گزیده جستار: وقتیکه نوبت به سیاست خارجی و مدیریت بحران میرسد، سعودیها کاملاً بیمصرف هستند. دلیلش این است که پای سعودیها گیر است: آنها همچنان برای امنیت به ایالاتمتحده آمریکا وابسته هستند که آمریکا خودش کشوری است که حملات مخرب اسرائیل به غزه را تسهیل میکند.
اين نوشتار در تاريخ سیزدهم آبانماه ۱۴۰۲ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
اهالی تماشای خاورمیانه
در داووس صحرا
ایهود باراک؛ نخستوزیر سابق اسرائیل (۱۹۹۹ – ۲۰۰۱)؛ در مصاحبه اخیر خود با رسانه آلمانی اشپیگل تصریح می کند که: «این حمله اسرائیل را عمیقاً تکان داد. اسرائیل برپا شد تا یهودیها جایی داشته باشند که در آن احساس امنیت کنند. دولت باید از جانهایشان حفاظت کند. این دولت در این کار ناکام بود. این سنگینترین ضربهای است که ما در دوران وجودمان تجربه کردیم». درباره اینکه چرا چنین غافلگیری و حملهای ممکن شد، باراک میگوید: «این قطعاً یک ناکامی کامل نهادهای اطلاعاتی، ارتش و سیاستمداران است. بنیامین نتانیاهو و دولتهای راستگرایش سالهاست غیرمستقیم به حماس کمک کردهاند. اجازه دادهاند پول از قطر به غزه جریان داشته باشد. پشت این یک راهبرد بود. تا وقتی حماس وجود میداشت، نتانیاهو میتوانست ادعا کند مذاکره با فلسطینیها غیرممکن است؛ چراکه ابومازن؛ محمود عباس و رئیسجمهور تشکیلات خودگردان فلسطین، نیمی از مردمش را تحت کنترل ندارد و حماس یک سازمان تروریستی است که کسی نمیتواند با آن صحبت کند. همزمان، نتانیاهو فعالانه تشکیلات خودگردان را تضعیف کرد، تشکیلاتی که کرانه باختری را اداره میکند و میانهروتر است. او میخواست به هر قیمتی مانع هر نوع مذاکره درباره سر برآوردن کشوری فلسطینی شود». سرفصل انتقادات باراک درباره عملکرد نتانیاهو در صحنه رقابتهای سیاسی داخلی اسرائیلیها، ماجرای معروف «اصلاحات قضایی» میباشد: «نتانیاهو اصلاحات قضایی را هم با فشار پیش برده است یا درواقع یک کودتای قضایی را، برای نجات خودش از اقامه دعواهایی که علیه او شده است. اصلاحات قضایی کشور را دوپاره کرد. وزیر دفاع، رئیس دفتر، فرماندهان امنیتی و فرماندهان سابق نیروهای مسلح مکرراً هشدار دادند که برنامههای او اسرائیل را تضعیف میکنند و امنیتش را به خطر میاندازند؛ ولی او بازهم آنها را ادامه داد». اینجاست که شدت مخالفت باراک با نتانیاهو شفاف میشود: «نتانیاهو بابت بزرگترین ناکامی در تاریخ اسرائیل، مسئولیت شخصی دارد. درست است که در بسیاری از کشورها، رئیس دولت در چنین وضعیتی استعفا میداد؛ اما اینجا اوضاع پیچیدهتر است و احتمالاً نباید در این مقطع با جزئیات دراینباره صحبت کنیم؛ اما یک ماجرا در این میان هست: ۱۷ سال پیش، وقتی نتانیاهو رهبر مخالفان بود، ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت، به میانه یک جنگ در لبنان لغزید. بابت این، انتقادهای سنگینی از او شد. خود نتانیاهو آن زمان گفت: «کسی که همهچیز را خراب کرده، نمیتواند درستش کند.» همین نتیجهگیری حالا درباره خودش صادق است».
مقام معظم رهبری در تاریخ 10/ 8/ 1402 بیان فرمودند که «این را من چند روز قبل از این هم گفتم، حالا هم تکرار میکنم: از دنیای اسلام توقع بیشتری هست. دولتهای مسلمان باید بدانند که اگر امروز به فلسطین کمک نکنند؛ هر کس هر جور میتواند کمک کند، دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیت است تقویت کردهاند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد. آنچه دولتهای اسلامی باید بر آن پافشاری کنند، قطع فوری این جنایتهایی است که دارند در غزه انجام میدهند؛ این بمبارانها باید فوراً قطع بشود؛ راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را ببندند؛ دولتهای اسلامی با رژیم صهیونیستی همکاری اقتصادی نکنند؛ در همهی مجامع جهانی با صدای بلند این جنایت را، این فاجعهآفرینی را، بدون تردید و بدون لکنت محکوم کنند. اینجور نباشد که در یک اجتماع اسلامی یا اجتماع عربی، همان چندنفری هم که حرف میزنند، یا دوپهلو حرف بزنند یا بالکنت حرف بزنند؛ صریح حرفشان را بزنند. معلوم است دارد چه اتفاقی میافتد؛ بایستی رژیم صهیونیستی محکوم بشود، بایستی همهِی دنیای اسلام علیه رژیم صهیونیستی بسیج بشوند». در ادامه فاصلۀ واقعیت رفتاری اهالی تماشای خاورمیانه با این بیانات حضرت آیتالله خامنهای بررسی گردیده است.
1) تماشاچیان عرب در داووس صحرا
عکسها و تصاویر انگار از دنیایی موازی است: صدها بانکدار و مدیر اجرایی در هفتۀ سوم اکتبر 2023 برای شرکت در کنفرانس پرزرقوبرق موسوم به «داووس صحرا» (Davos in the Desert)، ابتکار سرمایهگذاری آینده عربستان، شرکت کرده بودند. مدیران ملی تلاش میکردند جوری وانمود کنند که در خاورمیانهای که بعد از طوفانالاقصی در حال سوختن است، همهچیز عادی به نظر میرسد. این تهدید وجود دارد که جنگ میان اسرائیل و حماس به یک جنگ وسیعتر منطقهای تبدیل شود که کشورهای خلیجفارس را به کام خود بکشد، کشورهایی که رشد اقتصادی آنها برای بازار جهانی نفت و گاز بسیار اهمیت دارد. روز ۲۰ اکتبر 2023 یک ناوشکن آمریکایی در دریای سرخ موشکهایی را که از سوی گروه شورشی حوثیها، تحت حمایت ایران شلیکشده بود، رهگیری و منهدم کرد. همان روز جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت که هدف حمله حماس جلوگیری از صلح میان عربستان سعودی و اسرائیل بود. رئیسجمهور آمریکا گفت: «قرار بود من با سعودیها سر یک میز بنشینم... سعودیها میخواستند موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند». قیمت نفت که دماسنج تشدید تنش در منطقه است به ۹۲ دلار در هر بشکه رسیده است. دولتهای خلیجفارس امیدوار بودند که امسال، سال تنشزدایی در منطقه باشد. آنها میخواستند که بر برنامههای جاهطلبانه متنوعسازی اقتصادهایشان تمرکز کنند. حالا کهنهترین منازعه منطقه بار دیگر با غرش از خواب برخاسته است.
