گزیده جستار: اخیراً شِی جینپینگ؛ رئیسجمهور چین، به مقامات کشورش گفته باید منتظر وزش باد در دنیای سیاسی باشند. این یعنی قرار است اتفاقات بزرگ و مهمی در رابطۀ چین با آمریکا رخ دهد.
اين نوشتار در تاريخ بیستوچهارم دیماه ۱۴۰۱ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
بازتعریف تجارت بینالملل
در درام ژئوپلیتیک جهانی
شِی جینپینگ؛ رئیسجمهور چین، در صحبت با اعضای حزب کمونیست در سال ۲۰۱۷ گفت: «قاعده فضیلت را میتوان با ستاره قطبی مقایسه کرد که در جای خود باقی میماند درحالیکه ستارههای بیشماری به آن ادای احترام میکنند.» اقتصاد چین بهسرعت در حال مدرن شدن است از طرفی این کشور دارای بزرگترین طبقه متوسط در سراسر جهان است (برآورد ۷۳۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۶) و میانگین سالهای تحصیل در این کشور ۱/ ۸ سال است. بسیاری از جنبههای اقتصاد این کشور مدرنتر از ایالات متحده است، برای مثال اکثریت شهروندان آن در حال حاضر از پرداختهای الکترونیکی و پیشرفتهترین فناوریهای ارتباطی استفاده میکنند. درآمد سرانه آن در قیمتهای سال ۲۰۱۱ از ۱۳ هزار دلار فراتر رفته است که آن را ۲۰درصد ثروتمندتر از بریتانیا در سال ۱۹۴۵ میکند. نظریه مدرنیزاسیون که بیشترین تأثیر را ازنظریات لیپست (۱۹۵۹) گرفته است، سنگ بنای علوم سیاسی مدرن است و پیشبینی میکند که یک جامعه با ثروتمندتر شدن، تحصیلات بیشتر و مدرن شدن اقتصادی باید مسیر خاصی از نهادهای سیاسی را نیز تجربه کند که درنهایت به دموکراسی ختم میشود. تصور رئیسجمهور چین از فضیلت جایی برای جامعه مدنی یا مشارکت دموکراتیک باقی نمیگذارد، چیزی که قبلاً در چین محدودشده بود و در دوران حکومت او بسیار محدودتر شده است. برای بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی اینیک چالش است که به «بازتعریف تجارت بینالملل در درام ژئوپلیتیک جهانی» منجر خواهد شد.
در همین رابطه آمریکا اخیراً تصمیمی را در قبال چین اعلام کرد که تبعات جهانیاش خیلی زیاد خواهد بود؛ اما در رسانهها آمریکا اخیراً توجه چندانی به آن نشد. ماجرا ازاینقرار بود که اداره صنعت و امنیت در وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد ازاینپس جلوی صادرات نیمهرساناهای پیشرفته به چین را میگیرد. این قوانین جدید عملاً کشورها و شرکتهای زیادی در دنیا را دچار دردسر خواهد کرد و هدفش هم آهسته شدن پیشرفت تکنولوژیک چین است. این مسئله امروز در مناسبات آمریکا و چین نقش مهمی ایفا میکند و بهاصطلاح در چارچوب جدایی تکنولوژیکی اقتصادهای این دو کشور؛ که از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ حرفش زده میشود، مطرحشده است.
1) درام ژئوپلیتیک جهانی
باورهای ایدئولوژیک شِی چین را متعهد به ساختن آن چیزی کرده که شِی بهعنوان یک سیستم بینالمللی «عادلانهتر و منصفانهتر» (Fairer and more Just) توصیف میکند؛ سیستمی که متکی به قدرت چین است تا قدرت آمریکا و سیستمی که هنجارهای سازگارتر با ارزشهای مارکسیستی-لنینیستی را منعکس میکند. به همین دلیل، چین تلاش کرده است مجموعه جدیدی از نهادهای بینالمللی چینمحور (China-centric International Institutions)؛ مانند ابتکار کمربند و جاده، بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا و سازمان همکاری شانگهای، برای رقابت و درنهایت جایگزینی کشورهای تحت سلطه غرب ایجاد کرده است. یک تلاش مارکسیستی-لنینیستی برای جهانی «عادلانهتر» همچنین ترویج الگوی توسعه ملی چینی را در سراسر منطقه جنوب جهانی (The Global South) بهعنوان جایگزینی برای «اجماع واشنگتن» (Washington Consensus) برای بازارهای آزاد و حکومت دموکراتیک شکل میدهد.
کِوین راد، نخستوزیر سابق استرالیا در شمارۀ نوامبر- دسامبر ۲۰۲۲ مجله فارِنافرز نوشت که (The World According to Xi Jinping) یک مجموعه فکری مهم تا حد زیادی در تلاش برای فهم چین غایب بوده است: «مارکسیسم-لنینیسم». این عجیب است؛ زیرا مارکسیسم-لنینیسم ایدئولوژی رسمی چین از سال ۱۹۴۹ بوده است؛ اما این حذف نیز قابلدرک است؛ زیرا اغلب متفکران غربی مدتها پیش ایدئولوژی کمونیستی را (حتی در چین، جایی که در اواخر دهه۱۹۷۰ دنگ شیائوپینگ، رهبر حزب کمونیست چین راست کیشیِ مارکسیست-لنینیستیِ سلف خود، مائو تسه تونگ را به نفع چیزی شبیه به سرمایهداری دولتی کنار گذاشت) عملاً مرده میانگاشتند. دنگ افکار خود را درباره این موضوع با صراحت آشکاری خلاصه کرد. او به شرکتکنندگان در یک کنفرانس بزرگ حزب کمونیست در سال ۱۹۸۱ گفت: «بیایید نظریه را کنار بگذاریم» (Let’s Dispense with Theory). جانشینانش «جیانگ زمین» و «هو جین تائو» از وی پیروی کردند و بهسرعت نقش بازار را در اقتصاد داخلی چین گسترش دادند و به استقبال سیاست خارجیای رفتند که مشارکت چین را در نظم اقتصادی جهانی به رهبری ایالاتمتحده به حداکثر رساند. شِی آن دورانِ حکمرانی عملگرایانه و غیر ایدئولوژیک را به یک «توقف ناگهانی» (Crashing Halt) رسانده است. شِی بهجای آن، شکل جدیدی از «ناسیونالیسم مارکسیستی» (Marxist Nationalism) را توسعه داده است که اکنون درونمایه و محتوای سیاست، اقتصاد و سیاست خارجی چین را شکل میدهد. او با انجام این کار، به دنبال ساخت قلعههای نظری در هوا نیست تا تصمیماتی را که حزب کمونیست به دلایل دیگر و عملیتر گرفته است، منطقی کند. در دوران شِی، ایدئولوژی بیش از هر چیز محرک سیاست و پیشبرنده آن است. شِی سیاست را بهسوی چپ لنینیستی (Leninist Left)، اقتصاد را بهسوی چپ مارکسیستی (Marxist Left) و سیاست خارجی را بهسوی راست ناسیونالیستی (Nationalist Right) سوق داده است.
