گزیده جستار: به نظر می آید چه خسارات ناشی از «شوآپ» نفت به ادعای مسعود میرکاظمی و چه بر عکس خسارات ناشی از صدور دستور توقف «سوآپ» نفت علیه مسعود میرکاظمی صحیح بنماید؛ زمان اظهارنظر قطعی راجع به اینکه این قراردادها «شوآپ» نفت یا «سوآپ» نفت بوده و متعاقباً اعلام وقوع جرم و تعیین تکلیف خسارات ناشی از ایجاد یا بالعکس ناشی از توقف انجام این تعهدات، بالاخره فرا رسیده باشد؛ زیرا آنچه در این میان قطعاٌ واقع شده این است که در هر دو صورت ملت ایران در این بین ناگزیر متضرر گردیده است.
اين گفتوگو در تاريخ دهم تیرماه 1393 در خبرگزاري ایسنا منتشر شده است.
فرا رسیدن زمان اعلام وقوع جرم در پرونده «شوآپ» یا «سوآپ» نفت
رای داوری به دلیل توقف انجام تعهدات قرارداد سوآپ نفت، ایران را به پرداخت خسارت 5/5 میلیون دلاری به اضافه حدود 4 ميليون دلار هزینه مرتبط با آن به نفع شرکت خارجی محکوم کرده است.
دستور توقف اجرای قراردادهای سوآپ در زمان مسعود میرکاظمی؛ وزیر سابق نفت، انجام شده است. او پس از لغو این قراردادها بواسطه تقلب های صورت گرفته در مفاد و نحوه انجام این قراردادها گفته موضوع قراردادهای مزبور «سوآپ» نفت نبوده بلکه بیشتر شبیه «شوآپ» نفت بوده است.
با توجه به این توضیحات؛ لطفاً بفرمایید:
*ماهیت قرارداد واقع شده بین وزارت نفت و طرف خارجی چه بوده است؟
در دهه ۱۹۸۰ شیوههای نوینی از تجارت بین کشورها رواج پیدا کرد که بطور کلی تحت عنوان «تجارت متقابل» دسته بندی میشوند.
«تجارت متقابل» به معاملاتى اطلاق می شود که بر اساس آن صادرکننده متعهد مىگردد تا علاوه بر تعهداتى که معمولاً در قراردادهای صدور کالا و خدمات پذیرفته میشود تعهدات اضافی و متقابلی را در جهت منافع وارد کننده تقبل نماید که ممکن است حتی با موضوع اصلی قرارداد سنخیت نداشته باشد.
ماهیت حقوقی «قرارداد سوآپ» را در قالب تجارت بین الملل و به عنوان یکی از انواع روش های تجارت متقابل می دانند. انواع روش های تجارت متقابل شامل: معاملات تهاتری ساده، خرید متقابل، بیع متقابل(بای بک)، افست، پیش خرید، تعویض، قراردادهای تسویه تهاتری، قراردادهای واگذاری تهاتری و معاوضه دیون هستند و سوآپ را در انطباق با قرارداد تعویض برمی شمارند و آن را قرارداد تعویض می دانند.
در روش «قرارداد تعویض» کالاهای مشابه که در محل های فیزیکی متفاوتی قراردارند با یکدیگر معاوضه می شوند تا مخارج حمل و نقل کاهش پیدا کند و یا موانع حمل و نقل بر طرف گردد.
فرض کنید اندونزی که بطور سنتی به طرف تجاری خود آلمان نفت می فروشد از طریق اطلاعات موجود در بازار متوجه می شود انگلستان بنا دارد مشابه همین نفت را به زلاندنو صادر نماید. جهت کاهش هزینه حمل و نقل، طرف های ذینفع قرارداد تعویض را منعقد می نمایند که بر اساس آن نفت اندونزی به زلاندنو و متقابلاً نفت انگلیس به آلمان تحویل می گردد. نتیجه این توافق تبادل و تعویض نفت اندونزی با نفت انگلیس خواهد بود.
