گزیده جستار: وقتی درگیری بزرگی مانند اوکراین رخ میدهد، روزنامهنگاران همیشه از خود میپرسند: «کجا باید خودم را مستقر کنم؟» کییف؟ مسکو؟ مونیخ؟ واشنگتن؟ در این مورد پاسخ توماس فریدمن؛ ستوننویس نیویورک تایمز، هیچکدام از اینها نیست. تنها جایی که برای درک این جنگ وجود دارد، درون سر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است.
اين نوشتار در تاريخ سیزدهم اسفندماه ۱۴۰۱ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
سایۀ کنفرانس امنیتی مونیخ
بر اجلاس داووس 2023
بحرانهای انرژی و مواد غذایی، تورم بالای جهانی، سرمایهگذاری در تکنولوژیهای در حال ظهور و همچنین خطرات ژئوپلیتیک کنونی برای اقتصاد جهان و جنگ اوکراین و تبعات گسترده ناشی از آن، محور اصلی مذاکرات امسال اجلاس داووس 2023 را تشکیل میداد. بیتردید «جهانیشدن به کجا میرود؟» بزرگترین پرسشی است که این اجلاس داووس بر آن تمرکز داشت تا پاسخی برایش پیدا کند؛ چراکه کووید-۱۹ و جنگ کنونی روسیه- اوکراین برخی از گروهها و نهادها را متقاعد کرده که دوران کنونی جهان شدن رو به پایان است.
ازآنجاکه کنفرانس امنیتی مونیخ شامل یک تعریف جامع از امنیت است که فقط بر مفهوم کلاسیک آن در مباحث نظامی و ملی تمرکز ندارد و بلکه به ابعاد اقتصادی، زیستمحیطی و همچنین انسانی امنیت نیز توجه لازم را مبذول میدارد؛ سایۀ سنگین موضوعات مطروحه و نحوۀ برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ 2023 بر اجلاس داووس 2023 کاملاً مشهود بود. بیجهت نیست که کنفرانس امنیتی مونیخ (MSC) به «داووس امنیتی» (با اشاره به مجمع جهانی اقتصاد که بهجای مسائل اقتصادی به امور دفاعی و امنیتی میپردازد) نیز شناخته میشود.
1) اجلاس داووس
پنجاهوسومین نشست سالانه اجلاس داووس؛ مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) موسوم به اجلاس داووس (Davos Summit) از روز 16 ژانویه (۲۶ دیماه) در سوئیس آغاز به کار کرد و تا ۲۰ ژانویه 2023 (۳۰ دیماه 1401) ادامه خواهد داشت. پر بیراه نیست که این نشست سالانه را «روح داووس» یا «شریکی که تاریخ را شکل میدهد» نامیدهاند.
این اجلاس برای اولینبار در ژانویه سال ۱۹۷۱ (دیماه 1349) و در شهر داووس سوئیس بهعنوان جایی برای جمع شدن رهبران اقتصادی و سرمایهداران اروپایی راهاندازی شد. ایده اصلی اجلاس این بود که اقتصاددانان، سیاستمداران، صاحبان سرمایه، نظریهپردازان و هنرمندان در یکجا جمع شوند تا درباره مسائل روز جهان تبادلنظر کنند.