1-1) چپ لنینیستی
مانند همه مارکسیست-لنینیستها، شِی تفکر خود را بر مبنای «ماتریالیسم تاریخی» (Historical Materialism)؛ رویکردی به تاریخ که بر اجتنابناپذیری پیشرفت از طریق مبارزه طبقاتی مستمر متمرکز است و «ماتریالیسم دیالکتیکی» (Dialectical Materialism)؛ رویکردی به سیاست که بر چگونگی ایجاد تغییر تمرکز دارد زمانی که نیروهای متضاد باهم برخورد کرده و نزاعشان حل میشوند، قرار داده است. نوشتههای منتشرشده شِی درباره تئوری بسیار گستردهتر از نوشتههای هر رهبر چینی دیگر از زمان مائو است. شِی در نوشتههای منتشرشده خود، ماتریالیسم تاریخی را به کار میگیرد تا انقلاب چین را در تاریخ جهان در شرایطی قرار دهد که در آن حرکت چین به مرحله پیشرفتهتر سوسیالیسم لزوماً با افول نظامهای سرمایهداری همراه باشد. از دریچه ماتریالیسم دیالکتیکی، او دستور کار خود را بهعنوان گامی روبهجلو در رقابتی فزاینده بین «حزب کمونیست چین» و «نیروهای ارتجاعی در داخل» (Reactionary Forces at Home)؛ یعنی بخش خصوصی متکبر، سازمانهای غیردولتی تحت تأثیر غرب، جنبشهای مذهبی) و «خارج»؛ یعنی ایالاتمتحده آمریکا و متحدانش، به تصویر میکشد. در درون نظام چین، مارکسیسم-لنینیسم همچنان بهعنوان سرچشمه ایدئولوژیک جهانبینیای عمل میکند که چین را در سمت راست تاریخ قرار میدهد و ایالاتمتحده را در گیرودار افول اجتنابناپذیر سرمایهداری به تصویر میکشد که بهواسطه تضادهای سیاسی داخلی خود دچار استهلاک شده و مقدر شده است که از سر راه کنار رود. ازنظر شِی، این پایان واقعی تاریخ خواهد بود. در سال ۲۰۱۳؛ تقریباً پنجماه پس از انتصاب شِی بهعنوان دبیر کل حزب، وی در «کنفرانس مرکزی درباره ایدئولوژی و تبلیغات»، گردهماییِ رهبران ارشد حزب در پکن سخنرانی کرد. محتوای این سخنرانی در آن زمان گزارش نشد؛ اما سه ماه بعد فاش و توسط China Digital Times منتشر شد. این سخنرانی، تصویری بدون فیلتر و روشن از عمیقترین باورهای سیاسی شِی ارائه میدهد. در آن سخنرانی، او درباره خطرات زوال ایدئولوژیکی که منجر به فروپاشی کمونیسم شوروی شد، نقش غرب در دامن زدن به شکاف ایدئولوژیک در چین و ضرورت سرکوب همه اشکال مخالفت صحبت میکند. شِی گفت: «فروپاشی یک رژیم اغلب از حوزه ایدئولوژیک شروع میشود.» وی ادامه داد: «ناآرامی سیاسی و تغییر رژیم ممکن است یکشبه رخ دهد، اما تحول ایدئولوژیک یک فرآیند بلندمدت است» و هشدار داد زمانی که «دفاع ایدئولوژیک نقض میشود، حفظ سایر دفاعها بسیار دشوار میشود.» اما او به مخاطبانش اطمینان داد که حزب کمونیست چین «عدالت را در کنارمان دارد» و آنها را تشویق کرد که در تعامل با کشورهای غربی که هدفشان «رقابت با ما برای میدانهای جنگ قلوب مردم و برای تودهها و در پایان برای سرنگونی رهبری حزب کمونیست چین و سیستم سوسیالیستی چینی است، نه فرار کنند نه شرمسار باشند و نه سخنان خود را زیر پا بگذارند». این به معنای سرکوب هرکسی است که «به مخالف پناه میدهد و مخالفت و عصیان میورزد» و همچنین از اعضای حزب کمونیست میخواهد که نهتنها به حزب بلکه به شخص شِی وفاداری خود را نشان دهند. آنچه پسازآن انجام شد، «پاکسازی» (Cleansing) داخلی حزب بود که با تسویه هرگونه مخالف سیاسی یا نهادیِ احتمالی عمدتاً از طریق یک کارزار ضد فساد دهساله که حتی قبل از این سخنرانی آغازشده بود، انجام شد. «کمپین اصلاحی» دور دیگری از تسویهها را در دستگاه امور سیاسی و حقوقی حزب به همراه داشت. شِی همچنین کنترل حزب بر «ارتش آزادیبخش خلق» و «پلیس مسلح خلق» را مجدداً تائید کرد و امنیت سایبری و سیستمهای نظارتی چین را متمرکز کرد. سرانجام، در سال ۲۰۱۹، شِی یک کمپین آموزشی کاملاً حزبی با عنوان «هدف اصلی حزب را فراموش نکنید، مأموریت را در ذهن داشته باشید» معرفی کرد. بر اساس یک سند رسمی که این ابتکار را اعلام میکند، هدف آن این بود که اعضای حزب «آموزش نظری کسب کنند و در ایدئولوژی و سیاست تعمید داده شوند». در اواخر دوره اول ریاستجمهوری شِی مشخصشده بود که او به دنبال چیزی جز تبدیل حزب کمونیست چین به کلیسای عالی یک ایمان سکولار و احیاشده نبود.