ماهیت حقوقی سوآپ در انطباق با نهادهای حقوقی موجود در ساختار حقوقی ایران نیز همان تعویض است که ویژگی های خاص خود را داراست و با دیگر اقسام روش های تجارت متقابل در عرصه حقوق تجارت بین المللی و سایر عقود معین در نظام حقوقی ایران افتراق دارد. بر اساس فقه و قانون برای ایجاد تعهد و التزام لازم نیست که حتماً تراضی و توافق در قالب عقد ویژه ای از عقود معین درآید بلکه قراردادهای خصوصی به هر شکل و شیوه ای که منعقد شود تابع قواعد عمومی قراردادها نافذ و معتبر است بنابراین قرارداد سوآپ نیز مشمول حکم ماده 10 قانون مدنی قرار می گیرد.
در دهه 1990 و پس از فروپاشی شوروی سابق و استقلال یافتن کشورهای آسیایی مرکزی، مبادله نفت با ایران اهمیت پیدا کرد. این کشورها برای توسعه اقتصادی خود، به صادرات نفت خود نیاز مبرم داشتند. در صورتی که امکانات آنان جهت رساندن نفت خود به دست مصرف کنندگان در اروپا، آسیا و آمریکا بسیار محدود بود.
در سال ١٣٧٧ آمريكا با تحت فشار قراردادن شركتهاي اروپايي آنها را ناگزير كرد تا در خط لوله صادرات نفتخام منطقه موسوم به BTC (باكو ـ تفليس ـ جيهان) به عنوان يك خط لوله انتقال نفت خام استراتژيك كه حتي در برگيرنده منافع اقتصادي نبود، سرمايهگذاري كنند.
از سوي ديگر روسيه با تحت فشار گذاشتن تركمنستان و قزاقستان تفاهمنامه ساخت خط لوله صادرات گاز از كنار شرقي درياي خزر را به امضاء رساند و در ديپلماسي انرژي روسيه، بازي با كارت ايران براي معاملات سياسي و اقتصادي با غرب ادامه يافت.
ايران براي مقابله به مثل با اين سياست روسيه و آمريكا مبني بر جلوگيري از صادرات نفت و گاز آسياي مركزي، قفقاز و حوزه درياي خزر از مسير ايران، اقدام به سرمايهگذاري از محل امكانات وزارت نفت كرد و بندر نفتي نکا، خط لوله نکا ـ ري و تغييرات ضروري در پالايشگاه تهران و تبريز براي پالايش نفتخام كشورهاي آسياي ميانه ايجاد كرد.
طبق تحقيقاتي كه شرکت توتال انجام داد انتقال نفت كشورهاي حوزه خزر از طريق ايران ارزانترين راه براي صادرات نفت اين كشورها بود. از آنجا كه نفت اين كشورها از نفت ايران سبكتر است، ایران با گرفتن اين نفت آن را با نفت سنگين داخلي تركيب كرده و در پالايشگاههاي خود استفاده کند. به اين منظور پايانه نکا ساخته شد كه شامل مخزني به حجم 5/1 ميليون بشكه و خط لولهاي براي انتقال اين نفت به پالايشگاههاي تبريز و تهران که دارای ظرفيت 500 هزار بشكه نفت در هر روز بود.
بر همين اساس شركت نيكو (وابسته به شرکت ملی نفت ایران) به عنوان نماينده ايران انعقاد قراردادهاي معاوضه با طرفين توليد كننده و دیگر بازرگانان نفتي در منطقه انتخاب شد.
نحوه معاوضه نفتخام اينگونه انجام ميشد كه شرکت نيكو پس از دريافت نفتخام در بندر نفتي نکا و تحويل آن به شركت ملي نفت ايران به نمايندگي از سوي معاوضهگران نفتخام حوزه درياي خزر در جزيره خارک، نفتخام سبك ايران را تحويل ميگرفت و ٣٠ روز پس از دريافت نفتخام در بندر نفتي نكا، معادل ارزش نفتخام معاوضه شده را به معاوضهگر پرداخت ميكرد.
بدین منظور در سال 1375 قراردادی بین ایران و قزاقستان به امضاء رسید که براساس آن روزانه 40 هزار بشکه نفت خام سبک از قزاقستان تحویل پالایشگاه تبریز و تهران می شد و در عوض به همین مقدار نفت خام سبک ایران در خلیج فارس جهت شرکای تجاری قزاقستان تحویل آنان می شد.