در نشست سال جاری بیش از ۲۷۰۰ رهبر از ۱۳۰ کشور جهان ازجمله ۵۰ رئیس کشور و دولت شرکت داشتند. روسیه برای دومین سال متوالی در این اجلاس شرکت نکرد؛ چراکه سازماندهندگان این رویداد در واکنش به حمله روسیه به اوکراین از نمایندگان این کشور برای حضور در مجمع اقتصاد جهانی دعوت نکردند؛ ولی اوکراین هیئتی از مقامات عالیرتبه را به این اجلاس کرده بود. جو بایدن؛ رئیسجمهور آمریکا، برخلاف رئیسجمهور قبلی خود، در این اجلاس شرکت نکرد و جان کِری؛ نماینده ویژه و کاترین تای؛ نماینده تجاری دولت آمریکا، در این اجلاس حضور یافتند. اولاف شولتز؛ صدراعظم آلمان، تنها رهبر گروه هفت بود که امسال در مجمع شرکت کرد. رهبران اتحادیه اروپا، ناتو، فنلاند، یونان، اسپانیا، فیلیپین، آفریقای جنوبی و کرهجنوبی در این رویداد شرکت داشتند. مجمع اقتصاد جهانی امسال همچنین شاهد بالاترین مشارکت تجاری بود. روسای شرکتهای بزرگ اقتصادی و مالی مانند جیپی مورگان، مدیران والاستریت، گلدمن ساکس و مورگان استنلی از حاضران در این نشست بودند. مدیران شرکتهای بزرگ نفتی هم در این اجلاس حضور داشتند. شرکتهای مهم انرژی مانند بیپی، شورون و آرامکو سعودی ازجمله شرکتکنندگان نشست امسال هستند.
این اجلاس مهم بینالمللی در بحبوحه یکی از شدیدترین رکودهای اقتصادی در قرن جاری برگزار شد. کریستالینا جورجیوا، رئیس صندوق بینالمللی پول هشدار داده که ممکن است امسال، یکسوم اقتصاد جهانی دچار رکود شود. جنگ اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه به بحران انرژی بیسابقهای منجر شده است. تورم در اقتصادهای پیشرفته مانند آمریکا و منطقه یورو به اوج خود رسیده است و تورم همچنان به طرز نگرانکنندهای بالا است. این امر بانکهای مرکزی را مجبور کرده در مسیر افزایش نرخهای بهره بانکی شدید باقی بمانند. این به معنای افزایش هزینههای وام در مواجهه با روند کند اقتصادی است. با وجود جنگ روسیه و اوکراین اوضاع از قبل بدتر شده و این درگیری تأثیر منفی بر زنجیره تأمین جهانی داشته و موانعی در مسیر صادرات مواد غذایی به وجود آورده و باعث بحرانهای سوخت و انرژی و همچنین کمبود مواد غذایی در سراسر جهان شده است.
ظرفیتِ حکمرانی دولت ها با این شاقول سنجیده می شود که چگونه با شوک های اقتصادی و سیاسی برخورد میکنند و چقدر در پیش بینی آنها توانایی و مهارت دارند؛ لذا از اولین اولویتهای چالشهای جهانی درباره لیدرشیپ (Leadership) است. دکتر محمود سریع القلم اظهار می دارد که «من معتقدم واژه Leadership ترجمه فارسی ندارد؛ چون ما مثلاً برای Management از ترجمه مدیریت استفاده میکنیم و گاهی Leadership را هم مدیریت معنا میکنند، درحالیکه این واژگان، معانی خاصی در فرهنگ حکمرانی دارند. وقتی میگوییم Management در حکمرانی یعنی یک نفر وظایفی را که روی کاغذ مشخص شده، به سرانجام میرساند؛ اما Leadership یعنی افرادی که در مسائل مختلف دارای یک بینش و افق دید هستند، برای اهدافی که مشخص میکنند ظرفیت ایجاد اجماع دارند. من نمیدانم چه واژه فارسی را در نظر بگیریم که همه اینها را یکجا جمع کند، درحالیکه Leadership مفهومی جامع است. در دوران قدیم حتی تا 20 سال گذشته کسانی که تصمیمگیری میکردند دایره محدودتری داشتند؛ اما امروز در جهان برای تصمیمگیری، هم تعدد آرا خیلی زیاد شده و هم تضاد آرا و اجماعسازی