2-1) چپ مارکسیستی
برخلاف آن حرکتهای فوری به سمت نظم و انضباط لنینیستیتر در سیاست داخلی، تغییر به سمت راست کیشیِ مارکسیستی در سیاستهای اقتصادی تحت رهبری شِی، تدریجیتر بوده است. علاقه شخصی شِی نیز بیشتر در تاریخ حزب، ایدئولوژی سیاسی و استراتژی کلان است تا جزئیات مدیریت مالی و اقتصادی. شِی همچنین به دنبال بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ و بحران مالی داخلی چین در سال ۲۰۱۵ که با ترکیدن حباب بازار سهام جرقه آن زده شد و منجر به سقوط تقریباً ۵۰ درصدی ارزش سهام چین قبل از ۲۰۱۵ و پیش از ثبات نهایی بازارها در سال ۲۰۱۶ شد، بهتدریج اعتماد خود را به اقتصاد بازار از دست داد. در اواخر سال ۲۰۱۳، کمتر از ۶ ماه پس از موعظه احیاگرانه شِی درباره ایدئولوژی و تبلیغات، کمیته مرکزی حزب کمونیست چین (صدها نفر از رهبران ارشد حزب) سندی بهشدت اصلاحطلبانه درباره اقتصاد را با عنوان واضح «تصمیم» (The Decision) تصویب کرد. این سند مجموعهای از اقدامات سیاسی را تشریح کرد که به بازار اجازه میدهد «نقشی تعیینکننده» (The Decisive Role) را در تخصیص منابع در اقتصاد ایفا کند؛ اما اجرای این سیاستها در سال ۲۰۱۵ متوقف شد؛ درحالیکه شرکتهای دولتی بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ تریلیونها دلار سرمایهگذاری از «صندوقهای هدایت صنعت» (Industry Guidance Funds) دریافت کردند؛ تزریق گستردهای از حمایت حکومت که باعث شد دولت چین به شکلی خروشان به مرکز سیاستهای اقتصادی برگردد. در نوزدهمین کنگره حزبیِ «حزب کمونیست چین» در سال ۲۰۱۷ شِی اعلام کرد که با حرکت به جلو، چالش ایدئولوژیکِ مرکزیِ حزب اصلاح «توسعهی نامتوازن و ناکافی» (Unbalanced and Inadequate Development) است که طی دوره «اصلاحات و بازگشاییِ» (Reform and Opening) تغییرات سیاسی مبتنی بر بازار ظاهرشده بود که دنگ در اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز کرده بود. در یک سخنرانی کمتوجه که در مجله ایدئولوژیک حزب در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، شِی در عمل تعریف دنگ از «مرحلهی اولیه سوسیالیسم» (The Primary Stage of Socialism) و اعتقاد دنگ مبنی بر اینکه چین باید صدها سال پیش از رسیدن به رفاه برای همه، نابرابری را تحمل کند، به چالش کشید. در عوض، شِی از انتقال سریعتر به مرحله بالاتر سوسیالیسم ستایش و اعلام کرد که «به لطف چندین دهه تلاش سخت، [این دوره] دورهای است که نقطه شروع جدیدی را برای ما رقم میزند». رئیسجمهور چین رویکرد تدریجیگرایی دنگ و این تصور را که چین محکومبه آیندهای نامشخص از نقص توسعه و نابرابری طبقاتی است، رد کرد. او وعده داد که از طریق پایبندی دقیقتر به اصول مارکسیستی، چین میتواند در آیندهای نهچندان دور به عظمت ملی و برابری اقتصادی بیشتر دست یابد. در همین حال، برنامهریزان اقتصادی حزب کمونیست چین وظیفه طراحی «اقتصاد گردشی دوگانه» (Dual Circulation Economy) را بر عهده خواهند داشت که درواقع به این معنی است که چین بهطور فزایندهای در تمام بخشهای اقتصاد به خود متکی میشود؛ درحالیکه اقتصادهای جهان بهطور فزایندهای به چین وابسته میشوند. در اواخر سال ۲۰۲۰، شِی رویکردی را برای توزیع مجدد درآمد ارائه کرد که بهعنوان «برنامه مشترک رفاه» (Common Prosperity Agenda) شناخته میشود که از طریق آن از ثروتمندان انتظار میرفت «داوطلبانه» وجوه را در برنامههای موردحمایت دولت برای کاهش نابرابری درآمد دوباره توزیع کنند. در پایان سال ۲۰۲۱، روشن بود که دوران «اصلاحات و گشایش» دنگ رو به پایان است. بهجای آن یک راستکیشیِ اقتصادی دولتی و جدید (New Statist Economic Orthodoxy) عَلَم شد.
3-1) راست ناسیونالیستی
مفهوم «جوانسازی بزرگ ملت چین» به مرکز ثقل بینش ملیگرایانه شِی تبدیلشده است. هدف او این است که چین تا سال ۲۰۴۹ به قدرت برتر آسیایی و جهانی تبدیل شود. شِی در سال ۲۰۱۷ تعدادی معیار کمی را شناسایی کرد که این کشور باید تا سال ۲۰۳۵ در مسیر رسیدن به این جایگاه به آنها دست یابد، ازجمله تبدیلشدن به یک «اقتصاد توسعهیافته در سطح متوسط» و «تکمیل اساسی نوسازی دفاع ملی چین و نیروهای مسلح آن». شِی برای تدوین دیدگاه خود، تعدادی از مفاهیم ایدئولوژیک را معرفی یا برجسته کرده است که مجموعاً رویکرد جدید و قاطعانهتر چین را مجاز میسازد. اولین مورد در میان آنها «قدرت ملی جامع» (Comprehensive National Power) است که حزب کمونیست چین برای تعیین کمیت ترکیب قدرت نظامی، اقتصادی و فناوری چین و نفوذ سیاست خارجی از آن استفاده میکند. درحالیکه این مفهوم توسط پیشینیان شِی مورداستفاده قرار میگرفت، تنها شِی بهقدر کافی جسور بود که ادعا کند قدرت چین چنان سریع رشد کرده که این کشور پیشتر به رتبههای پیشرو در جهان واردشده است. شِی همچنین بر تغییرات سریع در «توازن بینالمللی نیروها» (The International Balance of Forces) تأکید کرده است که به مقایسههای رسمی حزب برای سنجش پیشرفت چین در رسیدن به ایالاتمتحده و متحدانش اشاره دارد. لفاظی رسمی حزب کمونیست همچنین به «چندقطبی» (Multipolarity) فزاینده در سیستم بینالمللی و افزایش غیرقابلبرگشت در قدرت چین اشاره دارد. شِی همچنین کلمات قصار مائوئیستی را که از «ظهور شرق و افول غرب» (The Rise of the East and the Decline of the West) و بهعنوان تعبیری برای پیشی گرفتن چین از ایالاتمتحده است ستایش میکند، بازسازی کرده است. تمجید عمومی شِی از قدرت ملی رو به رشد چین بسیار شدیدتر و گستردهتر از تمجیدهای پیشینیانش بوده است. در سال ۲۰۱۳، حزب کمونیست چین بهطور رسمی «رهنمودهای دیپلماتیکِ» (Diplomatic Guidance) سنتی دنگ را که مربوط به سال ۱۹۹۲ بود؛ مبنی بر اینکه چین باید «قدرت خود را پنهان کند، زمان بخرد و هرگز رهبری را بر عهده نگیرد»، کنار گذاشت. شِی از گزارش کنگره حزب در سال ۲۰۱۷ استفاده کرد تا توضیح دهد که چگونه چین «قدرت ملی اقتصادی، علمی، فناوری، نظامی و فراگیر» خود را به حدی ارتقا داده که اکنون «وارد ردههای پیشرو در جهان شده است» و اینکه بهدلیل افزایش بیسابقه جایگاه بینالمللی چین، «ملت چین، با وضعیتی کاملاً جدید، اکنون در شرق ایستاده است».