عربستان سعودی تلاش کرده است که مسیر میانه در پیش بگیرد. واکنش سعودیها به حمله حماس، اشاره به فهرستی از خطاهای پیشین اسرائیل و درخواست آتشبس فوری بود. چنین بیانیههایی معمولاً بعد از وقوع تنش در فلسطین از سوی عربستان صادر میشود، اما به نظر میرسد که تا حدی موضع عربستان تغییر کرده است. روز ۱۷ اکتبر 2023، ترکی بنفیصل آلسعودی که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۱ مسئولیت دستگاه اطلاعات پادشاهی را برعهده داشت به زبان انگلیسی برای یک اندیشکده آمریکایی سخنرانی کرد. اظهارات او در جایگاه یک مقام ارشد پیشین و عضو خانواده سلطنتی بیان میشد. او حماس را به دلیل کشتار غیرنظامیان محکوم کرد و چنین اقداماتی را غیراسلامی خواند. او اما اسرائیل را هم ازیکطرف به دلیل «بمباران بدون تبعیض» در غزه و از طرف دیگر جنایت نیمقرن اشغال، محکوم کرد. او اشارهای به ایران، اصلیترین دشمن عربستان سعودی در منطقه و یکی از اصلیترین حامیان حماس نکرد. یک روز بعد، شبکه تلویزیونی العربیه که متعلق به حکومت سعودی است، مصاحبهای با خالد مشعل؛ رهبر پیشین حماس، پخش کرد. راشا نبیل؛ مجری شبکه العربیه، چندین بار از مشعل پرسید که چگونه حماس وقتی یکجانبه تصمیم گرفته است که به جنگ برود، انتظار حمایت کشورهای عربی را دارد و به او فشار آورد تا کشتن غیرنظامیان اسرائیلی را محکوم کند و به او طعنه زد که آیا کمکهای ایران «انتظارات را برآورده کرده است یا نه؟» مقامهای حماس تقریباً هیچوقت در مقابل چنین مصاحبههایی در شبکههای تلویزیونی عربی قرار نمیگیرند. به نظر میرسید که خالد مشعل دچار تزلزل شده است. کلیپ این مصاحبه بهصورت گسترده در شبکههای اجتماعی و حتی تلویزیونهای اسرائیل بازنشر شد.
روز ۲۳ اکتبر 2023، زمانی که جهان خبردار شد دولتهای قطر و مصر توانستهاند برای آزادی دو زن که توسط حماس اسیرشده بودند، میانجیگری کنند، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی دریکی از عکسهای کریستیانو رونالدو در اینستاگرامش دیده میشد. ستاره فوتبال پرتغالی در نشستی با هدف گفتوگو در مورد آینده ورزشهای الکترونیکی (بازیهای رایانهای رقابتی) شرکت کرده بود که در آن سعودیها اعلام کردند قرار است نخستین جام جهانی ورزشهای الکترونیکی (E-Sports World Cup) را برگزار کنند. همین چیزهای مهم! کنار هم قرار گرفتن سرگیجهآور تلاشهای قطر و مصر برای آزاد کردن اسرا در غزه و دیدار کوتاه محمد بنسلمان و رونالدو در ریاض، نشان میدهد که هرچقدر هم کم، رهبران سعودی به هرکسی که مخاطب این برنامه بودند، گفتهاند عربستان مهمترین و اثرگذارترین کشور در خاورمیانه محسوب میشود، بازهم تا رسیدن به این جایگاه، راه زیادی پیش رو دارند. درواقع ازآنجاکه تقریباً چند هفته است جنگ میان حماس و اسرائیل شروعشده است، «نوسعودیها» خیلی شبیه به «سعودیهای قدیم» رفتار میکنند، حرکاتی در ریاض وجود دارد؛ اما خبری از اقدام واقعی نیست. این عدمتغییر خیلی عجیب به نظر میرسد، چراکه محمد بنسلمان و مشاورانش، بهرغم تمام خطاهایشان، تحولات جدی، مهم و مثبتی را درون عربستان سعودی انجام دادهاند.