از آذرماه 1387 که مسئولیت سوآپ نفت ایران به شرکت نیکو منتقل شد تا روزی که طرح سوآپ با دستور مستقیم مسعود میرکاظمی؛ وزیر نفت وقت ایران در سال 1388 متوقف شد 16 شرکت خارجی با ایران همکاری کرده بودند: 1) MAE؛ 2) TEAM OIL؛ 3) VITOL؛ 4)OCE ؛ 5) SILK ROAD؛ 6) LITASCO؛ 7) CORL؛ 8) BP؛ 9) DRAGON OIL؛ 10) PETRO KHAZAR؛ 11)MOUNMENT ؛ 12) HAIBERTIN؛ 13) MUNAI IPAEN؛ 14) HURRICAN؛ 15) INTERMAL و 16) THKMG.
از مردادماه 1389 با پايان زمان قرارداد با شركتهاي خارجي و یا به واسطه صدور دستور توقف آنها تقريباً عمليات سوآپ ايران متوقف شد و تاكنون نیز به دليل اختلاف بر سر قيمت و چگونگي فروش نفت خام تحويلي، قراردادي امضاء نشده است.
شركت اماراتي DRAGON OIL طي قراردادي 10 ساله بيش از ٨٦ درصد حجم نفتخام توليدي از ميدانهاي تركمنستان را از مسير ايران صادر ميكرد. اما در پايان ماه مارس ٢٠١٠ اين قرارداد خاتمه يافته و ديگر تمديد نشد. اين در حالي است كه دراگون اويل در نبود قرار معاوضه نفت خام خود با ايران، با شركتCROSS CASPIAN كه اداره مركزي آن در باكو مستقر است وارد مذاكره شد و اعلام كرد كه نفتخام بيشتري را از عرض درياي خزر و از مسير باكو و با راه آهن به بندر باتومي گرجستان در درياي سياه صادر ميكند.
همچنين قرارداد 70 هزار بشکه نفت در روز شركت سوئيسي VITOL؛ بازارياب و فروشنده نفتخام قزاقستان و تركمنستان نيز كه بخش عمده نفتخامهاي مختلف توليدي اين دو كشور را از بندر آكتائو به بندر نفتي نكا صادر ميكرد، نیز متوقف شد و این شرکت همانند شركت اماراتي دراگون اويل اقدام به صادرات نفت خام از مسير باكو به درياي مديترانه و درياي سياه گرفت.
شرکت LITASCO هم که قراردادش برای سوآپ 5 هزار بشکه نفت در روز بطور اتوماتیک تمدید می شد با اعلام دستور وزیر نفت برای توقف سوآپ کنار کشید.
شركت SELECT ENERGY TRADING كه دفتر مركزي آن در هامبورگ واقع است و شركت ايرلندي CASPIAN OIL DEVELOPMENT از جمله شركتهاي مهمي بودند كه گاهي از بندر نفتي نكا نفت خام تركمنستان را صادر ميكردند.
همه توافقات با شرکت نفتی «سوکار» آذربایجان هم برای انجام سوآپ صورت گرفته بود که بدین ترتیب هیچگاه به نتیجه منجر نشد.
دیگر صادركنندگان ديگري هم که در مسير بندر نفتي نكا نفت خام محمولههاي مقطعي صادر ميكردند با تغییر شرايط شركت ملي نفت از مسير ايران براي صادرات نفت خود منصرف شدند.
شركت سوئيسي VITOL از مطالبه غرامت توقف قرارداد سوآپ 70 هزار بشکه نفت در روز خود و شرکت TEAM OIL نیز از پیگیری غرامت توقف قرارداد تعویض 3 هزار بشکه نفت در روز به دليل سابقه همكاري با ايران و داشتن پروژههاي مشترك ديگر انصراف دادند.
اما شركت كاسپين اويل که تا سال 2014 برای سوآپ 3 هزار بشکه نفت در روز با شرکت نیکو (وابسته به شرکت ملی نفت ایران) قرارداد داشت درخواست غرامت 97 ميليون دلاري را به داوری برد. هیات داوری سه داور داشته که یکی را شرکت نیکو، دیگر را شرکت کاسپین اویل و داور سوم مرضی الطرفین بوده است.
ظاهراً داوری در بلژیک جریان داشته و کارشناسان موسسه ای به نام «اور شدز» با حق المشاوره یا حق الوکاله حدوداً 400 یورو برای هر ساعت، وکالت شرکت نیکو را بر عهده داشته اند. گویا مجموع مبالغ پرداختی بدین مؤسسه به بیش از یک میلیون یورو رسیده است. به جهت صدور رای داوری علیه شرکت نیکو به این مبلغ هزینه های حق الوکاله طرف مقابل و داوری نیز اضافه می شود.