2) بازتعریف تجارت بینالملل
دولــت بایــدن اخیراً نخســتین اســتراتژی امنیــت ملــی خــود را منتشــر کــرد. ایــن اســتراتژی نمــاد تغییــر پارادایمــی در رویکــرد ایالاتمتحده بــه اقتصــاد و سیاســت بینالملــل اســت. در بخشهای کلیــدی ایــن اســتراتژی در حـوزه اقتصـاد سیاسـی آمده اسـت که:
چیــن بهعنوان رقیــب اصلــی ایالاتمتحده معرفــی میشود و رویکردهــای تجــاری، اقتصـادی و ســایر رویکردهایــی را کــه ایالاتمتحده بــرای مدیریــت ایــن رقابــت اســتفاده خواهـد کـرد، مشـخص میگردد. افـزون بـر ایـن، این استراتژی بـر تغییـر پارادایمـی در حـوزه دیپلماسـی اقتصـادی آمریـکا تأکید میکند. در ایــن ســند، آمــده اســت که چیــن تنهــا رقیبــی اســت کــه هــم قصــد دارد نظــم بینالمللی را تغییــر دهــد و هــم بهطور فزایندهای از قـدرت اقتصـادی، دیپلماتیـک، نظامـی و تکنولوژیکـی بـه ایـن منظـور برخـوردار اسـت. از منظـر دولـت بایـدن، چیـن ماننـد سـایر دولتهای اقتدارگـرا، بـا تسـلیحاتی کـردن ابزارهـای اقتصـادی اغلـب از اقتصـاد جهانـی سوءاستفاده میکند و بایــد بــا ایــن اقدامــات مقابلــه کــرد. از ایــن منظــر مقابلــه بــا چیــن نیازمنــد بازطراحــی اســتراتژی کلان اقتصـادی آمریـکا و بازتعریـف سـاختار اقتصـاد جهانـی اسـت. در ایــن ســند آمــده اســت کــه مــا میدانیــم جهانیشدن، مزایــای زیــادی بــرای ایالاتمتحده و جهــان بــه همـراه داشـته اسـت؛ امـا اکنـون انجـام اصلاحاتی بهمنظور مقابلـه بـا تغییـرات چشـمگیر جهانـی ماننـد گسـترش نابرابـری در داخـل و میـان کشـورها، ظهـور جمهـوری خلـق چیـن بهعنوان مهمترین رقیـب و یکـی از بزرگترین شــرکای تجــاری مــا و فناوریهای نوظهــوری کــه خــارج از محــدوده قوانیــن و مقــررات موجــود اســت، ضــرورت یافتـه اسـت. مـا دستور کار مثبتـی بـرای اقتصـاد جهانـی داریـم تـا از طیـف کاملـی از مزایـای اقتصـادی قـرن 21 اسـتفاده کنـد و درعینحال منافـع کارگـران آمریکایـی را پیـش ببـرد. بـا اذعـان بـه اینکـه بایـد فراتـر از قراردادهای تجـارت آزاد سـنتی حرکـت کنیـم، در حـال ترسـیم ترتیبـات اقتصـادی جدیـدی بـرای تعمیـق تعامـل اقتصـادی بـا شـرکای خـود ماننـد چارچـوب اقتصـادی هنـد و اقیانـوس آرام بـرای رفـاه (IPEF) هسـتیم؛ طراحـی یـک سیسـتم مالیـات جهانـی کـه پرداخـت سـهم عادلانه مالیـات شرکتها در هرکجای دنیـا را تضمیـن میکند؛ مشـارکت بـرای سرمایهگذاری و ایجـاد زیرسـاخت جهانـی (PGII) بـا هـدف کمـک بـه کشـورهای بـا درآمـد کـم و متوسـط، سرمایهگذاری بــا اســتانداردهای بــالا بــرای زیرساختهای حیاتــی را تضمیــن میکند. قوانیــن بهروزشــده بســتر مناسـبی را بـرای فنـاوری، فضـای مجـازی، تجـارت، اقتصـاد و همچنیـن حصـول اطمینـان از گـذار بـه انـرژی پـاک، فرصتهای اقتصـادی و مشـاغل خـوب در سراسـر جهـان را فراهـم میآورد.
