گزیده جستار: آمریکا تقابل با چین را تشدید کرده و چینیها اخیراً تأکید داشتند که بریکس باید اعضای بیشتری بگیرد و تقویت شود، این صحبت بیانگر آن است که پکن دیگر آن سیاست محتاطانه گذشته خود را کنار گذاشته و چشمانداز عضویت ایران تقویتشده است.
اين نوشتار در تاريخ چهارم شهریورماه ۱۴۰۲ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
ایران بریکسی شد:
تغییر پارادایم حکمرانی جهانی با بریکس
از ۳۱ مردادماه 1402، رهبران گروه کشورهای موسوم به بریکس مشتمل بر برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی برای یک نشست سهروزه گرد هم آمدند که همانطور که انتظار میرفت چشمان پایتختهای سراسر جهان را به خود جلب کرد. ولادیمیر پوتین؛ رئیسجمهور روسیه، در کنفرانس ۲۲ تا ۲۴اوت 2023 در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی، شرکت نکرد؛ اما از طریق یک ویدئوکنفرانس حضور یافت تا این کشور را از شرم میزبانی یک رهبر با حکم تعقیب از سوی دیوان کیفری بینالمللی (ICC) در ارتباط با جنگ مسکو در اوکراین نجات دهد. آفریقای جنوبی یکی از اعضای دیوان بینالمللی کیفری است و بر اساس قوانین بینالمللی، در صورت سفر پوتین، موظف به دستگیری وی بود.
ابراهیم رئیسی نیز بهمنظور شرکت در پانزدهمین نشست سران بریکس به دعوت رسمی رئیسجمهور آفریقای جنوبی، چهارشنبه یکم شهریورماه 1402 عازم شهر ژوهانسبورگ محل برگزاری این اجلاس شد و خوشخبر بازگشت. در این نشست از ایران به همراه 5کشور عربستان، امارات، مصر، آرژانتین و اتیوپی دعوت شد تا از اول ژانویه 2024 عضو بریکس باشند. بدین ترتیب از این تاریخ اعضای بریکس با داشتن 76/ 30 تریلیون دلار از تولید ناخالص جهانی، اجتماعی از 30 درصد اقتصاد جهانی را تشکیل خواهند داد. سهم اعضای فعلی بریکس از تولید ناخالص داخلی جهان هنوز کمتر از گروه 7 ؛ اما دو برابر اتحادیۀ اروپا خواهد بود.
اظهارات لاوروف و تأکید بر اهمیت بحث انرژی در پذیرش اعضای جدید بریکس، ازجمله عربستان، امارات متحده و ایران ؛ نشان از یک گام بلند بریکس برای افزایش قدرت این گروه برای مدیریت مسائل جهانی و منازعههای سیاسی و ژئوپلیتیکی دارد. بدین ترتیب مفهوم منطقه دیگر مفهومی جغرافیایی نیست؛ بلکه مفهومی راهبردی و کارکردی است و «منطقه بریکس» نمونه اعلای این نوع جدید منطقه است. نالدی پاندور؛ وزیر خارجه آفریقای جنوبی، در بیانیهای پیش از این نشست اخیر گفت که کشورهای بریکس قصد دارند که رهبری جهان را از طریق توسعه و پذیرش سیستمهای چندجانبه بر عهده بگیرند. کشورهای بریکس مایلاند خود را بهعنوان جایگزینی برای غرب مطرح کنند. وزارت خارجه چین هم گفت که بریکس به دنبال آلترناتیو جهانی جهت «اصلاح سیستمهای حکمرانی جهانی برای افزایش بازارهای نوظهور» است. بانک توسعه جدید بریکس میخواهد تبادلات مالی را دلارزدایی کرده و جایگزینی برای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باشد. در همین رابطه ولادیمیر پوتین در همین نشست اخیر بیان داشت: «بریکس بر اساس توافق و مساوات کار کرده و خواهان یک نظام جهانی منصفانه بر اساس قوانین بینالمللی و منشور بینالملل ازجمله حق همه ملتها برای تعیین سرنوشت و تعیین آینده و مسیر راه رشد و توسعه است؛ اما برخی کشورها به دنبال اعمالنظر و سلطهگری و سیاست استعماری جدید هستند». متناسب با این موضوع لولا داسیلوا؛ رئیس جمهور برزیل، تأکید کرد: «یمنیها، سودانیها، سوریها و فلسطینیها همه حقدارند که در سلامت زندگی کنند». شی جین پینگ؛ رئیسجمهور چین، نیز در سخنانی که از سوی وانگ ونتائو؛ وزیر بازرگانی این کشور، قرائت شد، در مورد آغاز جنگ سرد جدید هشدار داد. رئیسجمهور چین گفت: «جامعه بشری در حال رسیدن به یک مقطع حساس است و باید تصمیم بگیرد که صلح و ثبات را حفظ کند یا به ورطه یک جنگ سرد جدید سقوط کند.» او در ادامه پروژه آمریکایی چینهراسی را مردود اعلام کرد و بیان داشت: «هژمونیسم در ذات ما نیست و پکن علاقهای به رقابت با قدرتهای بزرگ ندارد. پکن در سمت درست تاریخ ایستاده و به سیاست خارجی مستقل و صلحآمیز ادامه خواهد داد».