یک مقام ارشد پیشین آمریکایی اخیراً در مکالمهای خصوصی میگفت وقتیکه نوبت به سیاست خارجی و مدیریت بحران میرسد، سعودیها کاملاً بیمصرف هستند. دلیلش این است که پای سعودیها گیر است: آنها همچنان برای امنیت به ایالاتمتحده آمریکا وابسته هستند که آمریکا خودش کشوری است که حملات مخرب اسرائیل به غزه را تسهیل میکند و اسرائیل طرفی است که همین چند هفته پیش به نظر میرسید ولیعهد عربستان آمادگی دارد بدون گرفتن وعده تشکیل دولت فلسطینی، با آن توافق کند. یکی از راههای کنار آمدن با این مشکلات و تضادها این است که دولت سعودی همانگونه که ادعا میکند، بانفوذ باشد و سازنده عمل کند. بهجای این کار، سعودیها خودشان را با جلسه و بیانیه مشغول کردهاند. درست ساعاتی بعد از حمله ۷ اکتبر 2023 حماس که بلافاصله با حمله انتقامجویانه اسرائیل به غزه مواجه شد، وزارت امور خارجه سعودی خواستار «توقف فوری تشدید تنش از سوی هر دو طرف شد». از آن زمان مقامهای سعودی پشت سر هم بیانیه و متن تماسهای تلفنی منتشر کردهاند و جلسات چندجانبهای برگزار کردهاند که تندتر بود؛ اما هیچ کمکی به بازگشت ثبات به منطقه نمیکرد. برای مثال روز ۱۵ اکتبر 2023 درست پیشازاینکه محمد بنسلمان با آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه آمریکا دیدار و گفتوگو کند، وزارت خارجه عربستان سعودی بیانیهای منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود، ریاض «تلاش برای کوچ اجباری فلسطینیان از غزه را مطلقاً مردود میداند و بر محکومیت استمرار هدف گرفتن غیرنظامیان غیرمسلح مجدداً تأکید میکند». این موضعی اصولی است؛ اما اگر واقعاً سعودیها آنگونه که ادعا میکنند قلدر منطقه هستند، آنگاه نمیشود در ریاض بنشینند و در مقابل وضعیت دهشتناک غزه کاری نکنند جز اعتراضهای تندوتیز.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، سعودیها یک کار کردند. روز ۱۸ اکتبر 2023، آنها جلسه کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی را برگزار کردند. سازمان همکاری اسلامی با ۵۷ عضو قرار است کاری را که در اسمش آمده است انجام دهد: ترویج همکاری میان کشورهایی با اکثریت مسلمان در حوزههای مختلف. فیصل بنفرحان، در سخنرانیاش در کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی که ایران هم در آن عضو است، علیه بیعملی و استانداردهای دوگانه جامعه جهانی در برابر عملیات نظامی اسرائیل در غزه سخن راند؛ سخنانی که در چنین نشستهایی معمول است. فیصل همچنین بار دیگر بر حمایت از ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ تأکید کرد. این ابتکار که توسط ولیعهد وقت عربستان سعودی؛ عبدالله بنعبدالعزیز، مطرح شد، بر این پایه بود که کشورهای عربی و کشورهای مسلمان غیرعربی، عادیسازی روابطشان را با اسرائیل منوط به تشکیل دولت فلسطینی کنند. مدتهاست که این ابتکار مرده است. وزیر خارجه سعودی اما با اشاره به آن پیشنهاد، درواقع یکی از معدود دفعاتی را که سعودیها اقدامی ملموس در مورد صلح اسرائیل و فلسطین انجام دادند، یادآوری کرد تا تعهد ریاض را به عدالت برای فلسطینیان نشان دهد. بهرغم همه سروصداها، اما این نشست بیش از اینکه یک تلاش صادقانه از سوی ریاض برای دیپلماسی سازنده باشد، اقدامی در چارچوب روابط عمومی بود تا ماهها مذاکره با ایالاتمتحده آمریکا در موردتوافق احتمالی عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان را پشت آن پنهان کند. یک پیچیدگی عجیب در رویکرد عربستان سعودی نسبت به جنگ حماس و اسرائیل وجود دارد. یک روز پیش از نشست سازمان همکاری اسلامی، شاهزاده ترکی بنفیصل؛ رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان، در مؤسسه بیکر برای سیاستگذاری عمومی در دانشگاه رایس هیوستون، سخنرانی کرد. او در سخنرانیاش نهتنها علیه اسرائیل و غرب به دلیل خونریزی در غزه حمله کرد، بلکه از حماس هم به دلیل کشتار در اسرائیل انتقاد کرد. او بهصورت خاص تأکید کرد که کشتن کودکان، زنان و افراد کهنسال خلاف اعتقادات اسلامی است و تصریح کرد که در این منازعه «هیچ قهرمانی» حضور ندارد. درست است که ترکی بنفیصل حالا یک شهروند عادی است و مقام دولتی محسوب نمیشود؛ اما او فردی است که حرفهایی را میزند که مقامهای سلطنتی سعودی میخواهند بزنند؛ اما نمیتوانند. اظهارنظرهای ترکی بنفیصل در هیوستون مهم بودند. این اظهارات اما در کنار دیگر بیانیههایی که از عربستان صادر میشود، چیزی جز صدایی خفه در پسزمینه منازعه خروشان منطقه نیست.
چیزی که باعث میشود بیعملی عربستان سعودی عجیبتر به نظر برسد، رفتار محتاطانه آنها نسبت به ایران است. متن منتشرشده از تماس تلفنی محمد بنسلمان با سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در مورد جنگ حماس و اسرائیل را میتوان بهعنوان انتقادی تلویحی از ایران تلقی کرد، بهویژه در بخشی که رهبر سعودی میگوید، «بر موضع پادشاهی مبنی بر مخالفت با هرگونه هدفگیری غیرنظامیان تأکید کرد» و تعهدش را بر «صلح جامع و منصفانه» مورداشاره قرار داد که تلویحاً اشاره به راهکار دو دولتی است. ایران، صراحتاً با هیچیک از این تعهدات همراه نیست؛ اما چرا آنقدر غیرمستقیم؟ استیون کوک؛ پژوهشگر اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، براین نظر است که حماس یک عضو اصلی از محور مقاومت ادعایی ایران است که باعث شده است همراه با آنچه بسیاری کمک ایرانی میدانند، کل استراتژی منطقهای ولیعهد سعودی هوا برود. موفقیت چشمانداز ۲۰۳۰ محمد بنسلمان که از سوی ریاض یک نقشه راه برای «رشد و فرصتهای سرمایهگذاری جدید، تعامل گستردهتر جهانی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان» محسوب میشود تا حدود زیادی وابسته به ثبات و ادغام گستردهتر با قدرتهای اقتصادی منطقه ازجمله اسرائیل (اما نه ایران) است. توافق ایران و عربستان سعودی که ماه مارس 2023 برای احیای روابط دیپلماتیک دو طرف قرار بود باعث کاهش تنش در منطقه شود؛ محصول ضعف سعودی بود که درهرصورت فقط از رویارویی مستقیم ایران و عربستان جلوگیری میکرد. ولیعهد عربستان سعودی بهوضوح نمیخواهد در مورد جنگ غزه دست به اقدامی بزند که گروه نیابتی ایران در یمن، یعنی حوثیها، به مناطق جمعیتی عربستان سعودی با استفاده از موشک و پهپاد حمله کنند. زمانی که ماه آوریل 2023 جنگ داخلی در سودان شروع شد، روابط عربستان سعودی و ایالاتمتحده به گفته مقامهای دو کشور در گفتوگوهای خصوصی «در بهترین حالت همه دوران» قرار داشت. دلیلش این بود که در آن زمان سعودیها توانستند برای آمریکا در مواجهه با آن مناقشه، مفید باشند که اقداماتی مانند میانجیگری برای گفتوگوهای صلح بین دو طرف، ارائه کمکهای بشردوستانه ۱۰۰ میلیون دلاری به سودان و کمک به خروج هزاران نفر از این کشور، ازجمله کمکهای سعودی به آمریکا بود. واشنگتن حالا که جنگ در غزه شروعشده است، بار دیگر به کمک برای ایجاد ثبات در منطقه نیاز دارد؛ اما به نظر میرسد که سعودیها این بار تمایلی به کمک ندارند. هرچند محمد بنسلمان برای امنیت کشورش به واشنگتن وابسته است؛ اما در شرایط کنونی روابط آمریکا و سعودی یک آسیبپذیری برای او محسوب میشود. ولیعهد عربستان ممکن است که قدرت را قبضه کرده باشد، اما باید با احتیاط رفتار کند.