کار بسیار سختی است، این به معنای آن نیست که گروهها و جریانها باهم درگیرند؛ بلکه به این معناست که منافع بسیار گسترده شده است. بهقدری گروههای ذینفع اقتصادی و بعضاً مدنی و حتی سیاسی در کشورها زیاد شدهاند که لیدرشیپ باید بتواند همه منافع را در نظر گرفته و بر اساس منافع ملی تصمیم بگیرد و پیوستگی داشته باشد. به این معنا حکمرانی در دنیا بسیار کار مشکلی شده است امروز به این دلیل که جهان دیجیتالی شده است، حکومتها مجبورند با شفافیت بیشتری تصمیم بگیرند و مصالح و منافع بسیاری از جریانها و گروهها را مدنظر قرار دهند. در این جهان با گردش آزاد اطلاعات، تصمیمگیریهای غلط خودش را راحتتر نشان میدهد. لیدرشیپ در گذشته بیشتر مبتنی بر جنبههای روحیهای رهبران بود؛ اما امروز بهشدت با بینش و مواد خام، مشورت و بهخصوص اجماعسازی روبهرو میشود. شما ببینید ژنرال دوگل در فرانسه دهه 60 میلادی با چه روحیاتی تصمیم میگرفت و چه تلقیای از فرانسه داشت و بیوگرافیهایی که در رابطه با او نوشتهشده میگویند که در دفتر کارش یک تلفن داشت که کسی جرئت نداشت به آن زنگ بزند و آن تلفن هیچوقت زنگ نخورد، این به خاطر ابهتی بود که دوگل داشت و میگفتند حتماً هر تصمیمی میگیرد به نفع منافع ملی فرانسه است؛ اما امروز رئیسجمهور فرانسه برای اینکه بتواند نیم درصد نرخ رشد اقتصادی به وجود بیاورد، چقدر باید با صنایع و جریانات مختلف اجتماعی و اقتصادی و اتحادیه اروپا و نهادهای بینالمللی مشورت کند تا بتواند به جمعبندی برسد. البته هرچقدر که اقتصادها مستقل از دخالت دولت باشند نقش تعیینکنندگی لیدرشیپ کمتر میشود». ایشان تأکید میکند که «یکی از دقیقترین سخنرانیهای داووس 2023 به Liu He معاون نخستوزیر چین برمیگردد. او با صراحت در واژهها، مفاهیم و سیاستگذاریهای پیش روی دولت و حاکمیت چین را بیان کرد. او سهبار بر اهمیت حفظ صلح جهانی تأکید نمود و رقابت را مبنای تعاملات جهانی دانست. او بازار را مبنای توسعه دانسته و هدف میانمدت حاکمیت چین را «رفاه مشترک و عمومی» (Common Prosperity) قلمداد کرد و گفت تا ثروت ملی تولید نشود، رفاه عمومی تحقق پیدا نمیکند. او بر افزایشِ مصرفِ داخلی، سرمایهگذاری سبز برای انرژیهای تجدیدپذیر (Green Financing)، مالکیتِ بخش خصوصی، دستِ باز بخش خصوصی برای فعالیت اقتصادی، مدلهای پیشرفته تجارت، نوآوری داخلی و تعامل با خارجیها، ثباتِ مالی، ایجاد فرصتهای برابر برای همۀ مردم، اهمیت ویژه به مسکن و مستغلات که 40 درصد وام بانکی را به خود اختصاص داده و همینطور مدرنیزه کردن و دیجیتالی کردن اقتصاد کشور و درنهایت ایجاد فضای مستعد برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی (Foreign Direct Investment) تأکید کرد. در کنار سخنان بسیار شمرده رهبران آلمان و چین، سه کشور در داووس 2023 بسیار درخشیدند: هند، عربستان و امارات. شوقی که چینیها، هندیها، عربستانیها و اماراتیها نسبت به آینده نشان میدادند، از همه بیشتر بود. به نظر میرسد دلیل این شوق، ظرفیت هر چهار کشور در تولید ثروت است. آشنایی با موضوعات جهانی، مهارتهای تحلیلی و تسلط به زبان انگلیسی کارآفرینان و سیاستمداران این کشورها تحسینآمیز بود. آنچه در بیان و زبانِ بدن آنها مشهود بود اعتمادبهنفس و حسِ تعلق به کشورشان بود که بهصورت جمعی برای آیندۀ آن تلاش میکنند».
