گزیده جستار: برنی سندرز بهعنوان یک سناتور باسابقۀ ایالاتمتحده اذعان میکند که مسئلۀ نابرابری بهندرت؛ اگر نگوییم هرگز، در صحن کنگره به بحث گذاشته میشود. او تصریح میکند که کار اصلی سناتورها در سنا تغییر نام خیابانها یا تشویق برندگان مسابقههای ورزشی است.
اين نوشتار در تاريخ هجدهم مهرماه ۱۴۰۲ در هفتهنامه حقوقی روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
نظام فاجعهبار تأمین مالی
کارزارهای انتخاباتی ایالاتمتحده
دونالد ترامپ دستکم دو ویژگی مهم دارد. او نخستین میلیاردری بود که به ریاست جمهوری رسید و غیردموکراتیکترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا نیز بود. این باید درسی باشد برای آمریکاییها.
ترامپ زشتترین نمود پدیدهای رو به رشد است؛ میلیاردرها در ایالاتمتحده و سرتاسر جهان نهفقط پول زیادی صرف کارزارهای انتخاباتی نامزدها و حزبهای خود میکنند؛ بلکه خود در انتخابات شرکت میکنند و پیروز نیز میشوند.
تأثیر پول در سیاست آمریکا چیز تازهای نیست و همیشه وجود داشته است؛ اما از وقتی دیوان عالی ایالاتمتحده رأی اتحاد شهروندان (Citizens United) را در سال 2010 صادر کرد، تأثیر پول بسیار بیشتر شده است. پیشازاین رأی، هیچ نهاد مستقلی از کارزارهای انتخاباتی اجازه نداشت از سی روز پیش از انتخابات درونحزبی و شصت روز پیش از انتخابات سراسری برای یک نامزد یا علیه او تبلیغ کند. دیوان عالی در این رأی نظر داد که دولت نمیتواند نهادهای مستقل را مثل نهادهای غیرانتفاعی، اتحادیههای کارگری و دیگر سازمانها، از هزینه کردن برای کارزارهای تبلیغاتی منع کند. دیوان در این رأی خود، همچنین قانون دیرپای تأمین مالی کارزارهای انتخاباتی را رد کرد و استدلال آورد که محدودیت در مخارج کارزارهای انتخاباتی نقض متمم نخست قانون اساسی است؛ متممی که آزادی بیان را تضمین میکند. این نتیجهگیری اشتباه به شکلگیری اَبَر کمیتههای (Super-PACs) اقدام سیاسی منجر شد. امروزه میلیاردرها و شرکتهای بزرگ از ابر کمیتهها و صرف پولهای هنگفت برای تأثیر بر نتیجۀ کارزارهای انتخاباتی برای «ابراز آزادی بیان» خود بهره میبرند.
بیشتر آمریکاییها دیدگاه سیاسی خود را با رأی دادن ابراز میکنند. بعضی از آنها کمکهای مالی کوچکی به نامزد منتخب خود پرداخت میکنند. چند نفر از آمریکاییها؛ میلیاردرها، به شیوهای متفاوت در انتخابات شرکت میکنند. آنها میکوشند انتخابات را با خرج کردن مبلغهای هنگفتی بخرند؛ زیرا اجازه یافتهاند که بهموجب رأی دیوان عالی کشور فوقالذکر در همۀ رقابتها هرقدر میخواهند هزینه کنند؛ از شورای شهر گرفته تا ریاست جمهوری میلیاردرها با پول به هر دو حزب بزرگ کشور نفوذ کردهاند. در سال 2019 و 2020، شلدون ادلسون؛ و همسرش؛ میریام، دویست و هجده میلیون دلار به حزب کمک کردند. در ماههای نخست سال 2020، ایبیسی نیوز در گزارشی دربارۀ نامزدی شهردار سابق نیویورک؛ مایکل بلومبرگ، نوشت: «بلومبرگ در دو دهۀ گذشته بیش از صدوشصت میلیون دلار به نامزدها و گروههای مختلف از همۀ طیفهای سیاسی، اهدا کرده است». او جمهوریخواهی بود که به یکی از بزرگترین حامیان مالی حزب دموکرات تبدیلشده است. ظالمانه است؛ اما امروزه مولتیمیلیاردرهایی وجود دارند که ادعا میکنند آمادهاند بیش از یک میلیارد دلار برای کارزارهای انتخاباتی هزینه کنند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020، میلیاردرها در انتخابات مقدماتی هر دو حزب و انتخابات سراسری نقش مهمی بازی کردند. بر اساس گزارش فوربس، دویست و سی میلیاردر به کارزار انتخاباتی بایدن کمک مالی کردند؛ در همان زمان که صدوسیوسه میلیاردر به کارزار ترامپ و شصتویک میلیاردر به کارزار سابق ساوثبند؛ پیت بودِجج، کمک کردند. بهتازگی روزنامههای فلوریدا گزارش کردند که چهلودو میلیاردر به کارزار 2022 فرماندار فلوریدا؛ ران دسنتیس، کمک مالی کردهاند. همچنین، فوربس گزارش کرده است که بیستوپنج میلیاردر به سناتور ویرجینیای غربی؛ جو مانچین و بیستویک میلیاردر به کیرستن سینما؛ سناتور آریزونا و از دموکراتهای طرفدار شرکتهای بزرگ، کمک کردهاند. بیتردید باید به این کمکهای مالی مبلغهای نامعلوم «پول کثیف» را نیز افزود که به ابر کمیتهها پرداخت میشود یا به اسم مخارج مستقل هزینه میشود.
