گزیده جستار: تا پیشازاین دو نظم جهانی امنیتی و اقتصادی قابلمشاهده بود. نظم سومی اما وجود دارد که بهسرعت در حال ظهور است که بهزودی نفوذ بیشتری نسبت به سایرین خواهد داشت: نظم دیجیتال. در این نظم، برخلاف هر نظم ژئوپلیتیک دیگری در گذشته و حال، بازیگران مسلط که قوانین را تعیین و اعمال قدرت میکنند، دولتها نیستند، بلکه شرکتهای فناوری هستند.
اين نوشتار در تاريخ بیستم تیرماه ۱۴۰۲ در هفتهنامه حقوقی روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
ابعاد حقوقی نظم تکنوقطبی
دو نویسنده؛ به نامهای مونا عوض و پل ترمبلا، تقاضای تعقیبی علیه OpenAI؛ شرکت سازنده ابزار هوش مصنوعی ChatGPT، تنظیم کرده و مدعی شدهاند که این سازمان با آموزش مدل خود در رمانها بدون اجازه نویسندگان، حقوق مؤلف را نقض کرده است. مونا عوض که کتابهایش شامل «بانی» و «۱۳ روش نگاه کردن به یک دختر چاق» است و پل ترمبلی نویسنده کتاب «کابین در انتهای جهان» هفته گذشته شکایت خود را در دادگاه فدرال سانفرانسیسکو ثبت کردند. این ابزار هوش مصنوعی به کاربران این امکان را میدهد که سؤال کنند و دستورات را تایپ کنند و این ابزار با متنی که شبیه الگوهای زبان انسان است پاسخ دهد. مدل اصلی این ابزار با دادههایی که بهصورت عمومی در اینترنت در دسترس هستند آموزش دادهشده است. بااینحال، این دو نویسنده بر این باورند که کتابهایشان که دارای حق مادی و معنوی مؤلف هستند، بهطور غیرقانونی برای آموزش این نرمافزار استفادهشدهاند؛ زیرا طبق این شکایت، «خلاصههای بسیار دقیق» از رمانها را تولید کرده است. وکلای این نویسندگان در ایمیلی به گاردین گفتهاند کتابها برای آموزش به هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ بسیار ایدهآل هستند؛ زیرا معمولاً حاوی نثری باکیفیت بالا، ویرایششده و طولانی هستند. به گفتۀ اندرس گواداموز؛ استاد حقوق مالکیت فکری در دانشگاه ساسکس، این اولین شکایت علیه ChatGPT است که به حق چاپ مربوط میشود. او میافزاید این دادخواست «مرزهای قانونی» نامشخص اقدامات در فضای مولد هوش مصنوعی را بررسی میکند.
در همین رابطه، گروهی از افراد با طرح شکایت دیگری مدعی شدهاند که شرکت OpenAI این روزها مشغول گردآوری یا به عبارتی سرقت حجم وسیعی از اطلاعات شخصی کاربران است تا از آن برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی خود استفاده کند. در این شکایت ۱۵۷ صفحهای، شاکیان مطرح کردند که این شرکت با استخراج بیش از ۳۰۰ میلیارد کلمه از اینترنت و بدون آنکه رضایت کاربران را از گردآوری اطلاعاتشان کسب کند، قوانین مربوط به حریم خصوصی را نقض کرده است. شرکت حقوقی کلاکسون، این شکایت را علیه OpenAI در دادگاه فدرال سانفرانسیسکو ثبت کرد. آنها در این شکایت، دریافت غرامت احتمالی ۳ میلیارد دلاری را پیشبینی کردند. در این گزارش آمده که با وجود برخی پروتکلها و روشها برای خرید و استفاده از اطلاعات شخصی کاربران؛ اما شرکت مذکور از روش دیگری که همان «سرقت» است برای دستیابی به این دادهها استفاده کرده است. به گفته شاکیان، ChatGPT مانند دیگر محصولات شرکت OpenAI، با کمک اطلاعات خصوصی که صدها میلیون کاربر اینترنت و بدون اجازه آنها استخراج میشود، آموزش میبیند. طبق این شکایت، شرکت مذکور بهطور غیرقانونی و از طریق ارتباط و تعامل با محصولات و همچنین برنامههایی که با ChatGPT یکپارچهشدهاند، به اطلاعات خصوصی افراد دسترسی پیدا میکند. درواقع، این ادغام اطلاعات با برنامههای مختلف، به این شرکت کمک میکند تا اطلاعات، تصاویر، دادههای مکانی و... را از برنامههایی چون اسنپچت، اسپاتیفای، اسلک و مایکروسافت تیمز گردآوری کند. در بخشی دیگری از این شکایت آمده که OpenAI از شعار اولیه خود مبنی بر پیشرفت هوش مصنوعی به روشی که برای بشریت سودمند باشد، فاصله گرفته است.
اخیراً سم آلتمن؛ مدیرعامل OpenAI، نیز شخصاً خواستار تنظیم مقررات و قوانین در حوزه هوش مصنوعی شد. چند وقتی است کنگره آمریکا، جلسات پیرامون پتانسیلها و خطرات هوش مصنوعی را آغاز کرده است. طبق گزارش بلومبرگ، این شرکت درآمد مورد انتظار برای سال ۲۰۲۳ را برابر با ۲۰۰ میلیون دلار عنوان کرده است.