1) تبدیلشدن به یک ائتلاف ژئوپلیتیک
در سال 2001، گلدمن ساکس عبارت «بریک» را دربارۀ پتانسیل اقتصادی برزیل، روسیه، هند و چین ساخت. این گروه چهارتایی با این ایده تأسیس شد و نخستین جلسۀ سرانش را در سال 2009 برگزار کرد. سال بعد، آفریقای جنوبی هم دعوت شد. بعضی تحلیلگران میترسیدند که شاید بهزودی بریکس رقیب گروه 7 شود؛ اما خیلی زود تب گروهسازی از بین رفت. در دهۀ 2010، اقتصادهای غیرآسیایی بریکس دچار رکود شدند. این بلوک در جلسات سران بیانیههای مخدوشی دربارۀ غرب فریبکار صادر میکرد که غرب فریبکار هم نسبت به آنان بیاعتنا بود. چنین به نظر میرسید که بریکس مرده است. با این حال بریکس نمرده بود.
پانزدهمین نشست سران بریکس نشان میدهد که چگونه این بلوک در اثر حملۀ روسیه به اوکراین و افزایش تنش میان غرب و چین جان تازهای گرفته است بعضی قدرتهای متوسط این گروه را وسیلهای در راستای منافعشان میدانند. به گفتۀ این بلوک، بیش از 40 کشور یا درخواست عضویت دادند یا علاقهشان را به این عضویت در آن بیان کردهاند. یک «بریکس بزرگ» غرب را به چالش خواهد کشید. بریکس بسیار ناهمگونتر از گروه 7 است. اعضایش ازلحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی متفاوتاند؛ گسترش بریکس این گروه رنگارنگ را رنگارنگتر خواهد کرد و به این معنی خواهد بود که اگرچه بریکس میتواند نظم بینالمللی تحت رهبری غرب را با صدای بلندتری نقد کند، برای ارائۀ گزینۀ جایگزین با مشکلات حتی بزرگتری مواجه خواهند بود.
استیو تسانگ؛ مدیر موسسه SOAS که مسائل چین را در لندن بررسی میکند، گفت که چین تحت رهبری شی به دنبال استفاده از بریکس بهعنوان یک ائتلاف ژئوپلیتیک؛ بهویژه در گسترش نفوذ خود در نیمکره جنوبی جهان، است. پکن از گسترش سریع بریکس حمایت میکند؛ چراکه به چین نیز اجازه میدهد استدلال کند که از حمایت گسترده کشورهای درحالتوسعه برخوردار است. هنری هویاو وانگ؛ رئیس مرکز چین و جهانی شدن در پکن میگوید که نیمکره جنوبی از تلاش گروه۷ برای نمایندگی آنها خوشحال نیست. بنابراین آنها با جانودل برای پیوستن به بریکس رأی میدهند. در مقابل مقام برزیلی که به برنامهریزی برای مذاکرات کمک میکند، میگوید که برزیل میخواهد که این گروه بهجای یک اتحاد ژئوپلیتیک که میتواند بهعنوان یک بلوک ضدغربی تلقی شود، باشگاهی از اقتصادهای بزرگ و نوظهور باقی بماند.