*آیا قرارداد مذکور آنطور که آقای میرکاظمی گفته، هزینهزا بوده است یا خیر؟ و به فرض هزینهزا بودن آیا ایران میتوانسته قرارداد را فسخ کند؟ آیا استدلالهای ایشان را منطقی و از لحاظ حقوقی قابل توجیه میدانید؟
مسعود میرکاظمی در توجیه عملکرد خود در صدور دستور توقف اجرای قراردادهای سوآپ نفت ادعاهای ذیل را مطرح می دارد:
در پاسخ بدین ادعاهای مطروحه استدلال های ذیل قابل طرح است:
*خسارت ناشی از فسخ این قراردادها و محکومیت ایران به عهده کیست و چه مرجعی وظیفه پیگیری این موضوع را دارد و مرجع رسیدگی به آن کدام است؟
علی ماجدی، معاون امور بین الملل وزیر نفت گفته است: «ایران باید 5/5 میلیون دلار به شرکت خارجی پرداخت کند. البته ادعای این شرکت بیش از این رقم بود اما با تلاش تیم وکلای ایران رقم جریمه ایران کاهش یافت. این مبلغ را که مشخصاً شرکت «نیکو» (وابسته به شرکت ملی نفت ایران) باید بپردازد؛ جدای از سه تا چهار میلیون دلار هزینههای جانبی دیگر شامل هزینههای وکلای دو طرف، داوری و اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) است.»
به این ترتیب علی الحساب شرکت «نیکو» (وابسته به شرکت ملی نفت ایران) باید حدود 9 میلیون دلار خسارت صدور دستور توقف اجرای قرارداد سوآپ نفت را بپردازد. این میزان خسارت علاوه بر سایر خساراتی است که در بالا برشمرده شده است.
اینکه هم اکنون چه مرجعی وظیفه پیگیری علل و عوامل حدوث این خسارت را دارد:
به موجب ماده 236 آيين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي:
«هر گاه حداقل ده نفر از نمایندگان و یا هر کدام از کمیسیونها، عدم رعایت شؤونات و نقض یا استنکاف از اجرای قانون یا اجرای ناقص قانون توسط رئیس جمهور و یا وزیر و یا مسؤولان دستگاههای زیرمجموعه آنان را اعلام نمایند، موضوع بلافاصله از طریق هیأت رئیسه جهت رسیدگی به کمیسیون ذیربط ارجاع میگردد.
کمیسیون حداکثر ظرف ده روز موضوع را رسیدگی و در صورت وارد بودن با اظهارنظر صریح، گزارش خود را از طریق هیأت رئیسه به مجلس ارائه میدهد.
تبصره 1- چنانچه نظر مجلس بر تأیید گزارش باشد موضوع جهت رسیدگی به قوه قضاییه و سایر مراجع ذیصلاح ارسال میشود تا خارج از نوبت و بدون تشریفات دادرسی رسیدگی نمایند...»
به موجب بند (هـ) ماده 23 قانون دیوان محاسبات کشور هيأت هاي مستشاري علاوه بر موارد مذكور در اين قانون به موارد زير نيز رسيدگي و انشاء رأي مي نمايد:
«سوء استفاده و غفلت و تسامح در حفظ اموال و اسناد و وجوه دولتي و يا هر خرج يا تصميم نادرست كه باعث اتلاف باتضييع بيت المال بشود.
...تبصره ۲- هيأت های مستشاری درصورت احراز وقوع جرم ضمن اعلام رأي نسبت به ضرر و زيان وارده، پرونده را از طريق دادسراي ديوان محاسبات كشور براي تعقيب به مراجع قضايي ارسال خواهند داشت.»
به موجب بند (د) ماده 2 قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور یکی از وظايف و اختيارات این سازمان به شرح زير ميباشد:
«در مواردي كه گزارش بازرس متضمن اعلام وقوع جرمي است، چنانچه جرم داراي حيثيت عمومي باشد، رئيس سازمان يا مقامات مأذون از طرف وي يك نسخه از گزارش را با دلايل و مدارك مربوط براي تعقيب و مجازات مرتكب به مرجع صالح قضايي ارسال و موضوع را تا حصول نتيجه نهايي پيگيري نمايند و در مورد تخلفات اداري، انضباطي و انتظامي مستقيماً مراتب را به مراجع ذيربط منعكس نموده و پيگيري لازم را به عمل آورند. مراجع رسيدگيكننده مكلفند وقت رسيدگي و جهت حضور را به اطلاع سازمان بازرسي كل كشور برسانند.
