گزیده جستار: ازآنجاییکه اکوسیستم نوآوری و فناوری و دانشبنیان کشور رشد یافته، نیاز است تا منابع مالی بخش خصوصی بهصورت جدی وارد زیستبوم علم و فناوری شود و سرمایههای سرمایهگذارها را برای این زیستبوم جذب کرد. این جذب سرمایه در صورتی ممکن میشود که داراییهای نامشهود این بخش بهصورت استاندارد ارزشگذاری شود.
اين نوشتار در تاريخ بیستویکم شهریورماه ۱۴۰۲ در هفتهنامه حقوقی روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
نظام جدید ارزشگذاری داراییهای نامشهود
اگر مدل اقتصاد دیجیتال را بهعنوان نوع جدیدی از اقتصاد جدیدی قبول نکنیم و فکر کنیم که داراییها حتماً باید فیزیکی باشد کسبوکارهای فناورانه شکل نخواهد گرفت. برای شکلگیری کسبوکارهای حوزه دانشبنیان و استارتاپها به نظام ارزشگذاری داراییهای نامشهود و مرجعی تخصصی برای ارزشگذاری آنها نیاز است.
بانک جهانی و مرکز مشاوره مکنزی طبق محاسباتی که انجام دادند اقتصاد کل دنیا را 520 تریلیون دلار (520 هزار میلیارد دلار) تخمین زدهاند که از این میزان 4 تا 5/4 درصد اقتصاد دیجیتال است. به عبارتی 20 تا 23 تریلیون دلار اندازه بازار اقتصاد دیجیتال است. از این میزان هم 6 تریلیون دلار آن به 5 استارتاپ اصلی دنیا یعنی متا، آمازون، اپل، نتفلیکس و گوگل اختصاص دارد. از این میزان 6 تریلیون دلاری هم 3 درصدش فقط به اپل اختصاص دارد. این 5 ابرقدرت فناوری دنیا و دیگر استارتاپهای دیگر جهان اما چگونه به این ارزش دستیافتهاند؟ در پاسخ باید گفت بالای 90 درصد داراییهای این غولهای فناوری داراییهای نامشهود هستند که مبتنی بر دانش، متخصصان و تعداد کاربران و غیره است و دارایی فیزیکی خط تولید، برند، زمین و ملک ندارند.
داراییهای نامشهود و غیرملموس؛ در کنار داراییهای مشهود و ملموس مانند ملک، ماشین، تجهیزات، کارخانه و...، سالهاست که در ایران شناختهشده است این قبیل داراییهای عمدتاً در اثر راهاندازی و فعالیتهای کسبوکارهای حوزه دانشبنیان یا استارتاپها که ارزشآفرینی میکنند، به وجود آمده و دیده میشود. استارتاپها به کسبوکارهایی گفته میشود که از زمان شروع یا همان استارت زدن به انجام آن کار، به سمت اوج و بالا حرکت میکند. باید البته میان دانشبنیانها، پتنتها و استارتآپها تفاوت قائل بود؛ چراکه استارتاپها شرکتهای رشد یا همان SMEها هستند که دانش جدیدی ندارند ولی قرار است که در بازار رشد کنند اما دانشبنیانها شرکتهاییاند که نوآوری داشته و نهتنها در ایران بلکه در دنیا، دارایی فکری ثبت کرده و برای نخستینبار با نوآوری علمی خود توانسته ثروتآفرینی کنند.
این کسبوکارها برای انجام مأموریتشان نیاز دارند بتوانند پلتفرم نرمافزاری را تولید کرده یا حق امتیازی لازم برای استفاده از آن را خریداری کنند، همچنین در طولِ زمان فعالیتشان بهمرور برند سازمانیشان شکلگرفته و دارای مشتری و کاربر میشوند. این دانش، برند، سیستم نرمافزاری و مشتریان بهدستآمده، همه دارایی نامشهود محسوب میشوند. البته داراییهای نامشهود صرفاً مختص به کسبوکارهای حوزه دیجیتال و دانشبنیان نیست، بلکه کسبوکارهای سنتی را با سهم کمتر شامل میشود.