درحالیکه درگیری در اوکراین و تشدید تنشهای ژئوپلیتیک بین ایالاتمتحده و چین بهعنوان پسزمینه بریکس عمل میکند، اما احتمالا جایگاه رو به رشد این گروه را بهعنوان نیرویی که نظم جهانی طولانیمدت به رهبری واشنگتن را به چالش میکشد، مطرح خواهد کرد. کشورهای فعلی عضو بریکس مسئول ۲۶درصد تولید ناخالص داخلی جهان هستند. باوجوداین، آنها تنها ۱۵درصد از قدرت رأی در صندوق بینالمللی پول (IMF) را بهدست میآورند. در کنار نارضایتی از چنین عدم تعادلی، نگرانیهای فزایندهای در جنوب جهانی وجود دارد که ایالاتمتحده میتواند دلار را بهعنوان سلاح از طریق تحریمها به شیوهای که علیه روسیه اعمال میکند، بهکار گیرد. این امر باعث شده است که کشورهای بریکس بهصورت فردی و جمعی تلاش کنند تا وابستگی خود را به پول ایالاتمتحده کاهش دهند و درعینحال تجارت دوجانبه را با ارزهای خود در دستور کار بگذارند و افزایش دهند.
توافق بر اینکه چیزی باید تغییر کند یکچیز است؛ اما توافق درباره نحوه کار کردن باهم چیز دیگری است. دو کشور هند و چین از مه۲۰۲۰ در یک بنبست مرزی پرتنش گرفتارشدهاند. در همین حال، هند، آفریقای جنوبی و برزیل به همان اندازه که خواهان روابط گرم با غرب هستند، به دنبال روابط گرم با چین و روسیه هم هستند. بنابراین، آیا بریکس بهعنوان یک ستون اقتصادی و ژئوپلیتیک جایگزین برای ایالاتمتحده و متحدانش ظاهر خواهد شد؟ یا آیا اختلافات داخلی آنها کاری را که این گروه میتواند انجام دهد محدود کند؟ به گفته تحلیلگران، قدرت کشورهای بریکس احتمالاً افزایش مییابد؛ اما این بلوک بهاحتمالزیاد جایگزینهای اقتصادی و دیپلماتیک جزئی برای نظم جهانی به رهبری ایالاتمتحده ارائه میکند تا جایگزینی چشمگیر آن. این امر همچنان میتواند منجر به تنشهای بیشتر با غرب شود؛ زیرا رهبران این گروه به دنبال ترسیم مسیر مستقل در دنیایی بهشدت در حال نوسان هستند. اما برای مؤثر ماندن، بریکس باید اولویتهای متفاوت کشورهای عضو خود را مدیریت کند؛ چالشی که پرداختن به آن برای این گروه آسان نخواهد بود.
در سخنان افتتاحیه نشست وزرای خارجه بریکس در آفریقای جنوبی سوبرهمانیام جایشانکار؛ وزیر امور خارجه هند، تمرکز کنونی قدرت اقتصادی را بهعنوان چیزی توصیف کرد که «کشورهای بسیار زیادی را تحتالشعاع تعداد بسیار کمی از کشورها قرار میدهد». این احساسی است که در سراسر جهانِ درحالتوسعه طنینانداز میشود؛ جایی که قدرت وتوی شورای امنیت به پنج کشور محدود میشود آنهم بر اساس تفاهمی که ریشه در سال۱۹۴۵ و پایان جنگ جهانی دوم دارد. در سالهای اخیر، شکاف در مدل رهبری ایالاتمتحده عمیقتر شده است. چین، بهعنوان یک نیروی مسلط در اقتصاد جهانی و همچنین یک موتور محرکه نظامی، در حال محک زدن محدودیتهای نفوذ واشنگتن است. تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین در سال۲۰۲۲ و متعاقب آن تقویت روابط بین مسکو و پکن در مواجهه با محکومیت غرب باعث تسریع بیشتر در این شکاف شده است. هند، برزیل و آفریقای جنوبی بااحتیاط روی طناب راه میروند و از پیوستن به تحریمهای غرب یا سایر اقدامات علیه روسیه خودداری کردهاند و درعینحال از توجیهات مسکو برای جنگ فاصله گرفتهاند. با کمرنگ شدن ردپای غرب در این یا آن بخش از جهان؛آخرین نمونه نیجر و ساحل است، یکصدای رو به رشدی در میان آفریقا، آمریکای لاتین و قدرتهای آسیایی در حال ظهور مانند هند