گزیده جستار: بهطور جداگانه، قراردادهای مبادله ارز، سیستمهای پرداخت جایگزین و ارزهای دیجیتال تأثیر زیادی بر اثربخشی تحریمهای ایالاتمتحده ندارند؛ اما این نوآوریها بهطور فزایندهای به کشورها این امکان را میدهد که از طریق کانالهای ضد تحریم تراکنشها را انجام دهند.
اين نوشتار در تاريخ یکم بهمنماه ۱۴۰۱ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
پراکندگی در نظام آمریکایی
کنترلِ مالی و پولی جهان
این باور عمومی وجود دارد که تحریمهای غرب علیه روسیه بهجایی نمیرسد. طرفداران این نظریه به شاخصهای کلان اقتصادی اشاره میکنند که نشان میدهد اقتصاد روسیه انعطافپذیر بوده است. منتقدان همچنین تأکید میکنند که تحریمها تأثیر مطلوب خود را نداشته است. از این گذشته، ولادیمیر پوتین؛ رئیسجمهور روسیه، برای پایان دادن به جنگ فاجعهبار خود علیه اوکراین حرکتی نکرده است. ولادیمیر میلوف؛ معاون سابق وزارت انرژی روسیه و رئیس سابق حزب «انتخاب دموکراتیک» (از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵)، در مقالهای (The Sanctions on Russia Are Working) در شماره ژانویه/ فوریه ۲۰۲۳ (دی/بهمن 1401) مجلۀ فارِنافرز نوشت، این استدلالها نادرست هستند و تحریمها بهآرامی اما مطمئناً در حال تضعیف پوتین هستند (Slowly but surely, sanctions are weakening Putin). این ادعا که اقتصاد روسیه مقاومت قابلتوجهی را در برابر تحریمها نشان داده است به شاخصهای گمراهکننده اقتصاد کلان بستگی دارد. یکی دیگر از آمارهای گمراهکننده نرخ مبادله روبل است. درست، روبل تقویتشده است؛ اما تنها به این دلیل [تقویتشده] که دولت برداشت پول و تبدیل آن به ارز خارجی را برای مشاغل و آحاد شهروندان روس دشوار کرده است. این روبلِ بهاصطلاح قوی با کنترل شدید ارز و کاهش واردات تقویت میشود. این سیاست بهشدت به صنایعی مانند بخش فولادسازی آسیب رسانده است: تولید نهایی فولاد بیش از ۷ درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش یافت. سیاستگذارانی که از تحریمها انتقاد میکنند به پیشبینی وزارت دارایی روسیه اشاره میکنند [مبنی بر این] که تولید ناخالص داخلی این کشور فقط ۷/ ۲ درصد کاهش خواهد یافت که به نظر میرسد این ادعا را که اقتصاد در حال سقوط است تضعیف میکند. بااینحال، توجه داشته باشید که این رقم تولید ناخالص داخلی شامل افزایش تولید مرتبط با ارتش است. یک تانک زرهی تازه تولیدشده که بلافاصله به جبهه فرستاده شد و با موشکهای جاولین اوکراینی مورد هدف قرار گرفت، هنوز هم بهعنوان سهم اسمی در تولید ناخالص داخلی روسیه محسوب میشود. درمجموع، تحریمها تأثیر عمیقی بر اقتصاد روسیه دارد. تلاشهای پوتین برای بهبود چشمانداز مالی کشورش عبارت است از: جایگزینی واردات یا حمایت از توسعهی صنایع داخلی و کاهش اتکا به واردات کالاهای تولیدی است؛ تغییر مسیر تجارت و جریان سرمایهگذاری به آسیا و تأمین نیمههادیها و سایر کالاها از کشورهایی مانند ترکیه برای دور زدن تحریمهای غرب. هیچیک از این رویکردها مشکلات روسیه را حل نخواهد کرد. جایگزینی واردات به دلایل واضح کار نمیکند. واگذاری سهم بازار به شرکتهایی که به یک محیط بسیار انحصاری وابسته هستند، همواره منجر به کالاهای پایینتر با قیمتهای بالاتر میشود. این امر موجب تحریک نوآوری نمیشود یا تولید محصولات بهتر را تشویق نمیکند. کشورهای آسیایی مانند چین و هند بیشتر علاقهمند به خرید مواد خام ارزان روسی مانند نفت، گاز، زغالسنگ و غیره با تخفیف قابلتوجه هستند. رهبران این کشورها علاقهای به کمک به روسیه برای توسعه بخشهای تولید رقابتیاش ندارند.