در ایــن ســند اشــاره شــده کــه شــکوفایی آمریــکا متکــی بــر تجــارت عادلانه و بــاز و همچنیــن نظــام اقتصــادی بینالمللی اســت. ایالاتمتحده مدتهاست کــه از توانایــی تجــارت بینالملــل بــرای ارتقــای رشــد اقتصــادی جهانـی، کاهـش قیمـت مصرفکننده و دسترسـی بـه بازارهـای خارجـی بـرای ارتقـای صـادرات و مشـاغل ایالات متحـده سـود بـرده اسـت؛ امـا قواعـد دیرینـه حاکـم بـر تجـارت و سـایر ابزارهـای مبادلـه اقتصـادی توسـط اقتصادهای غیـر بـازاری، توسـط برخــی از کشــورها بهویژه چیـن، نقــض شـده اسـت؛ مزیتها و امتیازاتـی کــه در ایــن نظـام طراحـی شـده و از سـوی چیـن و بـه سـود شرکتهای چینـی مـورد سوءاستفاده قرارگرفته، اما منجـر بـه تسـلط منافـع شرکتها بـر کارگـران و محیطزیست شـده و درنتیجه نابرابـری و بحـران آب و هوایـی را تشـدید میکند. افـزون بـر ایـن قواعـد قدیمـی اقتصـاد جهانـی، مسائل قـرن 21 ازجمله تجـارت دیجیتـال را حـل نمیکند. در ایـن سـند تأکید شـده کـه ایالات متحـده بایـد یکبار دیگـر بـا شـرکای خـود بـرای تدویـن قواعـد تجـارت جهانـی بـه گفتگـو بنشـیند؛ قواعـدی کـه تجـارت منصفانـه، منافـع نیـروی کار و نیـز منافـع شـرکای آمریـکا را تأمیـن نمایـد. دولـت بایـدن تأکید کـرده اسـت کـه در حـال بهروزرسانی سیسـتم تجـاری فعلـی ایالات متحـده بـرای ترویــج رشــد عادلانه و انعطافپذیر اســت. تشــویق تجــارت پایــدار، مقابلــه بــا شیوههای ضدرقابتــی، انعــکاس صــدای کارگــران در میــز تصمیمگیری و تضمیــن اســتانداردهای بــالای کار و محیطزیست در کانــون سیاســت تجــاری جدیــد آمریــکا قــرار دارد. دولــت بایــدن تأکید کــرده کــه مــا بــه دنبــال فرصتهای صادراتــی جدیــد خواهیــم بــود کــه بــه نفــع کارگــران و شرکتهای آمریکایــی، بهویژه شرکتهای کوچــک و متوســط باشــد؛ سوءاستفادههای اقتصادهــای غیربــازاری را کنــار بزنــد و در ایــن راســتا قوانینــی را علیــه تجــارت و کار ناعادلانه، سـرقت مالکیـت فکری، مقـررات تبعیضآمیز، کار اجبـاری، محرومیـت از حـق سازماندهی و سـایر اشـکال سـرکوب کارگـری اجـرا خواهیـم کـرد. مـا همچنیـن از ابزارهـای تجـاری بـرای پیشـبرد اولویتهای مقابلـه بـا تغییـرات آب و هوایـی اسـتفاده خواهیـم کـرد؛ همانطور کـه در مـورد توافقنامـه مهـم فولاد و آلومینیـوم بـا اتحادیـه اروپـا انجـام دادیـم. ایـن ترتیبـات کمکهای واقعـی بـه شرکتهای آمریکایـی در معـرض آسـیب ارائـه خواهـد کـرد و اینکـه همـه آمریکاییها در آینـده مشـترک مـا از جایگاهـی درخـور شـأن برخـوردار باشـند را تضمیـن میکند. رویهمرفته، ایـن تلاشها باعــث ایجــاد رشـد و نــوآوری میشود کــه نهتنها بــرای آمریکاییها، بلکــه بــرای مـردم سراسـر جهـان سـودمند اسـت. فراتـر از تجـارت، مـا بـرای ایجـاد یـک سیسـتم اقتصـادی بینالمللی متناسـب بـا واقعیتهای جـاری جهـان تـاش میکنیم. مـا بـا آسیبهای ناشـی از دستکاری نـرخ ارز بـه کارگـران، مصرفکنندگان و مشـاغل ایالات متحـده و نیـز بـا فسـاد و تأمیـن مالـی غیرقانونـی مقابلـه خواهیـم کـرد. افـزون بـر ایـن، از طریـق ارتقـای حداقـل مالیـات جهانـی تعیینشده از سـوی «سـازمان همـکاری اقتصـادی و توسـعه»، بـه رقابـت شرکتها بـرای پرداخـت مالیـات کمتـر، پایـان خواهیـم داد. مـا بـا کشـورها درزمینـۀ توسـعه پایـدار، ازجمله ارائـه راهـکار بـه چالشهای بدهـی جهانــی و تأمیــن مالــی زیرساختهای کیفــی از طریــق برنامــه چندجانبــه «مشــارکت بــرای ایجــاد زیرساختها و سرمایهگذاری»، شـریک همـکاری خواهیـم کـرد. مـا رونـد توسـعه داراییهای دیجیتـال ازجمله دلار دیجیتـال بـا اسـتانداردهای بـالا و حفاظـت از ثبـات، حریـم خصوصـی و امنیـت در جهـت بهرهمندی از یـک سیسـتم مالـی قـوی و فراگیـر در ایالات متحـده و جهـان را بـا شـفافیت بررسـی خواهیـم کـرد تـا فراگیـری نظـام مالـی ایالاتمتحده حفــظ شــود و ایــن کشــور همچنــان در موقعیــت برتــر در نظــام مالــی جهانــی باقــی بمانــد. مــا بــه موانــع قانونــی، ســاختاری و فرهنگــی کــه مانــع رشــد میشوند و مشــارکت در نیــروی کار بــرای زنــان و گروههای بــه حاشـیه راندهشده را تضعیـف میکند، خواهیـم پرداخـت. مـا همچنیـن از تلاشهای مؤسسـات مالـی بینالمللی بــرای مقابلــه بــا چالشهای ماننــد همهگیریها و ســلامت، تغییــرات آبوهوا، شـکنندگی دولتها، مهاجــرت و جریانهای پناهجو کــه از مرزهــا عبــور میکنند و بهطور نامتناســبی بــر فقیرتریــن و آسیبپذیرترین جمعیتها تأثیر میگذارند، حمایــت خواهیــم کــرد. تقویــت ایــن نهادهــا بهمنظور مقابلــه بــا چالشهای بلندمــدت نظــم بینالملـل همچـون چالـش چیـن، حیاتـی اسـت. در حــوزه