شکل گرفته تا سیستم تکقطبی پس از جنگ سرد را به هم بزنند. روسیه و چین خود را بهعنوان قهرمانان حرکتِ دور شدن از نظم تحت رهبری ایالاتمتحده معرفی کردهاند که قوانین آن نظم ازنظر جنوب جهانی توسط خود واشنگتن اغلب نادیده گرفته میشود. در ماه ژوئیه 2023، پوتین در نشستی در سنپترزبورگ «دیپلماسی دلبرانه» را در پیش گرفت و با رهبران و مقامهای آفریقایی دیدار کرد. پوتین در این نشست به نقلقول از نلسون ماندلا پرداخت و به نام قهرمانان ضد استعماری مانند جمال عبدالناصر و پاتریس لومومبا اشاره کرد. او هنگام بحث درباره پیشنهاد اصلاح شورای امنیت و عضویت کشورهای آفریقایی بهعنوان اعضای دائمی گفت: «فکر میکنم زمان آن رسیده است که اشتباه تاریخی درباره قاره آفریقا را اصلاح کنیم.» هند نیز فعالانه برای اتحادیه آفریقا بهمنظور بهدست آوردن کرسی در اجلاس گروه ۲۰ که دهلینو در آینده میزبان آن خواهد بود، فشار آورده است. ویوِک میشرا؛ یکی از اعضای اندیشکده بنیاد تحقیقات آبزرور (ORF) در دهلینو گفت که بهیقین فضایی برای ایجاد یک نظم جدید جهانی وجود دارد. این فضا بهدلیل همگرایی دو عامل ایجادشده است: جنوب جهانی که صدای خود را پیدا میکند و به دنبال کشورهایی است که میتوانند از منافع آن دفاع کنند و روسیه و چین که خود را به شیوهای بیسابقه با غرب در تضاد میبینند. بااینحال، میشرا گفت که درک این نکته مهم است که این دو عامل بهطور کامل باهم همپوشانی ندارند، حتی اگر در این لحظه منافع یکسانی را تأمین کنند. او گفت، برای مثال، هند به چین بهعنوان صدای جنوب جهانی نگاه نمیکند. در عوض، دهلینو، چین را مانند کشوری توسعهیافته در تلاش برای تضعیف روایت جنوب جهانی میبیند. بهطور جداگانه، جنگ روسیه در اوکراین و اختلال ناشی از آن در تأمین انرژی و مواد غذایی نیز به افزایش سرسامآور تورم در سراسر جهان درحالتوسعه کمک کرده است و بیشتر به کشورهایی که مسکو ادعا میکند از آنها سخن میگوید آسیب میزند. بااینحال، واکنش غرب به جنگ روسیه در اوکراین در عمل جدا کردن روسیه از سیستم مالی جهانی از طریق تحریمهای سخت باعث نگرانی اقتصادهای نوظهور درباره اعمال بالقوه آن قدرت از سوی ایالاتمتحده بر همه آنها نیز شده است.
2) تقابل با معماری سازمان مالی جهانی
سیستم مالی جایگزین در قلب درخواست جذابیت بریکس قرار دارد. بلوک بریکس دو نهاد مالی تأسیس کرده است که یکبار وزیر اقتصاد روسیه آنها را صندوق بینالمللی پول کوچک (Mini-IMF) و بانک جهانی کوچک (Mini-World Bank) توصیف کرد. اولی (CRA)Contingent Reserve Arrangement است که در نشست سران سال 2014 بریکس بر سر تأسیس آن توافق شد. مجموعهای از خطوط آزمایش نشدۀ تهاتری (Swap Lines) برای بانکهای مرکزی برای دریافت ارز در صورت مواجهه با مشکلات تعادل پرداخت است. بانک جهانی کوچک، (NDB)New Development Bank است. از زمان تأسیسش در سال 2015، برای حدود 100 پروژه، 33 میلیارد دلار وام داده است. در سه سال گذشته سه عضو جدید به آن پیوستهاند: بنگلادش، مصر و امارات متحدۀ عربی. اروگوئه منتظر است که بهزودی پذیرفته شود. برای پیوستن به این بانک، لازم نیست که کشورها عضو بریکس باشند.
چین، بر اساس سرمایهای که اهدا کرده است، حدود چهل درصد از حق رأیدهی در CRA را در اختیار دارد و اصرار داشت در غیاب یک برنامۀ صندوق بینالمللی پول، مقدار دریافتی کشورها را محدود کند.