روسیه تا حدودی در دور زدن تحریمها با واردات کالاهای حیاتی تولیدشده در غرب مانند قطعات برای ساخت از طریق کشورهای سوم، بهویژه ترکیه، موفق بود: تا سهماهه سوم سال ۲۰۲۲، واردات روسیه از آن کشور به بیش از یک میلیارد دلار در ماه افزایش یافت که تقریباً دو برابر رقم مربوط به سه ماه مشابه سال قبل بود؛ اما دولتهای غربی ممکن است از فشار دیپلماتیک برای بستن این روزنهها استفاده کنند. پوتین نمیتواند برای تقویت اقتصاد روسیه روی سرمایهگذاری خارجی حساب کند. بر اساس گزارش بانک مرکزی روسیه، پیشبینی میشود که خروج سرمایه از روسیه در سال ۲۰۲۲ معادل ۲۵۱ میلیارد دلار باشد. همه اینها به این معنی نیست که دولت پوتین در آستانه فروپاشی است. پوتین اپوزیسیون سیاسی سازمانیافته را پس از زندانی کردن مخالف اصلی خود، الکسی ناوالنی، نابود کرد و بسیاری از برجستهترین چهرههای مخالف روسیه را یا زندانی کرد یا به تبعید فرستاد. او با دادن احکام سفتوسخت زندان برای کسانی که به رهبری او معترض بودند، مردم روسیه را با موفقیت تمام مرعوب کرده است: روسها به جرم «افراطگرایی سیاسی» (Political Extremism) یا «بیاعتبار کردن نیروهای مسلح روسیه» (Discrediting Russia’s Armed Forces) با ۱۵ سال زندان روبهرو میشوند. همانطور که انحلال شوروی نشان میدهد، هنگامیکه نارضایتی عمومیِ سرکوبشده برای مدتی طولانی ناگهان آشکار شود، تغییر میتواند بهسرعت اتفاق بیفتد. به همین دلیل است که سیاستگذاران باید به تحریمها زمان بدهند تا کارگر افتد. انتظار نتایج فوری غیرواقعی و حتی مُضر است. زمان بدهید تا ببینید تحریمها چگونه روسیه را از رفتار پرخاشگرانه بازمیدارد. سیاستگذاران غربی باید بهجای پذیرش مجموعه محدودی از شاخصهای دستکاریشده، تحلیل دقیقی از تأثیر تحریمها به عملآورند. مهمتر از همه، آنها باید صبور باشند.
مقالۀ فوق به تمام ابعاد موضوع نمیپردازد و مشخص نمیکند جبهۀ غرب به رهبری ایالاتمتحده برای چنین دستاوردهای ادعایی متحمل چه هزینههایی شده است و آیا آنها ارزان بهدستآمده یا گران. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم روابط بین واشنگتن و پکن یا واشنگتن و مسکو به این زودی بهبود خواهد یافت. محتملترین سناریو این است که اوضاع بدتر شود و پکن و مسکو تلاشهای خود را برای مقابله با تحریمها دوچندان کنند. با توجه به قاعدۀ «هزینۀ فعلی، هزینۀ نهایی نیست»؛ قطعاً بررسی هزینۀ فعلی «پراکندگی در نظام آمریکایی کنترل مالی و پولی جهان»، برآورد هزینۀ نهایی این پراکندگی را ارزان نشان نمیدهد. آگاته دماریس؛ نویسنده مقالۀ «پایان عصر تحریمها»، ظهور چشمانداز مالی پراکنده را هم برای دیپلماسی و هم برای امنیت ملی ایالاتمتحده تهدید میداند. علاوه بر تضعیف اثربخشی تحریمها، افزایش کانالهای مالی ضد تحریم به این معنی است که ایالاتمتحده بهطور فزایندهای در هنگام کشف فعالیتهای مخالف خود در جهان، نقطه کوری خواهد داشت. همه اینها به این معنی است که ظرف یک دهه، تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده ممکن است کاملاً تأثیر خود را از دست بدهد.