فنــاوری نیــز در ایــن ســند نشانههای تغییــر در رویکــرد آمریــکا آشــکار اســت. از منظــر دولــت آمریــکا، فنـاوری در رقابـت ژئوپلیتیکـی امـروز و آینـده، امنیـت ملـی، اقتصـاد و دموکراسـی مـا نقـش اساسـی دارد. مدتهاست کـه رهبـری ایالات متحـده و متحدانـش در فنـاوری و نـوآوری، زیربنـای رونـق اقتصـادی و قـدرت نظامـی مـا بـوده اسـت. در دهـه آینـده بهطور فزاینـدهای، فناوریهای حیاتـی و نوظهـور بـرای بازسـازی اقتصـاد، تغییـر نظامها و تغییـر شـکل جهـان بـه کار گرفتـه میشوند. ایالات متحـده متعهـد بـه آیندهای اسـت کـه در آن، ایـن فناوریها امنیـت، رفـاه و ارزشهای مـردم آمریـکا و دموکراسیهای همفکـر خـود را افزایـش دهنـد. اســتراتژی آمریــکا در حــوزه فنــاوری، ایالاتمتحده و دموکراسیهای همفکــر را قــادر میسازد تــا باهم همـکاری کننـد و بـدان واسـطه تولیـد داروهـای جدیـدی کـه قـادر بـه درمـان بیماریها هسـتند و همچنیـن تولیـد غذاهـای سـالم را افزایـش دهنـد. رشـد پایـدار، تنـوع بخشـیدن و تقویـت زنجیرههای تأمیـن و تولیـد مـا و همچنیـن تضمیـن امنیـت انـرژی بـدون اتـکا بـه سوختهای فسـیلی، منجـر بـه ایجـاد مشـاغل جدیـد و امنیـت بـرای مـردم آمریـکا و متحـدان و شـرکای مـا میشود. مـا یـک اسـتراتژی صنعتـی جدیـد را بـا حمایـت هـر دو حـزب، طراحـی کردهایم؛ سرمایهگذاریهای تاریخــی در انــرژی پــاک، تولیــد میکروالکترونیــک، تحقیــق و توســعه و بیوتکنولــوژی را تضمیـن کردهایم و بـا کنگـره در جهـت کسـب مجوزهـای جدیـد بـرای حمایـت از تحقیـق و توسـعه، همـکاری کامـل خواهیـم داشـت.
جـذب و حفـظ بهتریـن اسـتعدادهای جهـان بهشدت رو بـه بهبـود اسـت. جـذب تعـداد بالاتری از اسـتعدادهای جهانـی STEM یـک اولویـت بـرای امنیـت ملـی و امنیـت زنجیـره تأمیـن مـا محسـوب میشود. بنابرایـن اقدامـات اخیـر در ارائـه ویــزا را بهشدت اجـرا خواهیـم کـرد و بـرای انجـام کارهـا، همـکاری بیشـتری بـا کنگــره انجـام خواهیـم داد. ایــن سرمایهگذاریها ایالاتمتحده را قــادر میسازد تــا پایــگاه تکنــو صنعتــی متحــدی را ایجــاد کنــد کــه امنیـت، رفـاه و ارزشهای مشـترک مـا را حفـظ کنـد. ایـن، بـه معنـای همـکاری بـا متحـدان و شـرکا بهمنظور مهــار و گســترش فناوریهای جدیــد و ترویــج فناوریهای بنیــادی قــرن بیســت و یکــم، بهویژه در زمینههای میکروالکترونیـک، محاسـبات پیشـرفته و فناوریهای کوانتومـی، هـوش مصنوعـی، بیوتکنولـوژی و تولیـد زیسـتی، ارتباطـات پیشـرفته و فناوریهای انـرژی پـاک اسـت. مـا همچنیـن بـا کشـورهای همفکـر بـرای توسـعه مشـترک همـکاری خواهیـم کـرد تـا فناوریها را بهگونهای توسـعه دهیـم کـه بـه نفـع همـه (نهتنها بـه سـود قدرتمنـدان) باشـد و همچنیـن زنجیرههای تأمیـن قـوی و بـادوام ایجـاد میکنیم تـا کشـورها نتواننـد بهمنظور وادار کـردن دیگــران بــه امتیازدهــی، از جنــگ اقتصــادی اســتفاده کننــد. مــا در حــال حاضــر در حــال همــکاری بــا کشــورهای همفکـر خـود بـرای پیشـبرد یـک اکوسیسـتم فنـاوری بینالمللی هسـتیم کـه از یکپارچگـی توسـعه اسـتانداردهای بینالمللی محافظــت میکند و جریــان آزاد دادهها و ایدهها را بــا اعتمــاد ترویــج میکند و درعینحال از امنیــت، حریــم خصوصــی و حقــوق بشــر مــا محافظــت میکند و رقابتپذیری مــا را افزایــش میدهد. ایــن اقدامـات، از طریـق شـورای تجـارت و فنـاوری ایالات متحـده و اتحادیـه اروپـا در حـال انجـام اسـت. تقویـت هماهنگـی فراآتالنتیکـی در مـورد زنجیرههای تأمیـن نیمههادیهـا و مـواد معدنـی حیاتـی، هـوش مصنوعـی قابلاعتماد، جلوگیــری از انتشــار اطلاعات نادرســت، اســتفاده نادرســت از فنــاوری تهدیدکننــده امنیــت و حقــوق بشــر، کنتــرل صــادرات و غربالگــری در حــال اجراســت و همچنیــن از طریــق همــکاری بــا شــرکای آســیایی در فناوریهای حیاتــی و نوظهــور، سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتــال بــاز، نســل آینــده فنــاوری، تقویــت امنیــت زنجیــره تأمیــن و افزایــش همــکاری درزمینــۀ حفــظ حریــم خصوصــی، اشتراکگذاری دادهها، تجــارت دیجیتـال و تسـهیل تبادلات مـردم کشـورهای همفکـر بـا یکدیگـر در حـال انجـام اسـت. در ایـن حـوزه، مـا بـه دنبـال تقویـت رهبـری فنـاوری ایالات متحـده و متحـدان آن، پیشـبرد توسـعه فنـاوری فراگیـر و مسئولانه و بسـتن خلأهای قانونــی هســتیم. مــا بایــد اطمینــان حاصــل کنیــم کــه رقبــای اســتراتژیک، نمیتوانند از فناوریها، دانــش یــا دادههای اساســی آمریـکا و متحدانـش بـرای تضعیـف امنیـت آمریـکا و متحدانـش سوءاستفاده کننـد. بنابرایـن مـا در حـال نوسـازی و تقویـت مکانیسمهای کنتـرل صـادرات و غربالگـری