NDB تأسیس شد تا به اعضای بریکس کنترل بیشتری بر توسعه تأمین مالی داده و جایگزینی برای نهادهای تحت رهبری ایالاتمتحده مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی ارائه دهد که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شدند. این اقدامی بود که سانوشا نایدو؛ محقق ارشد موسسه گفتوگوی جهانی (یک اندیشکده آفریقای جنوبی با تمرکز بر چین و آفریقا)، گفت که قصد واقعی را نشان داد و به جنوب جهانی گفت که امکان به چالش کشیدن معماری سازمانی مالی جهانی وجود دارد. NDB آغاز آهستهای داشته است. مجموع وامهایش از سال 2015 به اینسو، یکسوم مبلغی است که گروه بانک جهانی فقط در سال 2021 متعهد شده است.
دنیل بردلو از دانشگاه پرتوریا در آفریقای جنوبی اشاره میکند که بانک جهانی شفافتر و قابلاعتمادتر از بانک توسعۀ جدید است. این مسئله که این بانک اکثراً به دلار ایالاتمتحده یا یورو وام میدهد، بهنوعی این ادعای اعضایش را تضعیف میکند که میگویند به دنبال کاهش قدرت دلارند. بر اساس قانونی، پنج عضو اصلی از 55 درصد از حق رأیدهی برخوردارند و همین مسئله نشان میدهد انتقادهایشان از قدرت تصمیمگیری نابرابر بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول صادقانه نیست. این مسئله نمایانگر یک بانک جنوب جهانی حقیقتاً مترقی نیست.
کشورهای بریکس (BRICS pay) را ایجاد کردهاند؛ یک سیستم پرداخت برای تراکنشهای بین بریکس بدون نیاز به تبدیل ارز محلی به دلار. بااینحال، هشت سال پس از ایجاد NDB، این بانک توسعهای تا حد زیادی به دلار وابسته است و در بحبوحه تحریمها علیه روسیه، یکی از اعضای مؤسس برای تضمین این ارز تلاش کرده است. در سطح جهانی، دلار آمریکا ۶۰درصد از ذخایر ارزی بانکهای مرکزی را تشکیل میدهد. بحث درباره ارز بریکس در ماههای اخیر روندی افزایشی داشته است؛ هرچند آفریقای جنوبی تصریح کرده است که در این نشست اخیر، این مسئله موردبحث قرار نخواهد گرفت. گوستاوو د کاروالیو؛ محقق ارشد روابط روسیه و آفریقا در موسسه روابط بینالملل آفریقای جنوبی مستقر در ژوهانسبورگ، گفت که طرحهای دلارزدایی بریکس، بهعنوان یک گروه، با هدف جایگزینی دلار نیست، بلکه با هدف ایجاد گزینههای جایگزین برای تسهیل تجارت دوجانبه با ارزهای محلی است. ایده و همچنین قول به دیگرانی که میخواهند به بریکس بپیوندند یا با آن شریک شوند، ساده است. علاوه بر تهدید تحریمهای ایالاتمتحده، وابستگی شدید به دلار آمریکا برای تجارت یا بازپرداخت بدهیها زمانی که ارزش دلار افزایش مییابد، پرهزینه است؛ همانطور که تقریباً همیشه در طول بحرانهای جهانی مانند آنچه جهان از سال۲۰۲۰ متحمل شده است، انجام میشود. منطق دیگری هم برای کاهش اتکا به دلار وجود دارد. این منطق میتواند نفوذ کشورهای درحالتوسعه را افزایش دهد و بهعنوان یک «ابزار مکمل» در هنگام اتخاذ «تصمیمات بزرگ درباره تأمین مالی توسعه و نقش نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول» عمل کند.
برای دیدن واقعی «دیدگاههای مشترک» اعضای بریکس در این موضوع، باید بیانیههای مشترک آنها را به بخشهایی برد که همیشه به نفوذ یا فقدان آن اعضا در بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول اشاره میکند. آن بخشهایی از بیانیههای گذشته بریکس «ناامیدی قابلتوجهی را نشان میدهد که باوجوداینکه اقتصادهای بسیار بزرگ و بانفوذی هستند»، اما آنها نفوذ خود را «محدود» میدانند. تسریع روند دلارزدایی و تضعیف سلطه آن؛ اگرچه به عادلانهتر شدن آن کمک میکند؛ ولی اگر سریع و دردناک برای ایالاتمتحده اتفاق افتد احتمال تبدیل جنگ اوکراین به جنگ جهانی سوم را شدت میبخشد.