1) توصیف پراکندگی
جنگ اوکراین که نخست یک جنگ سرزمینی محدود بود به یک تقابل جهانی اقتصادی بین کلیّت غرب از یکسو و روسیه و چین از سوی دیگر ارتقا یافته و به یک جنگ جهانی تبدیلشده است. با تحلیل جان مرشایمر از این نزاع میتوان موافق بود. به نظر او ارتش اوکراین که دستکم از ۲۰۱۴ به اینسو توسط نیروهای ناتو هدایت میشد (عمدتاً نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و لهستانی) در عمل به عضویت ناتو درآمده بود. درعینحال روسها اعلام کرده بودند که هرگز حضور اوکراین در ناتو را تحمل نخواهند کرد. از زاویه دید روسها این جنگ دفاعی و پیشگیرانه است. مرشایمر اضافه میکند که ما [در غرب] دلیلی برای شادمان شدن از دشواریهایی که برای روسیه ایجادشده نداریم چون این موضوع برای آنها یک مسئله وجودی است و به همین دلیل هرچه شرایط برای آنها دشوارتر شود، ضربههای محکمتری وارد خواهند کرد.
مانوئل تاد؛ دانشمند سیاسی فرانسوی در مؤسسه ملی مطالعات جمعیتشناسی (INED) در پاریس اخیراً در مصاحبه با روزنامه فیگارو، نکات قابل اعتنایی درباره جنگ اوکراین مطرح کرده و آن را بهظاهر جنگ روسیه و اوکراین ولی درواقع یک نزاع جهانی میداند. او این تحلیل مرشایمر را به نظر درست میداند؛ اما نقدی هم بر آن وارد میداند. مرشایمر مثل یک آمریکایی خوب کشورش را دستبالا میگیرد [و درباره تواناییهای آن اغراق میکند.] به نظر او اگرچه جنگ در اوکراین برای روسیه اهمیت وجودی دارد؛ اما برای آمریکاییها صرفاً یک «بازی قدرت» در میان سایر بازیهای قدرت است. پس از ویتنام، عراق و افغانستان، یک رسوایی یا شکست دیگر [این بار در اوکراین] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ اصل مبنایی ژئوپلیتیک آمریکایی این است: «ما میتوانیم هر کاری دلمان میخواهد انجام دهیم، چراکه در حفاظ هستیم؛ دور و ایمن بین دو اقیانوس و هیچ اتفاقی بدی برایمان نخواهد افتاد.» این یعنی هیچ تهدیدی برای آمریکا جنبه وجودی ندارد. همین تحلیلِ ناکافی است که باعث شده جو بایدن اینطور ناهشیارانه پیش برود. آمریکا شکننده است. تابآوری اقتصاد روسیه در حال هل دادن نظام امپراتوری آمریکایی به سمت پرتگاه است. هیچکس انتظار نداشت اقتصاد روسیه در برابر «قدرت اقتصادی» ناتو تاب بیاورد. من فکر میکنم حتی خود روسها همچنین انتظاری نداشتند. اگر اقتصاد روسیه بتواند بهصورت نامحدودی در برابر تحریمها تاب بیاورد و اقتصاد اروپا را بیرمق سازد و درعینحال خودش با حمایت چین توانمند باقی بماند، نظام آمریکایی کنترل مالی و پولی جهان فرو خواهد پاشید و به دنبال آن آمریکا دیگر نخواهد توانست کسری تجاری خود را با دستخالی تأمین مالی کند؛ بنابراین این جنگ برای آمریکا به یک جنگ وجودی تبدیلشده است. آنها نیز همچون روسیه قادر به عقب نشستن از این درگیری نیستند؛ نمیتوانند آن را رها کنند. به همین دلیل است که ما وارد جنگ بیپایانی شدهایم که عاقبت آن باید فروپاشی یکی از طرفین باشد.