آنتارا هالدار؛ دانشیار مطالعات حقوقی تجربی دانشگاه کمبریج، بر این نظر است که اگر میخواهیم از مزایای اقتصادی اقتصاد جهانیشده بهره ببریم، به حکمرانی جهانی واقعی نیاز داریم. حکمرانی که به جامعه جهانی هم توزیع عادلانهتر سود حاصل از تجارت و هم یک قرارداد اجتماعی جدید به آنها ارائه میدهد. این دیدگاه از حکمرانی جهانی کمتر از آن چیزی که به نظر میرسد، یک آرمانشهر است. چالشهایی که جهانیشدن با آن روبهرو است منعکسکننده ماهیت واقعی بازارها و اقتصادها بهعنوان پدیدههای اساسی اجتماعی است. در عصر «چندبحرانی» و «دوام بحران»، برای قرض گرفتن زبان «مرد داووس» (از نظر ساموئل پی هانتینگتون؛ دانشمند علوم سیاسی، این اصطلاح به افرادی اطلاق میشود که نیاز کمی به وفاداری ملی دارند، مرزهای ملی را موانعی میدانند و دولتهای ملی را باقیماندهای از گذشته میدانند که تنها کارکرد مفید آنها تسهیل عملیات جهانی نخبگان است)، باید پارادایم جهانیشدن را تغییر دهیم تا نهتنها بر کالاها، سرمایه و خدمات، بلکه بر مردم نیز تمرکز کنیم. درنهایت، حفظ بازارهای جهانی بدون حکمرانی جهانی براساس یک اجماع اخلاقی گسترده غیرممکن است. اگر «مرد داووس» (Davos Man) بخواهد از منسوخ شدن کامل اجتناب کند، باید مهارتهای اجتماعی به دست آورد.
تریس فرانسیس و دنیل پکتهود؛ از اقتصاددان و پژوهشگر موسسه مکنزی، بر این نظر هستند که رهبران سراسر جهان باید به این تشخیص برسند که جهانیشدن، به دو دلیل، نیاز به احیای مجدد دارد و تلاش برای برقراری جهانیشدن، تلاشی بیهوده نخواهد بود. نخستین دلیل آن است که در شرایط کنونی بعید به نظر میرسد جریانهای بین منطقهای مواد خام و کالاهای تولیدی، افراد، دادهها و سرمایه موردنیاز این تجارت از بین برود. در حال حاضر هیچ منطقهای مانند جزیره نیست و هر اقتصاد منطقه برای کالاها و خدمات حیاتی، به اقتصادهای دیگر وابسته است. گزارش اخیر موسسه جهانی مکنزی نشان میدهد که پیوندهای اقتصادی که ما را به هم ربط میدهند قویتر از هر زمان دیگر هستند و ممکن است ازهمگسستن آنها غیرممکن باشد. دوم آنکه بزرگترین چالشهای امروزی، حدومرزی نمیشناسند و ماهیت جهانی دارند. کشورها و اقتصادها در همهجا، با چالشها و اختلالات گسترده (ازجمله پیشبینی همهگیریهای آینده)، کنار گذاشتن مقرونبهصرفه جوامع ما از سوختهای فسیلی و ساختن سیستمی که در آن همه پیشرفت کنند، دستبهگریبان هستند. این در حالی است که راهحلی برای بزرگترین مشکلات جهان وجود ندارد که بدون درگیر کردن رهبران بزرگترین شرکتهای جهان و سیاستگذاران ملی و بینالمللی به سرانجام برسد.
2) کنفرانس امنیتی مونیخ
اوکراین به مهمترین موضوع ژئوپلیتیک جهانی تبدیل شده و نگرانیها و بیثباتیهای فراوانی را به وجود آورده است. دو پرسش کانونی در این میان در مباحث اجلاس داووس 2023 قابل شناسایی بود: آینده مردم اوکراین چیست؟ با این سطح از تحریم و انزوا، آیندۀ روسیه و حاکمیت فعلی آنچه خواهد بود؟ با این وصف که چهرۀ روسیه در اروپا برای درازمدت تخریبشده است. این سرنخها پای نوشتار ما را به کنفرانس امنیتی مونیخ 2023 (Munich Security Conference) باز میکند.