تا پیشازاین دو نظم جهانی امنیتی و اقتصادی قابلمشاهده بود. نظم سومی اما وجود دارد که بهسرعت در حال ظهور است که بهزودی نفوذ بیشتری نسبت به سایرین خواهد داشت: نظم دیجیتال. در این نظم، برخلاف هر نظم ژئوپلیتیک دیگری در گذشته و حال، بازیگران مسلط که قوانین را تعیین و اعمال قدرت میکنند، دولتها نیستند، بلکه شرکتهای فناوری هستند. شرکتهای فناوری تصمیم میگیرند که آیا دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده میتواند بدون فیلتر و در زمان واقعی با صدها میلیون نفر صحبت کند یا خیر. بدون رسانههای اجتماعی و تواناییشان برای ترویج تئوریهای توطئه، شورش 6 ژانویه در ساختمان کنگره ایالاتمتحده، شورش کامیونداران در اتاوای کانادا و شورش 8 ژانویه در برزیل وجود نداشت. شرکتهای فناوری حتی هویت ما را تعریف میکنند. ما قبلاً تعجب میکردیم که آیا رفتار انسان اساساً نتیجه طبیعت است یا تربیت. دیگر اینطور نیست. امروزه هم طبیعت است هم تربیت و هم الگوریتم. نظم دیجیتال در حال تبدیلشدن به یک عامل تعیینکننده در نحوه زندگی ما، آنچه به آن اعتقادداریم، آنچه میخواهیم و آنچه مایلیم برای به دست آوردن آن انجام دهیم، تبدیل میشود.
این موضوع، میزان حیرتانگیز قدرتی است که شرکتهای فناوری جمعآوری کردهاند؛ به حدی که بهخودیخود به بازیگران ژئوپلیتیکی تبدیلشدهاند. این بازیگران انتفاعی، جنبههایی از جامعه، اقتصاد و امنیت ملی را کنترل میکنند که مدتها در انحصار دولت بود. تصمیمات خصوصی آنها مستقیماً بر معیشت، تعاملات و حتی الگوهای فکری میلیاردها نفر در سراسر جهان تأثیر میگذارد. آنها همچنین بهطور فزایندهای محیط جهانی را شکل میدهند که دولتها در آن عمل میکنند.
شرکتهای فناوری اما چگونه از قدرت جدید خود استفاده خواهند کرد؟ ایان برمر؛ استراتژیست و بنیانگذار مرکز گروه اوراسیا، سه سناریوی احتمالی برای پاسخ این پرسش متصور است. اگر رهبران سیاسی آمریکا و چین همچنان با قدرت بیشتری در فضای دیجیتال خود را مطرح کنند و اگر شرکتهای فناوری با دولتهای خود همسو شوند، درنهایت به جنگ سرد فناوری بین ایالاتمتحده و چین خواهیم رسید. دنیای دیجیتال به دو قسمت تقسیم خواهد شد، سایر کشورها مجبور خواهند شد طرفهایی را انتخاب کنند و جهانیشدن تکهتکه خواهد شد؛ زیرا این فناوریهای استراتژیک به فرماندهی امنیت ملی و اقتصاد جهانی تبدیل میشوند.
اگر شرکتهای فناوری به استراتژیهای رشد جهانی پایبند باشند و از همسویی با دولتها خودداری کنند و شکاف موجود بین عرصههای فیزیکی و دیجیتالی رقابت را حفظ کنند، آنگاه شاهد جهانیسازی جدید خواهیم بود: نظم دیجیتال جهانیشده. شرکتهای فناوری در فضای دیجیتال حاکم خواهند ماند و عمدتاً برای کسب سود با یکدیگر و با دولتها برای قدرت ژئوپلیتیک رقابت میکنند. دقیقاً به همان روشی که بازیگران اصلی دولتی در حال حاضر برای نفوذ در فضایی که نظم اقتصادی و امنیتی باهم تداخل دارند تلاش میکنند.
اما اگر فضای دیجیتال خود به مهمترین عرصه رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شود و قدرت دولتها نسبت به قدرت شرکتهای فناوری فرسوده شود، نظم دیجیتال به نظم جهانی غالب تبدیل خواهد شد. اگر این اتفاق بیفتد، جهان پسا وستفالیا را خواهیم داشت؛ یعنی نظمی تکنوقطبی که تحت سلطه شرکتهای فناوری بهعنوان بازیگران اصلی ژئوپلیتیک قرن بیستویک است.
هر سه سناریو کاملاً قابلقبول است. هیچکدام اجتنابناپذیر نیستند. اینکه کدامیک درنهایت رخ خواهد داد به این بستگی دارد که ماهیت انفجاری هوش مصنوعی چگونه باعث ایجاد تغییرات در ساختارهای قدرت موجود میشود. آیا دولتها قادر هستند و میخواهند شرکتهای فناوری را تحت کنترل بگیرند و - مهمتر از همه - رهبران دنیای فناوری چه تصمیمی درباره نحوه استفاده از قدرتشان خواهند گرفت.