مانوئل تاد تأکید میکند که آمریکا در حال انحطاط است، ولی این خبر خوبی برای دولتهای زیردست آن نیست. او اضافه میکند که اخیراً کتابی خواندم به نام «شیوه هند» به قلم وزیر خارجه هند؛ سوبرهمانیام جایشانکار که درست پیش از جنگ اوکراین منتشر شد. او در این کتاب ضعف آمریکا را میبیند، میداند که رویارویی آمریکا و چین برندهای نخواهد داشت، ولی معتقد است که به هند و چندین کشور دیگر فضا و آزادی عمل خواهد داد. من فکر میکنم که چنین اتفاقی برای اروپاییها نمیافتد که آزادی عملشان بیشتر شود. بهغیراز اروپا و ژاپن، آمریکا در همهجا در حال ضعیف شدن است. به این دلیل که یکی از اثرات منقبض شدن نظام امپراتوری این است که آمریکا تسلط خود بر کشورهای اولیه تحتالحمایه خود را تشدید خواهد کرد. همزمان با کوچک شدن نظام آمریکایی، فشار بر نخبگان کشورهای تحتالحمایه (که شامل همه اروپا میشود) افزایش مییابد. انگلیسیها و استرالیاییها اولین کشورهایی هستند که استقلال ملی خود را بهکلی از دست میدهند. به لطف اینترنت، تعاملات انسانی با آمریکا در سراسر جهان انگلیسیزبان به چنان شدتی رسیده که عملاً نخبگان دانشگاهی، رسانهای و هنری این کشورها به انضمام آمریکا درآمدهاند. از این لحاظ، کشورهای اروپایی (غیر انگلیسیزبان) بهواسطه زبانهای ملیشان تا حدی ایمن هستند، اما از دست رفتن استقلال ملی در این کشورها بسیار جدی و سریع است. اجازه دهید جنگ عراق را به خاطر بیاوریم؛ زمانی که کشورهای اروپایی هنوز تا حد زیادی استقلال ملی داشتند تا آنجا که ژاک شیراک، گرهارد شرودر و ولادیمیر پوتین یک کنفرانس مطبوعاتی ضدجنگ برگزار کردند.
از منظر مهارت و آموزش هم میتوان به جنگ اوکراین نگاه کرد. جمعیت آمریکا دو برابر روسیه است (اگر جمعیت در سنین دانشجویی را در نظر بگیریم، آمریکا ۲.۲ برابر روسیه جمعیت دارد.) اما در آمریکا فقط ۷ درصد دانشجویان در رشتههای مهندسی تحصیل میکنند، درحالیکه این مقدار در روسیه ۲۵ درصد است. این یعنی با وجودی که جمعیت در روسیه ۲.۲ برابر کمتر از آمریکاست، اما روسیه ۳۰ درصد بیشتر از آمریکا مهندس تربیت میکند. آمریکا این شکاف را با دانشجویان خارجی پر میکند، اما آنها اغلب هندی و حتی بیشتر چینی هستند. این وضعیت بیخطر نیست و هماکنون نیز رو به کاهش است. این مخمصه اقتصاد آمریکاست: فقط با واردکردن نیروی کار ماهر چینی میتواند با چین رقابت کند.
از منظر ایدئولوژیک و فرهنگی نیز میتوانیم به جنگ در اوکراین نگاه کنیم. مانوئل تاد براین نظر است که وقتی ما در غرب میبینیم دومای روسیه قوانین محدودکنندهتری پیرامون «پروپاگاندای الجیبیتی» وضع میکند احساس برتری میکنیم. من این حس برتری را بهعنوان یک غربی معمولی احساس میکنم، اما ازلحاظ ژئوپلیتیکی و قدرت نرم این اشتباه است. در ۷۵ درصد کره زمین نظام خویشاوندی پدرتبار است و مردمان این مناطق عمیقاً رویکرد روسی را درک میکنند. برای مردمان غیرغربی، روسیه مؤید یک نوع محافظهکاری اخلاقی اطمینانبخش است. شوروی دارای نوعی قدرت نرم بود؛ اما کمونیسم بهواسطه بیخداییاش جهان مسلمان را میترساند و در هند (خارج از بنگال غربی و کرالا) چندان الهامبخش نبود. امروز اما روسیه جایگاهش را بهعنوان کهنالگوی یک قدرت بزرگ احیا کرده که نهتنها ضداستعمار است، بلکه دارای آداب و سنتهای پدرتبار و محافظهکار است. این ویژگیها بهمراتب اغواکنندهتر هستند. بهعنوانمثال، واضح است که روسیه پوتین که ازلحاظ اخلاقی نیز محافظهکار شده، با سعودیها همدلی دارد؛ درحالیکه مطمئنم هضم کردن مباحثات آمریکایی پیرامون دسترسی زنان تراجنسیتی به توالتهای زنانه برای سعودیها کمی دشوار است. رسانههای غربی به شکل تراژیکی مضحک هستند. آنها مدام تکرار میکنند «روسیه منزوی شده، روسیه منزوی شده»؛ اما وقتی به رأیها در سازمان ملل نگاه میکنیم میبینیم که ۷۵ درصد جهان دنبالهروی غرب نیستند. اینجاست که غرب خیلی بزرگ هم به نظر میرسد. چنین است که این درگیری [در اوکراین] که در رسانههای ما بهعنوان یک نزاع بر سر ارزشهای سیاسی معرفی میشود، در لایهای عمیقتر، نزاع بر سر ارزشهای انسانشناسانه هم است. ناخودآگاه بودن این شکاف و عمق آن است که این درگیری را خطرناک میکند.