«دلار واحد پول ما، ولی مشکل شماست». این سخن جان کانالی وزیر خزانهداری امریکا در جلسهی نوامبر 1971 در رم بین کشورهای گروه 10 اندکی پس از زمانی است که نیکسون قابلیت تبدیل دلار به طلا را قطع کرد و نظام پولی بینالمللی را بر اساس نرخ شناور بنا نهاد. از آن زمان تاکنون جهان از این « مشکل»؛ یعنی اینکه امریکا این امتیاز را به دست آورد تا واحد پولی برای تجارت جهانی و ذخیره را براساس توافقات برتون وودز ارائه بدهد، عذاب کشیده است. در همین رابطه، پوتین؛ رئیسجمهور روسیه، در همین اجلاس اخیر بریکس گفت: «روند دلارزدایی در بین اعضای بریکس قطعی و سهم دلار امریکا در تجارت رو به کاهش است؛ در سال گذشته سهم دلار در تجارت ما تنها 28/ 7 درصد بود».
روشنسازکلام
آمریکا تقابل با چین را تشدید کرده و چینیها اخیراً تأکید داشتند که بریکس باید اعضای بیشتری بگیرد و تقویت شود، این صحبت بیانگر آن است که پکن دیگر آن سیاست محتاطانه گذشته خود را کنار گذاشته و چشمانداز عضویت ایران تقویتشده است. رحمن قهرمانپو؛ پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل، در پاسخ به اینکه چشمانداز عضویت ایران در گروه بریکس را چطور ارزیابی میکند، گفت که نسبت به قبل از جنگ اوکراین چشمانداز عضویت ایران در بریکس تقویتشده است؛ زیرا چین بهنوعی میخواهد این سازمانها را گسترش دهد و با توجه به تضعیف جایگاه روسیه در سیاست بینالملل، اکنون چین نگران قدرتمندتر شدن روسیه در این نهادها نیست. بنابراین چین مایل است که کشورهای بیشتری را دور خود جمع کند. در خصوص اهمیت بریکس ابتدا باید به این موضوع بپردازیم که جایگاه بریکس در نظم جهانی کجاست؟ چین یکسری نهادها را بهموازات نهادهای غربی تأسیس و تقویت میکند؛ نهادهایی مانند بانک آسیایی توسعه، بریکس و پیمان شانگهای. آن چیزی که در سیاست بینالملل از این نهادهای جدید فهمیده میشود این است که چنین نهادهایی عمدتاً نهادهای حامی چین در سیاست بینالملل هستند. در چند سال گذشته که هنوز رقابت آمریکا و چین تشدید نشده بود، باور رایج این بود که چنین نهادهایی بیشتر به چندجانبهگرایی در سیاست بینالملل کمک میکنند. امروز اما بحث رایج و غالب این است که این نهادها بیشتر به سمت چین مایل هستند. بنابراین حضور در این نهادها دو معنا دارد؛ نخست اینکه کشورهایی مانند برزیل و آفریقای جنوبی میگویند ما به دنبال چندجانبهگرایی در نظام بینالملل هستیم و دوم اینکه نهادهایی مانند بریکس نشاندهنده نزدیکی کشورها به چین و نارضایتی از عملکرد آمریکا و غرب در سیاست بینالملل است. نفس قضیه حضور ایران در سازمانهای بینالمللی متعدد برای ایران یک فرصت است؛ مخصوصاً سازمانهایی از جنس سازمان شانگهای و بریکس که نظام سیاسی به آنها بدبین نیست. از ابتدای انقلاب نوعی بدبینی نسبت به سازمانهای غرب محور در سیاست خارجی ایران وجود داشت و یک مانع عمده در فعال شدن ایران در چنین سازمانهایی بود. در مورد بریکس و شانگهای اما این عدماطمینان یا تردید وجود ندارد. مسئله این است که ولی انتظارات ما از این سازمانها باید محدود باشد؛ واقعیت این است که بریکس با اختلافات داخلی مواجه است و در رأس آنها اختلاف بین چین و هند را شاهد هستیم که هنوز حلنشده و بهنوعی باعث ناکارآمدی این سازمان شده است. همچنین بعد از جنگ اوکراین، سازمانهایی چون پیمان شانگهای تحت تأثیر فضای جنگ قرار گرفتند. بنابراین امروز سازمانهایی چون بریکس و شانگهای تحت تأثیر رقابت آمریکا و چین ازیکطرف و تشدید رقابت میان چین و هند و انزوای روسیه در سیاست بینالملل از طرف دیگر قرار دارند و در چشمانداز کوتاهمدت نیز این سازمانها همچنان گرفتار این معضل خواهند بود.