرق و غرب برای مدتی نامعلوم تقسیم خواهد شد. نظام «جنگ سرد» قرن بیستم دوباره در روابط بین‌الملل قرن بیست و یکم متولد خواهد شد. با گذشت زمان، حفظ همکاری‌های دوجانبه حتی در سطح فعلی و نه تعمیق و گسترش احتمالی آن، برای روسیه و هند بیش‌ازپیش دشوارتر می‌شود.

در حال حاضر، نه مسکو و نه دهلی منابع و قابلیت‌های لازم را برای معکوس کردن سریع و ریشه‌ای این روند نامطلوب و خطرناکی که در توسعه نظام بین‌المللی پدید آمده است، ندارند. روسیه و هند قادر به بازگرداندن یکپارچگی در حال فروپاشی سیستم چه به‌طور مستقل و چه حتی مشترک نیستند. بااین‌حال، این بدان معنا نیست که مسکو و دهلی باید خود را به نقش ناظران منفعل عصر آینده دوقطبی سخت واگذار کنند. روسیه و هند (مانند بسیاری از کشورهای دیگر در اروپا، خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین) اگر مجبور شوند در مناقشه در حال پیشروی آمریکا و چین جانب‌داری کنند، چیزهای زیادی برای از دست دادن و اندکی برای به دست آوردن دارند. مقاومت در برابر دوقطبی در حال ظهور و در صورت امکان کاهش پیامدهای منفی آن به نفع مشترک آن‌هاست.

برای مثال روسیه، هند و چین اعضای بریکس و سازمان همکاری شانگهای هستند. مسکو و دهلی‌نو باید تلاش‌های بیشتری انجام دهند تا اطمینان حاصل شود که این نهادها به «باشگاه منافع» دیگری تبدیل نشوند، بلکه به ابزاری مؤثر برای یافتن مخرج‌های مشترک حتی در حساس‌ترین مسائل امنیتی و توسعه تبدیل شوند. مسکو باید در برابر وسوسه تلاش برای ایجاد انجمن‌های ضد غربی بر اساس چنین مجامع چندجانبه مقاومت کند – هند که عمیقاً در رژیم‌ها، سازوکارها و نهادهای اقتصادی، فناوری، سیاسی و حتی نظامی-فنی غربی ادغام‌شده است، هرگز با چنین رویکردی موافقت نخواهد کرد. در عوض، بریکس و سازمان همکاری شانگهای باید برای یافتن مصالحه ازجمله بین چین و هند مورداستفاده قرار گیرند.

روسیه باید به خاطر داشته باشد که هند نه‌تنها بزرگ‌ترین دموکراسی روی کره زمین است، همچنین بزرگ‌ترین دولت اوراسیایی و «دولت معلق جهانی» (Global Swing State) است که درنهایت موفقیت یا شکست هر ابتکار اقتصادی یا ژئوپلیتیکی در مقیاس بزرگ در اوراسیا را تعیین می‌کند. اگر هند برای همیشه خارج از کمربند و جاده یا مشارکت جامع اقتصادی منطقه‌ای باقی بماند، این پروژه‌ها فقط ارزش عملی محدودی برای قاره اوراسیا خواهند داشت. اگر در آینده هند در یک قالب به آن‌ها بپیوندد، آنگاه ابتکارات به سطح جدیدی می‌رسند و نه‌تنها مقیاس و نفوذ منطقه‌ای، بلکه واقعاً قاره‌ای را به دست خواهند آورد.

تنها با مشارکت فعال هند، کواد (Quadrilateral Security Dialogue) به یک عامل واقعی نظامی-سیاسی در اقیانوس آرام و اقیانوس هند تبدیل می‌شود. بدون مشارکت فعال دهلی، گفتگوی چهارجانبه امنیتی برای تکمیل روابط دوجانبه نظامی-سیاسی ایالات‌متحده با ژاپن و استرالیا کار چندانی نخواهد کرد. بدون مشارکت فعال هند، هرگونه امیدی برای اتحاد مجدد اوراسیا کاملاً ناامیدکننده به نظر می‌رسد؛ و بدون اتحاد مجدد اوراسیا، یک دوقطبی سخت جهانی جدید، به‌نوبه خود، تقریباً از پیش تعیین‌شده به نظر می‌رسد.

آینده اوراسیا در درجه اول به پویایی روابط چین و هند بستگی دارد. هیچ بازیگر خارجی ازجمله مسکو نمی‌تواند این روابط را به‌جای خود پکن و دهلی بهبود بخشد. بااین‌حال، بازیگران خارجی، ازجمله روسیه، می‌توانند با ایجاد انگیزه‌ها و انگیزه‌های اضافی برای طرفین برای تعامل در قالب‌های سه‌جانبه و سایر قالب‌های چندجانبه، به «بازتنظیم» این روابط کمک کنند. یک رویکرد جایگزین برای ایجاد توازن بین پکن و دهلی در برابر یکدیگر می‌تواند به مسکو برخی از مزیت‌های موقعیتی بدهد، اما به نفع استراتژیک بلندمدت روسیه نخواهد بود.

روسیه می‌تواند به هند و چین فرصت‌های جدیدی برای همکاری سه‌جانبه در قطب شمال، آسیای مرکزی و خاور دور ارائه دهد. ممکن است کسی به دنبال مشارکت دو شریک استراتژیک خود در ابتکارات سه‌جانبه اطلاعات و فناوری سایبری باشد، جایی که توانایی‌های هر یک از سه کشور تا حد زیادی مکمل دو کشور دیگر است. سایر زمینه‌های همکاری چندجانبه می‌تواند کشاورزی و صنایع غذایی و در یک زمینه وسیع‌تر، امنیت غذایی اوراسیا و جهانی باشد. این سه کشور مواضع متداخل زیادی در دستور کار آب‌وهوا دارند. فرصت‌های گسترده‌ای در داروسازی، بیوتکنولوژی و غیره در حال باز شدن است.

به‌طورکلی، سیاستمداران روسی نباید هند و چین را به‌عنوان دو جهت موازی سیاست خارجی درک کنند که باید بین آن‌ها انتخاب شود یا باید جدا از یکدیگر توسعه یابند. برعکس، پکن و دهلی را باید به‌عنوان شرکایی دانست که ارزش آن‌ها برای روسیه متناسب با توانایی آن‌ها در تعامل فعال با یکدیگر افزایش می‌یابد. به همین ترتیب، سیاستمداران هندی باید همکاری روسیه و چین را نه به‌عنوان یک چالش استراتژیک، بلکه به‌عنوان فرصتی برای به دست آوردن ابزار اضافی برای حل تعدادی از مشکلات خود در روابط با پکن در نظر بگیرند. این فرمول «چندجانبه گرایی پروژه‌ای» (Project Multilateralism) است که می‌تواند روابط بین‌المللی در اوراسیا را به‌طور اساسی تغییر دهد.

چنین تغییراتی نیازمند تخصص عمیق، مهارت‌های دیپلماتیک و اراده سیاسی از سوی همه‌کسانی است که در اجرای روابط روسیه و هند دخیل هستند. بااین‌وجود، نتایج مثبت مورد انتظار به‌طور کامل سرمایه‌گذاری‌های لازم را توجیه می‌کند. همان‌طور که یک‌سخن حکیمانه می‌گوید «راز تغییر تمرکز بر ساختن چیزهای جدید است، نه مبارزه با قدیمی‌ها».