این کنفرانس در پاییز سال ۱۹۶۳ که در آن زمان «دیدارهای بینالمللی برای علوم دفاعی» خوانده میشد کار خود را آغاز کرد. مؤسسان این نشست اوالد فون کلایست، یکی از طرفداران مقاومت علیه نازیهای هیتلر و ادوارد تیلر، فیزیکدان آلمانی بودند. پس از پایان جنگ سرد اما مؤسسان و برگزارکنندگان این نشست تصمیم گرفتند فضای حضور کشورهای دیگر در این نشست را هموار کنند و از نمایندگان دولتهایی که پیشتر بخشی از دنیای غرب نبودند نیز برای حضور در این کنفرانس دعوت به عمل بیاورند. فون کلایست در سال ۲۰۱۳ از دنیا رفت؛ اما میراث او همچنان باقیمانده و در طول دههها حتی پس از جنگ سرد، کنفرانس امنیتی مونیخ با وجود تغییرات و بهروزرسانیهایی که تجربه کرده به کار خود ادامه داده است. این مجمع از همان ابتدا یک کنفرانس بینالمللی بود که در خصوص موضوعات امنیتی میان کشورهای فراآتلانتیکی موردتوجه قرار میگرفت. در این نشست میزبانان آلمانی با همتایان خود و بهویژه ایالاتمتحده در خصوص دغدغههای نظامی و امنیتی بهویژه در دوران جنگ سرد بحث و تبادلنظر میکردند. در طول دهههای اخیر بهمرورزمان بر تعداد و تنوع بازیگران حاضر در این نشست بینالمللی افزودهشده و این روند همچنان هم در حال گستردهتر شدن است. به گفته برگزارکنندگان این کنفرانس، هرچند همیشه هسته اصلی کنفرانس فراآتلانتیکی باقی خواهد ماند اما نمایندگان قدرتهای در حال رشدی چون چین، برزیل و هند هم حالا دیگر به این مجمع میآیند. همچنین در سالهای اخیر بحثها در خصوص برنامه هستهای ایران و همچنین مناقشات کشورهای عربی باعث شده تا رهبران منطقه خاورمیانه هم در اجلاس مونیخ حضور یابند و به بحث و تبادلنظر در خصوص مسائل و موضوعات امنیتی روز منطقه بپردازند. علاوه بر این در سالهای اخیر مدیران عامل شرکتهای بزرگ، فعالان حقوق بشر و محیطزیست و همچنین برخی از نمایندگان جامعه مدنی جهانی نیز برای بحث و تبادلنظر در خصوص موضوعات مرتبط به مونیخ میآیند در نشستهای هتل بایریشرهوف حضور یابند. با وجود تغییرات ایجادشده در حاضران و حتی گسترده شدن مباحث مطروحه در این نشست، برگزارکنندگان کنفرانس مونیخ میگویند که وجود آن منسوخ نشده و با توجه به پیچیدهتر شدن مسائل امنیتی طی دهههای اخیر، مدیریت این موضوعات نیز پیچیدهتر شده و لزوم حضور گستردهتر شخصیتها و کشورها در این کنفرانس بیش از گذشته احساس میشود. برگزارکنندگان کنفرانس مونیخ، در بخش «مأموریت ما» هدف خود را از برگزاری این نشست، ایجاد اعتماد و کمک به حل مسالمتآمیز درگیریها از طریق حفظ گفتگوی مستمر، نظارتشده و غیررسمی در جامعه امنیتی بینالملل معرفی کردهاند. در ادامه تأکید شده که این نشست مکانی برای طرح ابتکارات دیپلماتیک در جهت حل مبرمترین نگرانیهای امنیتی در جهان است. درواقع کنفرانس امنیتی مونیخ، نشستهای خود را نوعی «بازار ایدهها» میداند که در آن ابتکارات و راهحلها توسعه مییابد و نظرات میان طرفین تبادل میشود. در حاشیه این کنفرانس، همچنین تحت نظارت برگزارکنندگان، فضای