در این میان است که ارزشگذاری دارایی نامشهود مهم میشود. کسبوکارها و سهامداران آن کسبوکار به دنبال منتفع شدن هستند پس وقتی داراییهای کسبوکاری شناسایی و ثبت شود، عملاً ارزش سهام آن کسبوکار افزایش مییابد. وقتی ارزش سهام افزایش یابد، خریداران سهام آن و میل و رغبت سرمایهگذاری در آن کسبوکار بیشتر میشود و درنهایت به توسعه کسبوکارهای دانشبنیان کمک میکند. حال برای رشد و توسعه کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال و مبتنی بر دانشبنیان باید کمک شود که داراییهای آنها که عمدتاً نامشهود هستند بهدرستی شناسایی و ثبت شوند تا قابل ارزشگذاری برای واگذاری یا ورود به فرابورس و بورس باشند. ارزشگذاری داراییهای نامشهود امری سخت، پیچیده و حساس است؛ بهعنوانمثال فرض کنید یک شرکت دانشبنیانی در حوزه نانو یا فناوری اطلاعات، سالها باید هزینه تحقیق و توسعه را بپردازد تا دانش یا فناوری لازم را در حوزههای لبه تکنولوژی کسب کند تا بتواند به کمک این دانش و فناوری امکان خلق ارزش و تحول جدی را در اقتصاد و صنعت کشور ایجاد کند. حال سؤال این است که این حجم گسترده سرمایهگذاری که در قالب هزینههای حقوق و دستمزد و پژوهش پرداخت میشود چگونه در اسناد مالی شرکت باید تبدیل به داراییهای نامشهود شده و منجر به افزایش سرمایه و ارزش شرکتها شود؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند باید هزینههای حقوق و دستمزد متخصصان را که درآنواحد تحقیق و توسعه کارکردهاند نه بهعنوان هزینه بلکه بهعنوان دارایی در جریان تکمیل در صورتحساب مالی آنها شناسایی و ثبت و از سوی حسابرسان تائید شود تا بتواند جزو دارایی آنها محسوب شود. ولی سؤال این است آیا همین هزینههای انجامشده برابر با ارزش دارایی بهدستآمده است؟ پاسخ کارشناسان در این زمینه خیر است و ارزش دارایی میتواند بسیار بیشتر یا گاهی کمتر از هزینههای انجامشده باشد. یکی از دلایل آن میتواند ناشی از تأثیر زمان کسب مجدد آن فناوری در ارزشگذاری مجدد دارایی باشد. بدین معنا که کارشناسان هزینه انجامشده در چند سال را به ارزش روز مجدداً محاسبه میکنند و سپس با تأثیر ضریب خاصی برای زمان موردنیاز کسب این فناوری که الآن در دسترس است، ارزش واقعی دارایی مجدد را محاسبه میکنند. در پاسخ به اینکه ارزشگذاری دارایی نامشهود چگونه و توسط چه کسی باید انجام شود تا میزان ارزش واقعی آن بهدرستی محاسبه شود، باید پای کارشناسان رسمی و خبره و با مراجعه به یک مرجع استاندارد به میان آید تا ارزشگذاریهای انجامشده به واقعیت نزدیک باشد. در این نظام باید ارزشگذاریها واقعی و قابلاتکا باشد تا به سرنوشت تخلفاتی که حتی در ارزشگذاری داراییهای مشهود رخ میداد و منجر به رانت و فساد میشد، منجر نشود. به عبارتی اگر کسبوکار اینترنتی دارای برند یا شرکت دانشبنیانی بخواهد وارد فرابورس یا بورس شود اگر داراییهای آن بهغلط و نادرست و بالا ارزشگذاری شود، ارزش سهام غیرواقعی خواهد بود و بعد از مدتی حباب ارزش سهام آن کسبوکار در بورس ترکیده و سهامداران آن متضرر میشوند؛ بنابراین در این نظام باید کاری کنند که ارزشگذاری توسط اشخاصی صورت پذیرد که تضمین لازم را در خصوص ارزش برآوردی بدهند و خریداران و سرمایهگذاران با خاطری آسودهتر در بازار شرکتهای دانشبنیان و داراییهای نامشهود آنها وارد شوند.
25 مردادماه 1402 «نظام جدید ارزشگذاری داراییهای نامشهود» با حضور معاون علمی فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیس جمهوری، وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی رونمایی شد. نظام جدید ارزشگذاری داراییهای نامشهود به دنبال رفع مشکلات قبلی و سرعت بخشیدن به ورود دانشبنیانها و استارتاپها در بازار سرمایه است.