2) تحمیل پراکندگی
ایالاتمتحده برای تغییر رفتار، سرنگونی نظامیها، ایجاد آشوب و انقلابهای رنگی از بستر تحریمها همواره در طول دهههای گذشته استفاده کرده است. ایالاتمتحده بستر تحریمها را پس از جنگ جهانی دوم در قالب نهادسازی، رژیمهای بینالمللی و غلبه دلار برای آغاز هژمونی خود آغاز کرد. پس از جنگ جهانی دوم و در طول بیش از 70 سال اخیر ایالاتمتحده با استفاده از مزیت «نظام آمریکایی کنترل مالی و پولی جهان» اقدام به تحریم دولتها و گروههای مخالف هژمونی و یا حتی سیاستهای این کشور در نظام بینالملل کرده است. با گذشت زمان و با شکلگیری قدرتهای نوظهور، این مزیت تحریمی آمریکا به سمت کندی پیش میرود و در آینده بلندمدت جنبه سمبلیک و نمادین خواهد یافت و کارایی گذشته را نخواهد داشت.
در همین زمینه آگاته دماریس نویسنده کتاب «کمانهکردن» (Backfire) در مورد اینکه «چگونه تحریمها جهانی برخلاف منافع آمریکا ایجاد خواهد کرد» (How Sanctions Reshape the World Against U.S. Interests) در مقالهای در نشریه فارِناَفرز با عنوان «پایان عصر تحریمها» (The End of the Age of Sanctions) به ناکارآمدی بستر تحریمی آمریکا به طرح این پرسش «چگونه دشمنان آمریکا از خود محافظت کردند» (How America’s Adversaries Shielded Themselves) میپردازد.
نویسندۀ کتاب کمانهکردن در کتاب خود میگوید که تحریمها به ابزار اصلی سیاست خارجی ایالاتمتحده تبدیلشده است. اقدامات اقتصادی اجباری مانند تعرفههای تجاری، مجازات مالی و کنترل صادرات بر تعداد زیادی از شرکتها و ایالتها در سراسر جهان تأثیر میگذارد. برخی از این مجازات بازیگران غیردولتی، مانند کارتلهای مواد مخدر کلمبیا و گروههای تروریستی اسلامگرا را هدف قرار میدهد. برخی دیگر برای کل کشورها ازجمله کره شمالی، ایران و روسیه اعمال میشود. سیاستگذاران ایالاتمتحده تحریمها را تاکتیکی کمهزینه میدانند؛ اما درواقع این اقدامات اغلب در دستیابی به اهداف موردنظر خود شکست میخورند و عوارض جانبی قوی آنها حتی میتواند به منافع آمریکا آسیب برساند. این نویسنده روشهای شگفتانگیزی را که تحریمها بر شرکتهای چندملیتی، دولتها و درنهایت میلیونها نفر در سراسر جهان تأثیر میگذارد، بررسی میکند. آگاته دمارایس با تکیهبر مصاحبه با کارشناسان، سیاستگذاران و مردم کشورهای تحریم شده، پیامدهای ناخواسته استفاده از تحریمها را بهعنوان یک سلاح دیپلماتیک بررسی میکند. گسترش تحریمها تلاشها را برای دور زدن از آنها تحریک میکند؛ زیرا دولتها و شرکتها به دنبال راههایی برای دور زدن مجازات آمریکا هستند. این تنها بخشی از داستان است. تحریمها همچنین روابط بین کشورها را تغییر میدهد و دولتهایی را که با آمریکا در تضاد هستند به یکدیگر نزدیکتر میکند یا بهطور فزایندهای به روسیه و چین. تحریمها مدتهاست که سلاح دیپلماتیک موردعلاقه ایالاتمتحده بوده است. پاسخ دولت بایدن به تهاجم روسیه به اوکراین نمونهای ازایندست است. دولت آمریکا بلافاصله مجموعهای از اقدامات اقتصادی تنبیهی را بر مسکو تحمیل کرد و دولتهای دیگر را نیز به انجام همین کار دعوت کرد. اینکه تحریمها ابزار محبوب سیاستگذاران ایالاتمتحده است منطقی است. آنها خلأ بین اعلامیههای دیپلماتیک توخالی و مداخلات نظامی مرگبار را پر میکنند. بااینحال، روزهای طلایی تحریمهای آمریکا ممکن است بهزودی به پایان برسد.