حفاظتشدهای برای جلسات غیررسمی بین مقامهای کشورهای مختلف و همچنین گروهها و نهادهای مختلف ارائه میشود. همچنین در این کنفرانس گزارش امنیتی مونیخ نیز منتشر میشود که در آن خلاصه سالانه هزینهها، برنامهها و تحقیقات مربوطه در مورد چالشهای امنیتی حیاتی مورداشاره قرار میگیرد. برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ میگویند که نشست آنها ریشههای اروپایی و فراآتلانتیکی دارد اما درعینحال به نگرانیهای امنیتی در کل جهان توجه میکند. این نشست سعی کرده در سالهای اخیر تنوع جغرافیایی خود را گسترش دهد تا اطمینان حاصل کند که همه ذینفعان توانستهاند ابتکارات و ایدههای خود را در این مجمع طرح نمایند. در بخش «تمرکز ما» در پایگاه اطلاع رسانی کنفرانس امنیتی مونیخ در خصوص برنامهها و اهداف این مجمع آمده است: «ما نهتنها فوریترین چالشهای امنیتی را در برنامههای خود میگنجانیم، بلکه توجه را به موضوعاتی جلب میکنیم که ممکن است هنوز در رأس دستور کار جامعه امنیتی قرار نگرفته باشند».
با وصف اینکه کنفرانس مونیخ به ترویج دیالوگ حتی میان کشورهای متخاصم مشهور است به گزارش دویچه وله، ولادیمیر پوتین سال 2007 با شرکت در این نشست هنگام سخنرانی آمریکا را متهم کرد که میخواهد جهان تکقطبی را تحت سلطه خود بهوجود آورد. سخنرانیای که رهبران جهان با مرور آن میتوانند به مسیری که روسیه قرار بود طی کند، پی ببرند. این اولین باری بود که هیچ نمایندهای از طرف روسیه در این کنفرانس شرکت نمیکرد. روسیه در سالهای اخیر اعلام کرده بود که این کنفرانس به گردهمایی ترانسآتلانتیک (میان آمریکا و اروپا) تبدیلشده است. «آنچه امروز در اروپا رخ میدهد، ممکن است فردا در آسیا اتفاق بیفتد». این روایت ینساستولتنبرگ؛ دبیرکل ناتو، است.
وانگیی؛ دیپلمات ارشد چینی، نیز هیچ حرکتی نکرد که تناقضی با این روایت داشته باشد. او نیز بخش بزرگی از سخنرانی خود را به درگیری در اوکراین اختصاص داد و نسبت به «اثرات طولانیمدت این جنگ» و بازگشت «ذهنیت جنگ سرد» ابراز نگرانی عمیقی کرد و هشدار داد. وانگ که پس از پایان کنفرانس امنیتی مونیخ به مسکو رفت، از مذاکرات صلح حمایت کرد و اظهار داشت که برخی عوامل، به خاطر «اهداف استراتژیک بزرگتری از اوکراین» هیچ تمایلی به پایان زودهنگام جنگ ندارند. وانگ هیچ توضیح دیگری درباره اظهارات خود ارائه نداد؛ اما این پیام با ادعاهای روسیه مبنی بر عدم تمایل ناتو برای ورود به مذاکرات صلح همخوانی دارد. وانگ اصرار داشت که صلح در اوکراین و جاهای دیگر دنیا با حفظ احترام برای حق حاکمیت دولتهای مستقل، در صدر اولویتهای سیاستهای خارجی چین قرار دارد. او همچنین نسبت به دخالتهای بینالمللی بر سر مسئله تایوان هشدار داد. وانگ میگوید، حفظ صلح در سراسر تنگه تایوان به معنی مقابله با نیروهای استقلالطلب تایوانی است. وزیر خارجه چین گفت: «بگذارید به حضار اطمینان دهم که تایوان بخشی از خاک چین است. تایوان هیچوقت یک کشور (مستقل) نبوده و در آینده هم هیچوقت نخواهد بود».