از دو دهه پیش بحث دانشبنیانها پیشآمده است، موضوع ارزشگذاری داراییهای نامشهود از همان موقع آغاز شد. در این دو دهه شرکتهای دانشبنیان و بعدها هم استارتاپها با توجه به قوانین و مقررات حسابداری شماره 17، داراییهای خود را برای معامله بهصورت غیررسمی ارزشگذاری میکردند. به عبارتی وقتی میخواستند شرکتی را خریدوفروش کنند، بحث ارزشگذاری مطرح میشد و صاحبان شرکتها خود به قیمتگذاری و تعیین ارزش سهام میپرداختند و بعد از چانهزنی شرکت را واگذار میکردند اما اینگونه ارزشگذاری داراییهای شرکتهای دانشبنیان و استارتاپی برای شرکتهای تأمین مالی، سرمایهگذاری و بانکها رسمیت نداشت و به دنبال مرجع رسمی برای تائید بودند بنابراین امکان جذب سرمایه از طریق ورود به بورس و فرابورس یا تأمین مالی از طریق بانکها و بخش خصوصی وجود نداشت.
ازآنجاییکه اکوسیستم نوآوری و فناوری و دانشبنیان کشور رشد یافته، نیاز است تا منابع مالی بخش خصوصی بهصورت جدی وارد زیستبوم علم و فناوری شود و سرمایههای سرمایهگذارها را برای این زیستبوم جذب کرد. این جذب سرمایه در صورتی ممکن میشود که داراییهای نامشهود این بخش بهصورت استاندارد ارزشگذاری شود. نظام جدید ارزشگذاری داراییهای نامشهود از سال 1401 که سال دانشبنیان بود، شکل گرفت تا با شکلگیری سازوکار قانونی این ارزشگذاری صورت بگیرد تا اطمینان سرمایهگذاران و تأمین مالیها به این شرکتها جلب شود و با فراغ بال خریدوفروش سهام و سرمایهگذاری صورت بگیرد.
مدیرکل دفتر تأمین مالی و سرمایهگذاری معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری به سه محور اصلی این نظام جدید ارزشگذاری اشاره میکند. این نظام جدید ارزشگذاری شامل (1) شناسایی و ثبت (ارائه نمونه شواهد برای مصادیق بند 32 استاندارد حسابداری شماره 17 برای شناسایی و ثبت مخارج توسعه بهعنوان داراییهای نامشهود که در سایت سازمان حسابرسی درجشده است)؛ (2) نحوه ارزشگذاری (تدوین دستورالعمل اجرایی نحوه ارزشگذاری داراییهای نامشهود شامل تشریح انواع روشها و رویهها که از سوی معاونت علمی و فناوری و اقتصاد دانشبنیان و وزیر امور اقتصاد و دارایی ابلاغشده است) و (3) مرجع ارزشگذاری (کمیسیون کارشناسان رسمی گروه دانشبنیان و ستاد متشکل از کارشناسان رسمی و زیستبوم فناوری و نوآوری کشور در کانون کارشناسان رسمی استان تهران تشکیلشده) است.
برای بررسی داراییهای شرکتها باید ابتدا داراییهای مشهود و غیرمشهود و منقول و غیرمنقول شناسایی و ثبت شود، چراکه تا دارایی در صورتهای مالی یک شرکتی ثبت نشود، بهعنوان دارایی محاسبه نخواهد شد. برای این کار قوانین و مقررات حسابداری شماره 17 که دارای 6 بند است و از روی نمونههای خارجی ترجمه و بومیسازی شده است، تدوینشده است. شرکتها برای ثبت داراییهای خود باید این 6 شرط را رعایت کنند ولی برخی مواردی که در این اصول آمده بود، برای حسابرسان که دانش فنی درزمینۀ شرکتهای دانشبنیان نداشتند، ابهام داشت و اختلاف ایجاد میکرد بنابراین ابهامها با همکاری خبرگان اصلاح شد. طبق این اصلاحیه مدیران مالی شرکتهای دانشبنیان به همراه حسابرسان خبره باید مطابق با قوانین اصلاحشده با هم تعامل داشته و داراییهای نامشهود (که ایده، دانش فنی، متخصصان و کاربران هستند) را شناسایی و در صورت مالی شرکت، ثبت کنند. حسابرس هم با مراجعه به مرجع، داراییهای شرکت را بهعنوان داراییهای نامشهود تائید کند. به عبارتی مدیرمالی بر طبق استاندارد داراییها را شناسایی و حسابرس راستی آزمایی کرده و اعلام میکند و عدد و رقم ثبت میشود.