ازآنجاییکه واشنگتن بیشازپیش به تحریمها متکی شده است، بسیاری از کشورهای مخالف هژمونی آمریکا شروع به قدرتمند کردن اقتصاد خود در برابر چنین اقداماتی کردهاند، بهویژه سه رویداد در دهه گذشته آنها را متقاعد کرده است که این کار را انجام دهند. نخست، در سال 2012، ایالاتمتحده، ارتباط ایران را با سوئیفت (سیستم پیامرسانی جهانی که تقریباً همه پرداختهای بینالمللی را امکانپذیر میسازد) قطع کرد تا ایران را ازنظر مالی منزوی کند. دیگر دشمنان ایالاتمتحده به این موضوع توجه کردند و نمیدانستند که آیا آنها ممکن است بعدی باشند. دوم، در سال 2014، کشورهای غربی پس از ضمیمه کردن کریمه روسیه، تحریمهایی را علیه روسیه اعمال کردند که این اقدام مسکو را بر آن داشت تا خارج شدن از بستر اقتصادی غرب را در اولویت قرار دهد. سوم، در سال 2017، واشنگتن جنگ تجاری را با پکن آغاز کرد که بهزودی به بخش فناوری سرایت کرد. با محدود کردن صادرات دانشبنیان ایالاتمتحده به چین، ایالاتمتحده به دشمنان خود هشدار داد که دسترسی آنها به فناوری حیاتی ممکن است قطع شود.
این سه اقدام به ظهور یک پدیده جدید دامن زده است که عبارت است از مقاومت در برابر تحریمها. قدرت ایالاتمتحده در اعمال تحریمها علیه سایر کشورها ناشی از اولویت دلار آمریکا و نظارت ایالاتمتحده بر کانالهای مالی جهانی است، پس منطقی است که دشمنان ایالاتمتحده به دنبال نوآوریهای مالی باشند که این مزیتهای ایالاتمتحده را کاهش دهد. این کشورها بهطور فزایندهای به سه روش با قراردادهای مبادله ارزی، جایگزینهای سوئیفت و ارزهای دیجیتال آنها را پیداکردهاند.
یکی از راههایی که کشورها خود را در برابر تحریمها مقاومتر کردهاند، سوآپ دوجانبه ارز است که به آنها اجازه میدهد دلار آمریکا را دور بزنند. معاملات مبادله ارز، بانکهای مرکزی را مستقیماً به یکدیگر متصل میکند و نیاز به استفاده از ارز سوم را برای تجارت از بین میبرد. چین این ابزار را با ذوق و شوق پذیرفته و با بیش از 60 کشور ازجمله آرژانتین، پاکستان، روسیه، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، ترکیه و امارات متحده عربی قراردادهای مبادله ارز امضا کرده است که درمجموع به ارزش 500 میلیارد دلار میرسد. هدف پکن روشن است؛ اینکه شرکتهای چینی بتوانند کانالهای مالی ایالاتمتحده را درزمانی که میخواهند دور بزنند. در سال 2020، برای اولین بار، چین بیش از نیمی از تجارت خود با روسیه را با ارزی غیر از دلار آمریکا تسویه کرد که باعث شد اکثر این مبادلات تجاری از تحریمهای ایالاتمتحده مصون باشند. اینکه روسیه و چین کانالهای پرداخت را با استفاده از یوآن و روبل توسعه میدهند، نباید تعجبآور میشد. در مارس 2020، سازمان همکاری شانگهای، تلاش برای دور زدن دلار آمریکا، تحریمهای ایالاتمتحده و توسعه پرداختها به ارزهای محلی را در اولویت قرار داده بود. با توجه به وضعیت افتضاح روابط واشنگتن و پکن، تمایل فزاینده چین برای کنار گذاشتن دلار آمریکا قابلدرک است، اما متحدان ایالاتمتحده نیز در حال انعقاد قراردادهای مبادله ارز هستند. هند در سال 2019 موشکهای پدافند هوایی اس400 را از روسیه خریداری کرد. معامله 5 میلیارد دلاری باید تحریمهای آمریکا را به دنبال داشته باشد، اما هند و روسیه یک قرارداد مبادله ارزی را که به زمان شوروی بازمیگردد، احیا کردند. هند موشکهای روسی را با استفاده از ترکیبی از روبل و روپیه هند خریداری کرد و بدین ترتیب از تحریمهای آمریکا که میتوانست برای توقف فروش استفاده شود، اجتناب کرد.