فلسطین همچنان یک موضوع بسیار مهم نمادین برای عربستان سعودی تلقی میشود و برای رهبر پادشاهی بسیار مشکل است که در شرایط کنونی با دولت بایدن همکاری نزدیکی داشته، چراکه اقدام قاطعانه بایدن برای حمایت از اسرائیل، اثر منفی شدیدی در افکار عمومی عربستان خواهد گذاشت که همین حالا هم دیدگاه چندان روشنی نسبت به سیاستهای کشور ندارند. استیون کوک؛ پژوهشگر اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، براین نظر است که برای محمد بنسلمان، اینکه بتواند بیشتر در مورد جنگ غزه سازنده عمل کند، به این معنی است که بیشتر با واشنگتن و اسرائیل همکاری کند. سعودیها میتوانند قویتر از حماس انتقاد کنند، برای فلسطینیانی که نیاز به کمکهای پزشکی دارند مناطق امن ایجاد کنند و با استفاده از مساعیجمیله با اسرائیل بهصورت پنهانی واکنش اسرائیل به حمله ۷ اکتبر را شکل دهند. بهرغم همه این گزینهها ولیعهد سعودی صراحتاً به این نتیجه رسیده است که خودش را از این طریق انگشتنما نکند. از این منظر است که بیانیه صادر کردن، انتقاد از جامعه جهانی، تماس با همتایان خارجی و گشتوگذار با ستارههای فوتبال، استراتژی مناسبتری به نظر میرسد. شاید هم همینطور باشد؛ اما این نشان میدهد که عربستان سعودی در حال حاضر ضعیف است.
از نظر نشریۀ اکونومیست در مورد انگیزههای سعودی، میتوان سه نتیجهگیری کرد: (1) عربستان میخواهد از شر حماس راحت شود. (2) ریاض میخواهد از یک منازعه گستردهتر با ایران اجتناب کند. ترکی بنفیصل در سخنانش تلویحاً اشاره کرد که فرآیند آشتی با ایران همچنان زنده است. این دو دشمن منطقهای، اسفندماه 1401 توافق کردند که سفارتخانهها را در پایتختهای یکدیگر بازگشایی کنند و خصومت سالیان درازشان را کاهش دهند. سعودیها نگراناند که یک جنگ منطقهای ميتواند باعث بروز حملاتی با حمایت ایران به خاک عربستان شود، درست مانند حملات سال ۲۰۱۹ که بهصورت موقت نیمی از تولید نفت این کشور را متوقف کرد. (3) انگیزه سوم این است که عربستان هنوز کاملاً نمیخواهد درها را بر روی فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ببندد. آمریکا بخش اعظم سال جاری را برای پیشبردن توافقی که بر اساس آن عربستان سعودی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، صرف کرد. سعودیها در برابر آن، یک پیمان امنیتی از آمریکا خواسته. به نظر میرسد که سعودیها تمایل داشته باشند که برخی امتیازها به فلسطینیها داده شود، نه اینکه اشغالگری کاملاً پایان یابد، بلکه کمتر دردناک باشد. حالا محمد بنسلمان، ولیعهد و حاکم بالفعل عربستان خواستار ایجاد یک دولت فلسطینی در مرزهای پیش از ۱۹۶۷ شده است. مذاکرات با اسرائیل ادامه خواهد یافت؛ اما ساکتتر از گذشته و هزینه برای اسرائیل بیشتر از گذشته است.
بسیاری از این مسائل به وضعیت حمله زمینی اسرائیل به غزه بستگی خواهد داشت: هراندازه که تلفات غیرنظامی افزایش پیدا کند، کشورهای حوزه خلیجفارس چه در داخل و چه از سوی دیگر کشورهای عربی بیشتر تحتفشار قرار میگیرند که اسرائیل را محکوم کنند و روابطشان را قطع کنند. بااینحال هنوز یکچیز وجود دارد که کشورهای خلیجفارس میتوانند روی آن توافق کنند: همه آنها میخواهند که جنگ تمام شود. کسانی که در داووس صحرا در ریاض شرکت کردند، قرار بود در مورد ایدههای میلیارد دلاری در مورد سفر، تجارت و گردشگری گفتوگو کنند. درصورتیکه ریسک پرواز موشکها در آسمان وجود داشته، هیچیک از این ایدهها عملی نخواهد شد.
برای قطر، یکی از پادشاهیهای منطقه که از حماس حمایت میکند، فوریترین هدف حفاظت از خود است. در عوض، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، میخواهند حماس را تضعیف کنند، از یک نزاع وسیعتر با ایران جلوگیری کنند و به هر شکل شده چشمانداز منطقهای خودکامه اما آرامتر و پررونقتر را حفظ کنند. آنها مجبور به ایجاد توازنی ظریف و شکننده هستند. قطر بیش از همه آسیبپذیر است. این امیرنشین هم متحد آمریکاست و هم حامی حماس. از روز ۷ اکتبر 2023 که نیروهای حماس ۱۴۰۰ نفر را در اسرائیل کشتند، ارتباط قطر با حماس هم باعث شرم شده و هم باعث اضطراب. تعدادی از رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر زندگی میکنند. این امیرنشین ثروتمند و صاحب منابع گاز، ماهی ۳۰ میلیون دلار برای غزه تحت کنترل حماس پول میفرستد. برای سالیان، قطر به متحدانش گفته بود که روابطش با حماس، منافعی در پی دارد: اینکه قطر میتواند واسطهای میان این گروهها و غرب باشد. در حال حاضر قطر تلاش میکند که ثابت کند همچنان برای آمریکا مفید است. روز ۲۰ اکتبر 2023، حماس ۲ نفر از ۲۰۰ اسیر خود را که تابعیت مضاعف آمریکایی-اسرائیلی داشتند و در عملیاتش اسیر کرده بود با توافقی که به کمک قطر بهدستآمده بود، آزاد کرد. روز ۱۴ اکتبر 2023، مقامهای قطری با خبرنگاران تماس گرفتند تا اطلاع دهند که اسماعیل هنیه، رهبر حماس در دوحه حضور ندارد، بلکه در ترکیه است. چند ساعت بعد، وزیر خارجه ایران یک تماس تصویری با اسماعیل هنیه در دوحه برقرار کرد. یکی از دلایلی که سال ۲۰۱۴ چهار کشور عربی محاصره دیپلماتیک و اقتصادی علیه قطر برقرار کردند، همین روابطش با گروه اسلامگرای حماس بود. وقتی غبار جنگ فروکش کند، قطر تحتفشار بیشتری از سوی آمریکا قرار میگیرد که روابطش را با گروههای شبهنظامی در منطقه قطع کند.