سرمایهگذاری خـود هسـتیم و همچنیـن رویکردهـای جدیـد هدفمنــدی ماننــد غربالگــری سرمایهگذاری خارجــی را دنبــال میکنیم تــا از بهرهبرداری رقبــای اســتراتژیک، از سرمایهگذاریها و تخصصهای مــا بــه روشهایی کــه امنیــت ملــی مــا را تهدیــد میکند، ممانعــت بــه عملآوریم و درعینحال از یکپارچگـی اکوسیستمها و بازارهـای فناورانـه امریـکا و متحدان نیـز محافظـت کنیـم. مـا همچنیـن بـه مقابلـه بـا بهرهبرداری از دادههای حسـاس آمریـکا و اسـتفاده نامشـروع از فنـاوری، ازجمله جاسوسافزارهای تجـاری و فنـاوری نظـارت ادامـه خواهیـم داد. مـا در برابـر اقتدارگرایـی دیجیتـال خواهیـم ایسـتاد. بـرای دسـتیابی بـه ایـن اهـداف، سـتون فقـرات دیجیتـال اقتصـاد مـدرن بایـد بـاز، قابلاعتماد، قابـل همـکاری و امــن باشــد. ایــن امــر، مســتلزم همــکاری بــا طیــف گستردهای از شــرکا بــرای ارتقــای انعطافپذیری زیرســاخت شــبکه در نسل پنجم اینترنت و ســایر فناوریهای ارتباطــی پیشــرفته، ازجمله بــا ترویــج تنــوع و تأمیــن امنیــت زنجیرههای تأمیــن اســت. ایــن سرمایهگذاریها را نمیتوان فقــط در کشــورهای ثروتمنــد انجــام داد. مــا بایــد بــر ارائــه زیرساختهای دیجیتالــی باکیفیت بــالا در کشــورهای بــا درآمــد کــم و متوســط تمرکــز کنیــم و شکافهای دیجیتالـی را بـا تأکید بـر دسترسـی در میـان گروههای بـه حاشـیه راندهشده پرکنیم. بـرای اطمینـان از اینکـه ایـن سرمایهگذاریها از نتایـج مثبــت فناوری حمایـت میکنند، مــا بـا صنعـت و دولتها در جهـت شکلدهی بــه اســتانداردهای فناوری کــه کیفیــت، ایمنــی مصرفکننده و قابلیــت همــکاری جهانــی را تضمیــن میکند و بـرای پیشـبرد فرآینـد اسـتانداردهای بـاز و شـفاف کـه اتصـال نـوآوری و رشـد را بـه یکدیگـر ممکـن سـاخته اسـت، همـکاری خواهیـم کـرد. مـا در تمـام اقدامـات خـود، تـاش خواهیـم کـرد تـا اطمینـان حاصـل کنیـم کـه فنـاوری از دموکراسـی حمایـت میکند و آن را تضعیـف نخواهـد کـرد کـه در آن چارچـوب، قواعـد دموکراتیـک و حقـوق بشـری، توسعهیافته و عملیاتــی میشود.
تبعات محدودیت صادرات نیمهرساناهای پیشرفته به چین ممکن است به ابعاد مختلف امنیت ملی آمریکا کشانده شود و به همین جهت بحث در این مورد بسیار داغ است. مجله فارِنپالسی در همین راستا با جان بیتمن گفتوگو کرده که رئیس دفتر اجرای استراتژیهای سایبری در وزارت دفاع آمریکا بوده است. ازنظر او ایــن محدودیتها درواقع به صادرات چیپهای تمامشــده و پیشرفتهای مربوط میشوند که در امور هوش مصنوعی و محاسبات پیشــرفته به کار گرفته میشوند. همچنین تجهیزاتی که برای ساختن این نیمهرساناها کاربرد دارند در چارچوب این محدودیتها قرار میگیرند. زنجیره تأمین نیمهرساناها یک زنجیره تأمین جهانی پیچیده است. آمریکا هم در نقاط حساسی از ایــن زنجیره نقش مهمی ایفا میکند. اعمالنفوذ و کنترل درزمینــۀ محدودیتهای صادراتــی ازجمله آنهاست؛ بنابراین در شرایطی که شرکت تولیدی نیمهرساناهای تایوان (TSMC) عملاً تولیدکننده اصلی نیمهرساناهای تمامشده در جهان به شمار میآید، کارخانههایی که این شرکت برای تولید محصول مورداستفاده قرار میدهد از تکنولوژی آمریکایی بهره میبرند. آمریکا در این راســتا میتواند از «قانون موسوم به محصول مستقیم خارجی» (Foreign-Produced Direct Product) استفاده کند و بگوید: «هر چیزی که در این کارخانهها تولید شود باید با قوانین و مقررات ما هماهنگی داشته باشد». آمریکا میگوید چین دارد از نیمهرساناهای پیشــرفته و ابرکامپیوترها برای توســعه توان نظامی خود استفاده میکند. ابرکامپیوترها و هوش مصنوعی میتوانند برای توســعه مدلهای ایرودینامیک موشکی به کار گرفته شوند. از آنها میتوان برای ساخت بمب هستهای یا فناوریهای نظامی مختلف استفاده کرد. آمریکا همچنین این استدلال را مطرح میکند که دولت چین از هــوش مصنوعی در عملیات داخلی امنیتی اســتفاده میکند و واشینگتن با آن مشــکل دارد. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که واشــینگتن با اعمال چنیــن محدودیتهایی درواقع دارد مانع بزرگی بر ســر راه توســعه نظامی چین درست میکند. چین شاید توانسته باشد درزمینۀ توسعه چیپهای سطح پایینتر به پیشرفتهایی دست پیدا کند. اینها چیپهایی هســتند که در تُستر یا ترموســتات یا خودرو به آنها برمیخورید؛ اما آمریکا محدودیت صادرات را درزمینۀ نیمهرساناهای پیشرفته اعمال کرده است؛ آنهایی که چین قابلیت ساختشان را ندارد. اینها در مراکز دادهها و نیز در الگوهای آموزش ماشــینی به کار میروند و بسیار پیشرفتهاند؛ بنابراین تردیدی نیســت که دولت چین از وضع پیشآمده بسیار نگران است. گفته میشود که دولت و بخش خصوصی در چین در تلاشاند برنامههایی را برای توســعه داخلی این