راهحل دومی که کشورها برای بیاثر کردن تحریمهای آمریکا ایجاد کردهاند، توسعه سیستمهای پرداخت غیرغربی است. تا زمانی که کشورها به استفاده از کانالهای مالی غرب بهویژه سوئیفت ادامه دهند، از گستره تحریمها در امان نخواهند بود. قطع کامل دسترسی یک کشور به سوئیفت، گزینه هستهای در زرادخانه تحریمهای آمریکا است که فقط یکبار آنهم علیه ایران استفادهشده است. چین (CIPS) و روسیه (MIR) مشغول آمادهسازی جایگزینهای خود برای سیستم پیامرسانی درصورتیکه کشورهای غربی نیز تصمیم به قطع ارتباط با آنها بگیرند، هستند.
رمز ارز دیجیتال، سومین راه ناکارآمد ساختن تحریمهای آمریکاست. در این زمینه چین پیشتاز است. در حال حاضر حدود 300 میلیون چینی در بیش از 20 شهر ازجمله پکن، شانگهای و سایر شهرها از ارز دیجیتال استفاده میکنند. این ارز دیجیتال توسط بانک مرکزی چین صادر شده و در تلفنهای همراه شهروندان چینی ذخیره میشود. بازیهای المپیک زمستانی 2022 در پکن محل آزمایش ارز جدید بود؛ در سایتهای المپیک، پرداختها باید با کارت ویزا یا رنمینبیِ (یوآن) دیجیتال انجام میشد. این مکانیسم بهسرعت در حال رشد است: پیشبینیها میگویند یک میلیارد نفر تا سال 2030 از رنمینبی دیجیتال استفاده خواهند کرد. ایالاتمتحده هیچ راهی برای محدود کردن استفاده از سکه مجازی که توسط بانک مرکزی کشور دیگری صادر میشود، ندارد. چین همچنین شرطبندی کرده است که رنمینبی دیجیتال کاربران را در سراسر جهان جذب خواهد کرد. در سال 2021، پکن شراکت با امارات متحده عربی و تایلند را برای حلوفصل صادرات در رنمینبی دیجیتال راهاندازی کرد. با توجه به اینکه چین بزرگترین شریک تجاری اکثر کشورهاست، احتمالاً معاملات دیگری ازایندست در پی خواهد داشت.
آگاته دماریس؛ در پایان همین مقالۀ «پایان عصر تحریمها، میافزاید که بهطور جداگانه، قراردادهای مبادله ارز، سیستمهای پرداخت جایگزین و ارزهای دیجیتال تأثیر زیادی بر اثربخشی تحریمهای ایالاتمتحده ندارند؛ اما این نوآوریها بهطور فزایندهای به کشورها این امکان را میدهد که از طریق کانالهای ضد تحریم تراکنشها را انجام دهند. این روند غیرقابلبرگشت به نظر میرسد.
روشنساز کلام
پنجاهوسومین نشست سالانه اجلاس داووس؛ مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) موسوم به اجلاس داووس (Davos Summit) از روز 16 ژانویه (۲۶ دیماه) در سوئیس آغاز به کار کرد و تا ۲۰ ژانویه 2023 (۳۰ دیماه 1401) ادامه خواهد داشت. این اجلاس برای اولینبار در ژانویه سال ۱۹۷۱ (دیماه 1349) و در شهر داووس سوئیس بهعنوان جایی برای جمع شدن رهبران اقتصادی و سرمایهداران اروپایی راهاندازی شد. ایده اصلی اجلاس این بود که اقتصاددانان، سیاستمداران، صاحبان سرمایه، نظریهپردازان و هنرمندان در یک جا جمع شوند تا درباره مسائل روز جهان تبادلنظر کنند.