امارات متحده عربی که سال ۲۰۲۰ به نخستین کشوری تبدیل شد که اسرائیل را به رسمیت شناخت، موضع متفاوتی دارد. امارات، برخلاف اکثر همسایگانش در نخستین واکنش رسمیاش به حمله ۷ اکتبر 2023، با اسرائیل همدلی نشان داد و رهبران امارات چندین تماس تلفنی با هدف همدردی با همتایان اسرائیلی برقرار کردند. رهبران امارات بهشدت از اسلام سیاسی تنفر دارند و آن را یک تهدید برای خود میدانند و در نشستهای خصوصی بهتندی از حماس انتقاد میکنند. روز ۱۷ اکتبر 2023 ساعاتی بعد از انفجار در بیمارستان الاهلی عربی غزه، اسرائیل حمله به این بیمارستان را منکر شد، بااینحال امارات متحده عربی در همکاری با دیگر کشورهای عربی اسرائیل را محکوم کرد؛ اما چنین بیانیههایی را باید در حد نمایشهای دیپلماتیک تلقی کرد چراکه روابط میان دو حکومت سفتوسخت باقیمانده است.
2) تماشاچیان ترک
جنگ اسرائیل و حماس معمایی بغرنج برای ترکیه است. حمله ۷ اکتبر 2023 حماس به اسرائیل و درگیریهای پسازآن، تلاشهای آنکارا برای دوری از درهمتنیدگیهای خاورمیانه را به هم زده است و ترکها را مجبور کرده به صحنه منطقهای برگردند؛ اما گزینههای ترکیه، معدود هستند و محدود به اقدامات رقیب تاریخیاش ایران که نفوذ بسیار بیشتری روی حماس و درنهایت روی نتیجه این درگیری دارد. ۲۵ اکتبر 2023، رجبطیباردوغان؛ رئیسجمهور ترکیه، گفت: «حماس یک سازمان تروریستی نیست، گروهی از مجاهدین هستند که از سرزمینهایشان دفاع میکنند». این رهبر ترکیه که در جمعی از نمایندگان حزب حاکمش؛ عدالت و توسعه، صحبت میکرد، اعلام کرد به خاطر جنگ «غیرانسانی» اسرائیل، برنامهاش برای سفر به اسرائیل را لغو میکند. همزمان، هاکان فیدان؛ وزیر خارجه ترکیه، در نشست خبری مشترکی با همتای قطریاش در دوحه، اسرائیل را متهم کرد که در ضد حملهاش در غزه، مرتکب «جنایت علیه بشریت» شده است. پیشتر، فیدان به ابوظبی رفته بود تا با رهبران امارات دراینباره مشورت کند که کمکهای انساندوستانه را چگونه میشود به غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه رساند.
وقتی حماس حملات بیسابقهاش علیه اسرائیل را کلید زد، ترکیه روی شمال متمرکز بود. آنکارا امیدوار بود از پیروزی بزرگ متحدش، جمهوری آذربایجان، بر رقیبش ارمنستان، در منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قرهباغ، منافع ژئوپلیتیکی برداشت کند. همچنین در حال بررسی فرصتها جهت گسترش نفوذش در حوضه دریای سیاه، در سایه تضعیف روسیه درنتیجه جنگ اوکراین بود. تا جایی که به خاورمیانه مربوط میشد، سیاست ترکیه در سالهای اخیر دچار تغییراتی مهم شده بود که در آن آنکارا تلاش کرده بود، روابطش را با اسرائیل و نیز با کشورهای عربی بهبود بخشد. کامران بخاری؛ استاد امنیت بینالملل دانشگاه اُتاوا، بر این نظر است که این چرخش سیاست، بعد از چندین ناکامی در رویکرد پیشین آنکارا بود: (1) نیروهای نیابتی ترکیه، عمدتاً نیروهایی از جنس اخوانالمسلمین، نتوانستند از قیامهای بهار عربی سودی ببرند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به کشورهای عربی و جناحهای ضد اسلامگرا کمک کردند تا روند صعودی اولیه اخوان را پس بزنند. (2) ایران و روسیه به رژیم اسد کمک کردند شورشیهایی را که عمدتاً حمایت ترکیه را داشتند، شکست دهد و نفوذ ترکیه به درون سوریه را محدود کند به حضوری منحصر به شمال سوریه. (3) حمایت واشنگتن از نیروهای کُرد در شمال شرق سوریه بهعنوان مانع عمدهای دیگر برای آنکارا عمل کرد. (4) درنهایت، یک بحران سیاسی اقتصادی داخلی برای آنکارا در میانه کودتای ناکام ۲۰۱۶، از عوامل یک بحران مالی شد. این عوامل، ترکیه را مجبور کردند در ۲۰۲۱ در راهبردش تجدیدنظر کند. دولت اردوغان به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل رفت؛ روابطی که در ۲۰۱۰ خرابشده بود، بعد تلاش ناوگان ترکیه برای عبور از محاصره اسرائیلی در غزه که منجر به درگیری با ارتش اسرائیل شد و در آن ۱۰ فعال ترک کشته و چندین نفر مجروح شدند. ترکیه و تنها متحد عربش، قطر، به سمت بهبود روابط با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر رفتند، بعد از سالها تنش بر سر حمایت ترکیه از اخوانالمسلمین و حماس، بهویژه در جنگهای ۲۰۰۹، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ غزه. برای ترکیه، روابط بهتر، برای بقای اقتصادیاش لازم بود و دریافت که در مسیرش برای تبدیلشدن به یک رهبر در خاورمیانه، موانع موجود، بیشازحد هستند. در همین حال، شرایط منطقهای هم به نظر روبه ثبات بود. بهرغم جنگ دیگری در غزه در سال ۲۰۲۱، درگیری اسرائیل و حماس مهار شد. مهمتر از همه اینکه کشورهای عربی به رهبری امارات متحده عربی، توافقات ابراهیم را امضا کردند و با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کردند. ایران در موضع دفاعی بود، به خاطر بههمخوردن توافق هستهایاش، همزمان با تحریمهای بیشتر، حملات اسرائیل به برنامه هستهایاش، حذف ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدسش در حمله هوایی ایالاتمتحده و ناآرامیهای رو به تشدید داخلی. بهعبارتدیگر، وضعیت منطقهای به ترکیه اجازه داد روی بازسازی اقتصاد سیاسیاش تمرکز کند که با توجه به نزول محبوبیت اردوغان، اهمیت خاصی داشت. ایران و حماس فوریتی مشترک برای متوقف کردن این چینش در حال شکلگیری در منطقه داشتند، بهخصوص در شرایطی که عربستان سعودی و اسرائیل در حال پیشرفتی سریع به سمت عادیسازی روابط بودند. حمله ۷ اکتبر طراحیشده بود تا به منطقه شوکی بدهد و سهامداران کلیدیاش را مجبور کند، رفتارشان را بهخصوص نسبت به اسرائیل تغییر دهند تا درنتیجه آن، راهبرد آمریکایی برای مدیریت منطقه را تخریب کنند. حماس، با حمایت تهران، بهخوبی پیامدهای حملهای در این ابعاد را میدانست. درواقع، آنها به دنبال تلافی گسترده اسرائیل بودند که کار را برای ترکها و کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با اسرائیل سخت میکرد. از بسیاری جهات، حماس و ایران احتمالاً موفقیتی کسب کردند، بسیار بزرگتر ازآنچه امیدوارش بودند. بازیگران منطقهای را مجبور کردند، نهتنها بین خودشان و اسرائیل فاصله بیندازند، بلکه موضعی محکم هم علیه او بگیرند. عربستان سعودی، مصر و اردن، انتقادهایی تند از اسرائیل داشتهاند و موضع واشنگتن را هم بهصراحت رد کردهاند اما اینکه دولتهای عرب تا چه حد موضع خودشان را تغییر خواهند داد، محدودیت دارد. از طرف دیگر ترکیه با توجه به تاریخ و مواضعش در دوران رژیم اردوغان که به دنبال جایگاهی برجسته در دنیای عرب و گستردهتر از آن، دنیای اسلام است، نمیتواند موضع میانه بگیرد. درنتیجه، ترکیه لازم دارد که موضعی محکم اتخاذ کند تا اعتبارش را بهعنوان حامی آرمان فلسطینیها و جایگاهش در دنیای عرب، حلقههای اسلامگرا و فضای اجتماعی جهانی مسلمانان حفظ کند. معمای بغرنجی که با آن مواجه است این است که ابعاد بحران، احتمالاً فراتر از تواناییهای دیپلماتیکش است. بعید است ترکیه مانع از اجرای عملیاتی نظامی از سوی اسرائیل با هدف برداشتن رژیم حماس از غزه شود. درنتیجه مجبور خواهد بود به لحاظ دیپلماتیک موضعی حتی محکمتر علیه اسرائیل و ایالاتمتحده بگیرد. این، وضعیت را برای جایگاه ژئوپلیتیک آنکارا تشدید خواهد کرد. چنین سناریویی به نفع تهران عمل میکند؛ تهرانی که بهعنوان یک بازیگر تجدیدنظرطلب، به دنبال کسب منفعت از تشدید بحران فعلی است. برعکس ترکیه که از ریسک پرهیز میکند، طبع راهبردی ایران روبهجلوست. از طریق اقدامات حماس، ایرانیها تا همینجا هم ترکها را مجبور کردهاند به موضعی بروند که برنامه نداشتند آن را اتخاذ کنند. ترکیه برای رها کردن خود از بندهای دام ایران به تقلا خواهد افتاد.
3) افکار عمومی خاورمیانه
درگیری خونین میان حماس و اسرائیل که از تاریخ 7 اکتبر 2023 آغاز شد، موجب شده که افکار عمومی بسیاری از کشورهای جهان بر ضد سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا متحد شود. افکار عمومی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه معتقدند که ارتباط یکپارچهای بین اقدامات اسرائیل و ایالاتمتحده وجود دارد. بیانیههای دولت جو بایدن مبنی بر اینکه «ایالاتمتحده از اسرائیل حمایت میکند» و تأکید مجدد این کشور بر «تعهد بیچونوچرا» ایالاتمتحده به امنیت اسرائیل، بهرغم این واقعیت که بایدن بهشدت با طیف متنوعی از عقاید جوامع مختلف درگیر بوده است، بیشتر بهجا افتادن این تصور کمک کرده است.
بهطورکلی، رهبران کشورهای خاورمیانه و مردمشان در موضوعاتی نظیر درخواست برای آتشبس و افزایش کمکهای بشردوستانه به غزه، سریع و متحد بودهاند. اگرچه در کشورهای خاورمیانه انتقاد کمی از حماس وجود دارد در همین حال مردمشان بهشدت با هرگونه دیپلماسی با اسرائیل مخالف و از اقدامات نظامی اسرائیل در نواز غزه خشمگین هستند. بهعنوانمثال، در اردن که متحد ایالاتمتحده است و در سال 1998 توافقنامه صلح با اسرائیل را امضا کرد، تنها سه درصد از پاسخدهندگان در افکارسنجی جوامع عربی در سال 2020 گفتند که طرفدار عادیسازی بین اسرائیل و کشورهایی مانند بحرین و امارات هستند.
اکنون، بسیاری از رهبران منطقهای نیاز فوری به حمایت از فلسطینیها و بالا بردن میزان محبوبیت داخلی را احساس میکنند. شاید این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که در شرایط فعلی تنها راه برای تقویت حاکمیت غیر دموکراتیکشان این است که دنبالهروی افکار عمومیشان باشند. از زمان وقوع حادثه 11 سپتامبر، بسیاری از رهبران منطقه بهطور فزایندهای دریافتهاند که بهعنوان جامعه مسلمانان، سخنان آنها به گوش مخاطبان فراتر از مرزهایشان میرسد. ملک عبدالله دوم، پادشاه؛ اردن اخیراً در سخنرانی خود تأکید کرد: «دین ما پیام صلح را به همراه داشت. عمر تقریباً 15 قرن پیش، بیش از هزار سال قبل از تدوین کنوانسیون ژنو در دروازههای بیتالمقدس پیامی صادر کرد و به سربازان مسلمان دستور داد که کودکان، زنان و سالمندان را نکشند. درختی را از بین نبرند و نخشکانند. به کشیشها آسیب نرسانند. کلیساها را ویران نکنند».