کمکهای مالی هنگفت به کارزارهای انتخاباتی حتی به باورهای ایدئولوژیک نیز ربط ندارد. بعضی از بزرگترین حامیان مالی هم به دموکراتها کمک میکنند و هم به جمهوریخواهان. شرکتهای بیمه، پیمانکاران صنایع نظامی و شرکتهای صنایع نفت و گاز همزمان به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه کمک میکنند. فرقی نمیکند که نامزد دموکرات باشد یا جمهوریخواه، میلیاردرها و ذینفعان ثروتمندشان متحد سیاسی میخواهند، آنها میدانند که چند میلیون دلار کمک مالی به کارزار انتخاباتی در مقایسه با اضافه کردن یک ماده به یک لایحه یا حذف یک ماده رقمی نیست؛ چون میتواند راه را برای کسب میلیاردها دلار معافیت مالیاتی یا حمایت از شرکتها باز کند.
برنی سندرز بر این نظر است که نظام کنونی تأمین مالی کارزارهای انتخاباتی فاجعهبار است و هرکس واقعاً به دموکراسی باور دارد، باید از آن شرمگین شود (خشم ما از سرمایهداری، ترجمۀ سهیل رضانژاد، ص. 134). اگر فردا روزی کسی به یک سناتور صد دلار بدهد تا له یا علیه لایحهای رأی بدهد، کارش در همۀ دادگاههای قانونی «رشوه» قلمداد میشود. رشوه دادن میتواند به زندانی شدن رشوه دهنده و سناتور رشوهگیرنده منجر شود؛ اما اگر همان شخص صدمیلیون دلار به ابر کمیتهای بدهد تا از سناتور حمایت کند، این پول کاملاً قانونی قلمداد میشود. بهعلاوه اگر همهچیز با موفقیت بگذرد، حامی مالی رابطهای نزدیک و صمیمانه با مسئولین منتخب و قدرتمند برقرار میکند.
نقش پول در سیاست آنچنان مهمل شده است که امروزه ابر کمیتهها حتی بیشتر از خود نامزدها برای کارزارهای انتخاباتیشان هزینه میکنند. درواقع، در برخی از رقابتها برای کنگره و سنا، رقابت اصلی بر سر تبلیغات تلویزیونی است که ابر کمیتههای رقیب پخش میکنند. درواقع در برخی از رقابتها برای کنگره و سنا، رقابت اصلی بر سر تبلیغات تلویزیونی است که ابر کمیتههای رقیب پخش میکنند. نامزدها تبدیلشدهاند به تماشاچی کارزارهای انتخاباتی خود. مسائل مهم نیز به همین روز افتادهاند. در صدر فهرست، مسئلهای است که الیگارشها مذاکره دربارهاش را ناممکن کردهاند: مالیات ستانی از ثروتمندان و شرکتهای در کنترل آنان.
روشنسازکلام
برنی سندرز بهعنوان یک سناتور باسابقۀ ایالاتمتحده اذعان میکند که مسئلۀ نابرابری بهندرت؛ اگر نگوییم هرگز، در صحن کنگره به بحث گذاشته میشود. او تصریح میکند که کار اصلی سناتورها در سنا تغییر نام خیابانها یا تشویق برندگان مسابقههای ورزشی است. در سنا هرگز فرصت صحبت دربارۀ این واقعیت پیش نمیآید که امروز یک کارگر با محاسبۀ تورم در هفته چهلوچهار دلار کمتر از پنجاه سال پیش دریافت میکند (همان منبع، ص. 180). در ایالاتمتحده جنگ طبقاتی در جریان است. هرچند صحبت از این نزاع طبقاتی کمتر باشد، برای ذینفعان آن بهتر است. در رسانهها و گفتمان نخبههای سیاسی از اشاره به این جنگ طبقاتی مثل بهکار بردن اصطلاح «طبقۀ کارگر» اجتناب میکنند. با این نحوۀ تأمین مالی کارزارهای انتخاباتی ایالاتمتحده نیز قطعاً بهندرت از این موارد صحبت میشود.