در نشست سال جاری بیش از ۲۷۰۰ رهبر از ۱۳۰ کشور جهان ازجمله ۵۰ رئیس کشور و دولت شرکت دارند. روسیه برای دومین سال متوالی در این اجلاس شرکت نمیکنند؛ چراکه سازماندهندگان این رویداد در واکنش به حمله روسیه به اوکراین از نمایندگان این کشور برای حضور در مجمع اقتصاد جهانی دعوت نکردهاند؛ ولی اوکراین هیئتی از مقامات عالیرتبه را به این اجلاس کرده است. جو بایدن؛ رئیسجمهور آمریکا، برخلاف رئیسجمهور قبلی خود، در این اجلاس شرکت نمیکند و جان کِری؛ نماینده ویژه و کاترین تای؛ نماینده تجاری دولت آمریکا، در این اجلاس حضور خواهند یافت. اولاف شولتز؛ صدراعظم آلمان، تنها رهبر گروه هفت است که امسال در مجمع شرکت خواهد کرد. رهبران اتحادیه اروپا، ناتو، فنلاند، یونان، اسپانیا، فیلیپین، آفریقای جنوبی و کرهجنوبی در این رویداد شرکت خواهند داشت.
مجمع اقتصاد جهانی امسال همچنین شاهد بالاترین مشارکت تجاری خواهد بود. روسای شرکتهای بزرگ اقتصادی و مالی مانند جیپی مورگان، مدیران والاستریت، گلدمن ساکس و مورگان استنلی از حاضران در این نشست هستند. مدیران شرکتهای بزرگ نفتی هم در این اجلاس حضور دارند. شرکتهای مهم انرژی مانند بیپی، شورون و آرامکو سعودی ازجمله شرکتکنندگان نشست امسال هستند.
این اجلاس مهم بینالمللی در بحبوحه یکی از شدیدترین رکودهای اقتصادی در قرن جاری برگزار میشود. کریستالینا جورجیوا، رئیس صندوق بینالمللی پول هشدار داده که ممکن است امسال، یکسوم اقتصاد جهانی دچار رکود شود. جنگ اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه به بحران انرژی بیسابقهای منجر شده است. تورم در اقتصادهای پیشرفته مانند آمریکا و منطقه یورو به اوج خود رسیده است و تورم همچنان به طرز نگرانکنندهای بالا است. این امر بانکهای مرکزی را مجبور کرده در مسیر افزایش نرخهای بهره بانکی شدید باقی بمانند. این به معنای افزایش هزینههای وام در مواجهه با روند کند اقتصادی است. با وجود جنگ روسیه و اوکراین اوضاع از قبل بدتر شده و این درگیری تأثیر منفی بر زنجیره تأمین جهانی داشته و موانعی در مسیر صادرات مواد غذایی به وجود آورده و باعث بحرانهای سوخت و انرژی و همچنین کمبود مواد غذایی در سراسر جهان شده است.
بحرانهای انرژی و مواد غذایی، تورم بالای جهانی، سرمایهگذاری در تکنولوژیهای در حال ظهور و همچنین خطرات ژئوپلیتیک کنونی برای اقتصاد جهان و جنگ اوکراین و تبعات گسترده ناشی از آن، محور اصلی مذاکرات امسال را تشکیل دهد. بیتردید «جهانیشدن به کجا میرود؟» بزرگترین پرسشی است که اجلاس داووس بر آن تمرکز دارد تا پاسخی برایش پیدا کند؛ چراکه کووید-۱۹ و جنگ کنونی روسیه- اوکراین برخی از گروهها و نهادها را متقاعد کرده که دوران کنونی جهان شدن رو به پایان است. موضوع نشست امسال «همکاری در جهان چندپاره» (Cooperation in a Fragmented World) نام دارد. عنوانی که خبر از چالش پیش روی جهانی میدهد که امروز بیش از همیشه متحد نبودنش آشکار است. بدون شک انفعال امروز، واقعیت فردا است (Today's inaction is tomorrow's reality)...