وضعیت برای ایالاتمتحده نگرانکننده است. به نظر میرسد که آمریکا در وضعیتی مشابه دوران پس از حملات 11 سپتامبر قرارگرفته است. ایالاتمتحده نه کنترلی بر روایت دارد و نه ظرفیتی دارد که از منظر پیامرسانی به لحاظ سرعت و میزان هیجان، با این احساسات مقابله کند. در بحبوحه واکنش اولیه ضدتروریسم ایالاتمتحده به حملات القاعده در سال 2001، مقامات ایالاتمتحده بهطور مشابه در مورد چگونگی کاهش تشدید احساسات ضدآمریکایی در جوامع عرب و مسلمان گیج شده بودند و از اینکه مجبور بودند با ادعاهای القاعده مبنی بر اینکه غرب به جنگ با اسلام برآمده، مقابله کنند، در وضعیت بدی قرارگرفته بودند؛ بنابراین، دوره پس از 11 سپتامبر درسهایی برای آمریکا داشت و نقشهراهی را برای سیاستگذاران ایالاتمتحده ارائه کرد. رهبران آمریکا از طریق آن فرآیند دریافتند که رد کردن روایتهای منتشرشده در جوامع عرب و مسلمان، نهتنها دشوار است؛ بلکه این روایتها در نسلها، جنسیتها و جغرافیای این منطقه و این کشورها ریشه کرده است. پاسخ ایالاتمتحده به این روایتها ایجاد ابتکارات تحت رهبری کاخ سفید و سازوکارهای جدید برای مشارکت جامعه مدنی بود. یکی از اقداماتی که دولت بایدن انجام داده، مقایسه اقدامات حماس با گروههای تروریستی نظیر القاعده و طالبان بوده است. در سال 1999، اعدام درملأعام یک مادر توسط طالبان در استادیوم ورزشی کابل، محکومیت شدید مسلمانان در سراسر جهان را برانگیخت. در سال 2004، ویدئوهایی که از سربریدن غیرنظامیان در عراق توسط القاعده منتشر شد، منجر به بروز خشم مشابهی شد.
الجزیره؛ شبکه خبری بسیار بانفوذ قطر، بهطورمعمول این محکومیتها را پخش میکند. بااینحال، پس از 7 اکتبر، شبکه الجزیره هنوز حماس را یک گروه تروریستی خطاب نکرده است. در بسیاری از جوامع عرب و مسلمان، برداشت عمومی از حماس با نظرات در مورد طالبان و القاعده متفاوت است. دقیقاً از همین نقطه است که دولت بایدن سعی کرده به افکار عمومی کشورهای مسلمان ورود و سعی کند بین حماس و القاعده نوعی اینهمانی ایجاد کند. ازآنجاییکه الجزیره توانایی قدرتمندی برای هدایت روایتها دارد، ایالاتمتحده تلاش کرده است با استفاده از ابزار دیپلماسی و گفتوگو با مقامات قطری بر روی شیوههای روایت این شبکه تأثیر بگذارد.
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در نوشتاری به مقامات آمریکا توصیه کرده است که «فراتر از این بحران فکر کنند و یک استراتژی چندبعدی را تدوین کنند که طی آن دولت آمریکا متعهد به ایجاد روابط بلندمدت با جوامع عرب و مسلمان شود». ازنظر این اندیشکده، آمریکا به دیدگاهی تازه درباره خاورمیانه نیاز دارد. دیدگاهی که واقعیتها و امکانات جدید را برای تصمیمگیرندگان و جمعیتهای جوان در نظر بگیرد. درنتیجه این اندیشکده تأکید میکند نقش قدرت نرم در اینجا مهم است و زمان، پول و منافع اختصاص دادهشده ایالاتمتحده در دیپلماسی، گفتوگو و توسعه اهمیت خواهد داشت. شورای روابط خارجی آمریکا معتقد است که اگر توانایی ایالاتمتحده در مقابله با تنشهای قبلی در خاورمیانه را در نظر بگیریم، باید گفت که بعید است چنین تحولی، پیامدهای جدی و بلندمدت اقتصادی یا دیپلماتیک برای ایالاتمتحده و سایر دموکراسیهای غربی داشته باشد؛ اما واقعیت این است که وضعیت غزه هرگونه تلاش دیپلماتیکی را پیچیده و دشوار کرده است. دیدگاهها و باورهای ریشهدار، مردم منطقه را سرسختتر میکند و تعامل با آنها نیز چالشبرانگیزتر میشود.
از روز 7 اکتبر به بعد دشمنان و رقبای ایالاتمتحده در منطقه نیز ابزارهای سیاسی قدرتمندتری در اختیاردارند. حملات از سوی برخی گروههای مقاومت به مواضع ایالاتمتحده در منطقه افزایشیافته است. درحالیکه برخی کشورها به دنبال اخراج ایالاتمتحده از منطقه هستند، واشنگتن تلاش میکند تعاملات خود با کشورهای منطقه را افزایش دهد. واشنگتن از این نگران است که تغییر افکار عمومی در منطقه در قبال آمریکا و خلأ ایجادشده در منطقه موجب شود که کشورهایی نظیر روسیه و چین و یا بازیگران غیردولتی از فرصت استفاده کرده و این خلأ را به ضرر منافع آمریکا پر کنند.
با توجه به بحران بهوجودآمده در غزه و نوع حمایت آمریکا از اسرائیل، وضعیت امنیتی داخل آمریکا را نیز تنشآلود کرده است. وزارت امنیت داخلی آمریکا هشدار داده است که خشونت هدفمند علیه اسرائیلیها، فلسطینیها، یهودیان، مسلمانان و حتی سیکها، ممکن است با پیشرفت درگیری در غزه افزایش یابد. پیشازاین نیز با قتل یک پسر فلسطینی در ایلینوی و تهدید به بمبگذاری در کنیسهها نشانههایی از این خطر دیده شد. علاوه بر این، این خطر واقعی هم وجود دارد که افراطگراهایی مانند نئونازیها بتوانند از این فرصت برای انجام حملات و استخدام افرادی که مسلمانان یا یهودیان را دشمن مشترک میدانند، استفاده کنند. افزایش خشونت همچنین میتواند حمایت داخلی از نامزدهای سیاسی تندرو را افزایش دهد.