ایوان کراستوف؛ دانشمند علوم سیاسی اهل بلغارستان، میگوید: «جنگها در میدان جنگ تمام میشوند. این روزها بهخوبی میدانیم که جنگها بهندرت با پیماننامههای صلح تمام میشوند. این همان چیزی است که پایان جنگ سرد متوجه شدیم که بیشتر جنگها با نوع خاصی از فرسودگی و انواع خاصی از مذاکرات خاتمه مییابند اما به معاهده صلح ختم نمیشوند». هنگامیکه از مهمترین فیلسوفهای آلمانی؛ یورگن هابرماس، مجبور میشود از نام و اعتبار خود استفاده کند و در مطبوعات طی مقالهای خواستار گفتوگو شود و بر مسئولیت تاریخی اروپاییها بر یکپارچگی از حمایت از اوکراین و تشویق این کشور به مذاکره با روسیه تأکید کند و یادآوری کند قاره پیر نمیتواند روسیه را نادیده بگیرد، این امر اشاره بسیار روشنی به تسلیم اراده دولتهای اروپایی و افکار عمومی در برابر سیاست آمریکا و میزان دشواری دعوت به گفتوگو و حلوفصل مسالمتآمیز است؛ گویی هدف طولانی کردن جنگ است و جستوجو برای پیروزی نهایی بر روسیه هرگز به دست نخواهد آمد.
روشنسازکلام
ازیکطرف نحوۀ برنامهریزی و اجرای کنفرانس امنیتی مونیخ در سال 2023 در عدم دعوت از روسیه و ایران؛ فارغ از اثرات واقعی آن در تحقق آنچه طراحان این کنفرانس بهدنبال آن بودند، اقدامی در مسیر محرومسازی جهان از اندیشههایی بود که بیان آن میتوانست کمکی هرچند کوچک به تحقق امنیت جهانی و کاهش خشونت باشد.
از طرف دیگر موضوع نشست امسال «همکاری در جهان چندپاره» (Cooperation in a Fragmented World) نام داشت. عنوانی که خبر از چالش پیش روی جهانی میدهد که امروز بیش از همیشه متحد نبودنش آشکار است. بدون شک انفعال امروز، واقعیت فردا است (Today's inaction is tomorrow's reality).
انتخاب این موضوع و آن نحوۀ برنامهریزی نشان میدهد اجلاس داووس 2023 بیشازپیش زیر سایۀ کنفرانس امنیتی مونیخ 2023 موسوم به «داووس امنیتی» قرار داشت. گزارش 2023 کنفرانس امنیتی مونیخ نیز به وضوح بیانگر تناقضات «غرب» است. از طرفی اینگونه القا میگردد که به دنبال خلع سلاح (هستهای) هستیم، ولی همزمان در راستای سیاستهای «چرخش دوران»، تسلیح گستردهای صورت میپذیرد و از این موضوع ابراز خوشحالی میگردد که «قدرتهای اتمی دموکراتیک» در شرایط کنونی اهتمام خود بر بازدارندگی هستهای را مورد تأکید قرار میدهند.
جورج سوروس؛ سرمایه گذار مجارستانی الاصل و بنیانگذار شبکه حمایت از بنیادهای جامعه باز، در کنفرانس امنیتی مونیخ 2023 گفت: «پیروزی اوکراین در جنگ با روسیه منجر به فروپاشی امپراتوری مسکو خواهد شد. باید از جنگ جهانی سوم «به هر قیمتی» اجتناب شود و حمایت اروپا از اوکراین باید ادامه یابد». وقتی درگیری بزرگی مانند اوکراین رخ میدهد، روزنامهنگاران همیشه از خود میپرسند: «کجا باید خودم را مستقر کنم؟» کییف؟ مسکو؟ مونیخ؟ واشنگتن؟ در این مورد پاسخ توماس فریدمن؛ ستوننویس نیویورک تایمز، هیچکدام از اینها نیست. تنها جایی که برای درک این جنگ وجود دارد، درون سر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است.