مرحله بعد تجدید ارزیابی ارزشگذاری است. با توجه به اینکه در کشور ما تورم وجود دارد شرکت دانشبنیانی اگر دو سال قبل 10 میلیارد ارزش داشت، با توجه به تورم این واحد تغییر میکند؛ بنابراین باید معیاری برای این ارزیابی مجدد تعیین و استانداردسازی میشد تا مرجع قرار بگیرد که این کار هم در این نظام جدید انجام شد. پیشازاین ارزشگذاری هم غیرواقعی انجام میشد ولی اکنون با این دستورالعمل تجدید ارزشگذاری هم استانداردسازی شده است.
مدیرکل دفتر تأمین مالی و سرمایهگذاری معاونت علمی، فناوری اظهار داشته که این نظام جدید از مهرماه 1402 ابلاغ و اجرایی میشود. البته از قبل از این تاریخ نیز به شرکتها ارجاع میشود و با تشکیل جلساتی این نظام برای مدیران مالی شرکتها و حسابرسهای خبره توضیح داده خواهد شد تا با رجوع به این مرجع ارزشگذاری داراییهای نامشهود خود را شناسایی و ثبت کنند. با اجرایی شدن این روند پیشبینی میشود که در 1403 که صورتهای مالی 1402 مشخص میشود تعداد زیادی از شرکتها داراییهای مشهودشان شناسایی شده و در صورتهای مالی درج شود و بعدازآن مسئله تجدید ارزیابی و ارزشگذاری صورت بگیرد.
ازاینپس ارزش سهام شرکتهای دانشبنیان با توجه به این اصول تعیین خواهد شد. با این ترتیب اگر شرکتها بخواهند وارد فرابورس و بورس شوند مراکز مالی و سرمایهگذاری که میخواهند با این شرکتها کار کنند میتوانند با استناد به این رکن با اطمینان فعالیت کنند چون عدد و رقم شفاف و مشخص است بدین ترتیب بانکها و بورس و مؤسسات مالی با ادبیات جدید ارزشگذاری داراییهای نامشهود آشنا میشوند. شکلگیری زیرساخت اقتصاد دانشبنیان و شاهراه اساسی آن اجرای نظام ارزشگذاری داراییهای نامشهود است. اجرای این نظام میتواند به توسعه اقتصاد دانشبنیان و کاهش تورم منجر شود. داراییهای نامشهود همان حوزهای است که میتواند نقدینگی بلاتکلیف را از بازار جمع و هدفمند کند. این مسیر را دنیا رفته است و ما هم باید برویم تا بحث دارایی نامشهود ورود به بورس و فرابورس و وثیقه گذاشتن برای بانکها و... حل شود و شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها بتوانند همانند نمونههای مشابه خود سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی کشور داشته باشند.
زیرساخت اقتصاد دیجیتال شرکتهایی هستند که داراییهای آنها مانند شرکتهای سنتی به شیوه سنتی فیزیکی نیست و بیشترین دارایی آنها ایدهها، پلتفرمها و زیرساختهای فناورانه است و این موارد داراییهای نامشهود آنها حساب میشود بنابراین این اقدام را به فال نیک میگیریم. در حال حاضر بعد از حاشیهها و کشوقوسهای فراوان، ۲۴ خرداد 1401 سهام نخستین استارتآپ در فرابورس عرضه شد. این در حالی است که فرآیند ورود تپسی، بهعنوان نخستین استارتاپ؛ فعال صنعت تاکسی آنلاین، به بازار سرمایه نزدیک دو سال طول کشید. تپسی پس از تصویب ضوابط ورود استارتاپها به بازار سرمایه و اعلام بلامانع بودن عرضه این شرکت توسط کارگروه معاونت ملی در فرابورس درج نماد شد.