همه اینها میتواند بر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 2024 تأثیر بگذارد. در حال حاضر، این درگیری تنشهای نسلی بین دولت بایدن و جوانان آمریکایی را تشدید کرده است. جوانان آمریکایی یک بلوک رأی کلیدی برای دموکراتها هستند و امروز تمایل دارند بیشتر از اسرائیل انتقاد کنند. برخی از دانشجویان آمریکایی حتی جنگجویان حماس را مبارزان آزادی مینامند. تصاویر و داستانهای دلخراشی که از خاورمیانه منتشر میشود میتواند باعث واکنش شدید ضد بایدن در میان جوامع مذهبی و دیاسپورا در ایالاتمتحده شود. بسیاری از جوامع در ایالتهایی زندگی میکنند که رأیشان در انتخابات تعیینکننده است. با گسترش این درگیری، دولت آمریکا با یک چالش جدی اخلاقی و استراتژیک برای مقابله با نفرت ضدمسلمانان، نفرت ضدعرب و یهودستیزی مواجه میشود.
روشنسازکلام
در سالهای اخیر فلسطینیها به شکلی روزافزون در بخش عربی خاورمیانه منزویشده بودند. توافقات ابراهیم در سال 2020 امارات، بحرین و مراکش را به اسرائیل نزدیکتر کرد. اخیراً هم شایعاتی درباره نزدیک شدن عربستان به انعقاد توافقی مشابه با اسرائیل منتشر شد، اما رویدادهای هفتههای اخیر کشورهای خاورمیانه را مجبور کرده است تا مواضع روشنتری در قبال بحران فلسطین اتخاذ کنند. پیامدهای چنین اتفاقی برای منطقه چه خواهد بود؟ پاسخ تا حد زیادی به این مسائل بستگی دارد که دیگر بازیگران تا چه اندازه در حمله به اسرائیل نقش داشتهاند، باقی منطقه چه واکنشی نشان خواهد داد و آمریکا تا چه اندازه تمرکزش بر خاورمیانه را افزایش خواهد داد. پاسخ فوری کشورهای عربی نشانه رویکردشان در قبال این جنگ بود. چند کشور خاورمیانه حمایت روشن خود را از حملات فلسطینی اعلام کردند. ایران و متحدانش، حزبالله و سوریه و حوثیها حامی آشکار فلسطین هستند. بیشتر کشورهای عربی از حمایت مستقیم حملات حماس خودداری کردند و از همه طرفها خواستند درگیری را متوقف کنند. درعینحال این کشورها در میزان نسبت دادن تقصیر به اسرائیل با یکدیگر متفاوت بودند. قطر بهسرعت تقصیر را متوجه اسرائیل دانست. عربستان در بیانیه خود، به علائم هشداردهنده زیادی که به دلیل اشغال فلسطین شعلهور شده بود، اشاره کرد. کویت حمایتش از مردم فلسطین را اعلام اما از حمایت مستقیم حملات حماس خودداری کرد. به همین ترتیب چندین کشور عربی دیگر بدون اعلام حمایت مستقیم تا حدودی مشروعیت را به حملات فلسطین نسبت دادند. امارات، مراکش و مصر که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارند تاکنون بیطرف مانده و از همه طرفها خواستهاند تا با کمک جامعه بینالمللی با یکدیگر مذاکره کنند؛ اما حال و هوای این کشورها ممکن است تغییر کند. حمله زمینی اسرائیل باعث رنج و تلفات بالای غیرنظامیان در غزه میشود. افزایش تلفات میتواند واکنش خاموش کشورهای عربی را بهسرعت تغییر دهد. فضای گفتوگوی انتقادی میتواند تداوم رابطهسازی با کشورهای عربی را برای اسرائیل دشوار کند. این امر میتواند بر اتحادهای سیاسی آینده در خاورمیانه تأثیر بگذارد و زمان را برای روابطی به عقب برگرداند که اسرائیل میکوشید مخفیانه با دشمنانش ایجاد کند.
آمریکا بهسرعت حمایت آشکارش را از واکنش نظامی اسرائیل به حملات حماس اعلام کرد. وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که ناوهای جنگی و سایر تجهیزات نظامی آمریکایی را برای کمک به اسرائیلیها اعزام میکند. استقرار این نیروها این سؤال را ایجاد میکند که آمریکا ضمن تأمین منابع نظامی، در اولویت قرار دادن مجدد خاورمیانه تا کجا پیش خواهد رفت؟ هنریک بولیو آنستروپ؛ تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک، براین نظر است که از زمانی که ترامپ در سال 2019 نیروهای آمریکایی را از شمال سوریه خارج کرد، آمریکا در تأمین چنین منابعی اکراه داشت. از زمان عقبنشینی تاکنون، کنگره تمایل بسیار کمی به استقرار زمینی سربازان در خاورمیانه نشان داده است. بااینحال، این بار، اسرائیل، یکی از نزدیکترین متحدان ایالاتمتحده، در معرض تهدید فوری قرار دارد. باید دید که بایدن تا چه حد میتواند در جلب حمایت کنگره برای تقویت حضور آمریکا در خاورمیانه موفق باشد و این امر تا چه اندازه به ضرر تمرکز کنونی آمریکا بر سیاست امنیتی در قبال چین و جنگ در اوکراین تمام خواهد شد؟ متأسفانه، رویدادهای اخیر به غیرقابلپیشبینیتر شدن وضعیت ژئوپلیتیک خاورمیانه دامن میزند و همزمان خطر درگیریهای خشونتآمیز فراتر از مرزهای اسرائیل را افزایش میدهد. ممکن است چین و روسیه از این واقعیت که اولویتبندی مجدد آمریکا برای منابع نظامی که موقعیت ایالاتمتحده را در خاورمیانه مستحکم میکند، استفاده کنند. این امر میتواند اتخاذ تصمیمات مناسب که آثاری بلندمدت خواهد داشت را برای دولت بایدن دشوار کند. هرگونه اشتباه بایدن در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 2024 بهشدت توسط جمهوریخواهان مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت. روزهای آینده نشان خواهد داد که آیا اسرائیل و متحدانش میتوانند این جنگ را به نبردی علیه حماس در خاک خود محدود کنند یا اینکه فصل تاریک دیگری برای ژئوپلیتیک خاورمیانه رقم خواهد خورد.