نیمهرساناها پیاده کنند اما این مسیر بسیار طولانی خواهد بود. چین حالا میداند چیزی را که نمیتوانست بســازد حالا وارد هم نمیتواند بکند. نیروهای ماهر آمریکایی در این حوزه را هم نمیتواند به کار بگیرد. تازه این محدودیت فقط مختص به اتباع آمریکایی نیست؛ بلکه اتباع سایر کشــورها هم ممکن اســت از بابتش دچار دردسر شوند و بنابراین احتمالاً خودشان را درگیر نخواهند کرد. گفته میشود چین تقریباً ده سال وقت نیاز دارد تا توسعه تکنولوژی نیمهرساناها را بهصورت داخلی با موفقیت به سرانجام برساند؛ اما همه اینها گمانهزنی است. چین به این نتیجه رسیده که اگر تقابلش با آمریکا را تشدید کند خودش بیشــتر ضرر خواهد دید و بنابراین احتمالاً منتظر است که در زمینههای مختلف به خودکفایی برسد و آنوقت برای تقابل احتمالی تصمیم بگیرد اســت؛ اما مسائل مخالف دیگری هم در این جریان دخیل هستند. مثلاً میدانیم که آمریکا در حوزه فلزات نادر و استخراج و پردازش آنها به چین وابسته است و این فلزات در انواع وسایل الکترونیک کاربرد دارند. اگر چین در این زمینه بخواهد سیاست محدودکنندهای را علیه آمریکا در پیش بگیرد، واشینگتن به دردســر خواهد افتاد. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که چین مرکز تولید محصولات شرکتهای آمریکایی مهمی مثل اپل بوده و هست. همچنین سرمایه زیادی از چین وارد آمریکا میشود. بااینحال ظاهراً چین تمایلی نداشته که آنها را به ابزار تقابل با آمریکا بدل حال ظاهراً کند؛ اما این وضع همیشه اینطور نخواهد ماند. ممکن است زمانی فرابرسد که شِی جینپینگ احساس کند چیزی برای از دستدادن باقی نمانده اســت. البته نمیتوان پیشبینی کرد که چنین وضعی در چه زمانی ممکن اســت رخ دهد و چطور میتوان برای آن آماده بــود؛ اما بههرحال پیشبینی سیاستهای دولت چین هم دارد سختتر میشود.
روشنسازکلام
الن استوز؛ معاون وزیر بازرگانی آمریکا در امور صنعت و امنیت، پاسخ داده است که متحدان آمریکا مشــکلی با این اعمال محدودیتها ندارند و ممکن اســت روشهای خودشــان را هم در این خصوص بــه کار ببندند؛ اما به نظر من باید دید که آیا این استراتژی پایداری خواهد بود یا نه. اگر این نوع محدودیتهای صادراتی به حوزههای دیگر مثل داروسازی یا صنایع بیوتکنولوژی ســرایت کند، آنوقت وضعیت دشوارتر و غیرقابلپیشبینیتری به وقوع خواهد پیوســت. هرلحظه ممکن است قوانین محدودکننده بیشتری به تصویب برسد. هر چیزی در آینده نزدیک ممکن است رخ بدهد.
نشریۀ اکونومیست در مقالهای تحت عنوان «چین و آمریکا باید باهم حرف بزنند» (America and China must talk) مورخ 19 آبان 1401 (10 نوامبر 2022) تصریح کرده است که مسلماً دو کشور اکنون راهی جز صحبت کردن با یکدیگر ندارند؛ بااینحال راهکار کودکانهای را انتخاب کردهاند: حرف نزدن و قهر کردن! مردم جهان هم باید در این شرایط فقط امیدوار باشند که روزی دو ابرقدرت جهان باهم آشتی خواهند کرد.
چین ازنظر سیاسی و ایدئولوژیک منضبطترین رقیبی است که در طول یک قرن سلطه ژئوپلیتیک خود با آن روبهرو بوده است. استراتژیستهای ایالاتمتحده باید از «تصویرسازی آینهای» (Mirror Imaging) اجتناب کنند و نباید تصور کنند که پکن بهگونهای عمل میکند که واشنگتن آن را منطقی یا در خدمت منافع شخصی چین تعبیر کند. غرب در قرن بیستم در رقابت ایدئولوژیک پیروز شد؛ اما چین، اتحاد جماهیر شوروی نیست، نه به این دلیل که چین اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان را دارد. اگرچه شِی ممکن است استالین نباشد، اما قطعاً میخائیل گورباچف هم نیست. پایبندی شِی به راستکیشی مارکسیست-لنینیستی به او کمک کرد تا قدرت شخصی خود را تحکیم بخشد؛ اما همین موضع ایدئولوژیک معضلاتی را نیز ایجاد کرده است که حلوفصل آنها برای حزب کمونیست چین دشوار خواهد بود؛ بهخصوص که کند شدن رشد اقتصادی، قرارداد اجتماعی طولانیمدت حزب با مردم را زیر سؤال میبرد. هرچه از آن آشکار شود و بیرون آید، شِی ایدئولوژی خود را رها نخواهد کرد. او یک مؤمن واقعی است و اینیک آزمون دیگر برای ایالاتمتحده و متحدانش به دست میدهد. پیروز شدن در جنگ ایدئولوژیکِ در جریان که اکنون پیش روی آنها قرار دارد، مستلزم پذیرش مجدد و رادیکال اصولی است که نظامهای سیاسی لیبرال-دموکراتیک را متمایز میکند. ظهور شِی جز به معنای بازگشت «مرد ایدئولوژیست» (Ideological Man) نیست. این روندهای ایدئولوژیک صرفاً بازگشتی به دوران مائو نیستند. جهانبینی شِی پیچیدهتر از مائو است و «خلوص ایدئولوژیک» (Ideological Purity) را با «پراگماتیسم تکنوکراتیک» (Technocratic Pragmatism) ترکیب میکند.
اخیراً شِی جینپینگ؛ رئیسجمهور چین، به مقامات کشورش گفته باید منتظر وزش باد در دنیای سیاسی باشند. این یعنی قرار است اتفاقات بزرگ و مهمی در رابطۀ چین با آمریکا رخ دهد.