تبصره 1- در مورد جرايم منتهي به ورود خسارت به اموال دولتي و حقوق عمومي و تضييع آنها دادستان ضمن تعقيب كيفري متهم يا متهمان در دادگاه صالح در صورت احراز ورود خسارات و ضرر و زيان، رأساً جبران آن را بدون پرداخت هزينه دادرسي از دادگاه درخواست مينمايد.»
البته نظر به اینکه مسعود میرکاظمی هم اکنون نماینده مجلس شورای اسلامی و از خردادماه 1391 تا خردادماه 1393 رئیس کمیسیون انرژی و هم اکنون عضو کمیسیون انرژی می باشد؛
و نظر به اینکه مدعی اصلی فعلی این پرونده هم اکنون درون قوه مجریه قرار می گیرد؛
به نظر می رسد با استفاده از فواید نظام تفکیک قوا، سازمان بازرسی کل کشور واجد وصف بی طرفی بیشتری برای اعلام نظر راجع به این پرونده و استفاده از اختیارات مصرح خود می باشد.
البته گویا هم سازمان بازرسی کل کشور، هم دیوان محاسبات و هم کارگروه ماده 236 آيين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي از خیلی پیش تر از صدور این رای داوری به رسیدگی به پرونده سوآپ نفت اشتغال داشته اند ولی گویا تاکنون منجر به اظهارنظر نهایی توسط هیچ کدام از این مراجع نگردیده است.
*آیا اقدام وزیر سابق نفت که در حال حاضر نماینده مجلس است، مي تواند واجد وصف جزایی باشد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، روند پیگیری و تعقيب اين موضوع چگونه است و مرجع صالح به رسیدگی به این جرم کدام است؟
اظهارنظر در این مورد نیاز به تحقیقات تفصیلی و اشراف اطلاعاتی دقیق و النهایه در صلاحیت مرجع قضایی صالح است؛ مع الوصف در صورتی که هیچ کدام از ادعاهای مسعود میرکاظمی علیه دیگران هیچ وقت اثبات نگردد و بررسی ها شخصِ ایشان را نیز به جهت صدور دستور توقف قراردادهای سوآپ نفت مسئول سازد؛ به موجب قسمت اخیر ماده 598 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب 1375:
«...متصرف غير قانوني محسوب و علاوه بر جبران خسارات وارده و پرداخت اجرت المثل به شلاق تا ( 74 ) ضربه محكوم مي شود و در صورتي كه منتفع شده باشد علاوه بر مجازات مذكور به جزاي نقدي معادل مبلغ انتفاعي محكوم خواهد شد و همچنين است در صورتي كه به علت اهمال يا تفريط موجب تضييع اموال و وجوه دولتي گردد و يا آن را به مصارفي برساند...»
البته در این فرض انطباق دستور توقف قراردادهای سوآپ نفت با ماده 576 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 با تردید مواجه می باشد؛ زیرا به موجب این ماده:
«چنانچه هريك از صاحب منصبان و مستخدمين و مامورين دولتي و شهرداري ها در هر رتبه و مقامي كه باشد از مقام خود سوء استفاده نموده و از اجراي اوامر كتبي دولتي يا اجراي قوانين مملكتي... جلوگيري نمايد به انفصال از خدمات دولتي از يك تا پنجسال محكوم خواهدشد.»
آنچه از شواهد امر بر می آید نه تنها عنصر سوء نیت لازم برای تحقق سوء استفاده از مقام در صدور این دستور توقف دیده نمی شود بلکه ممکن است تماماً این دستور بر اساس تشخیص مستظهر به حسن نیت صادر گردیده باشد؛ اگرچه ممکن است به دلیل فقدان کارشناسی دقیق و دلایل موجه، اهمال یا تفریط موجب تضييع اموال و وجوه دولتي روی داده باشد.
به موجب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378، تبصره الحاقی ماده 4 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1381 و ماده 14 آیین نامه اصلاحی قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1381 روند تحقیق بدین اتهامات در صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 28 تهران ویژه کارکنان دولت، مطبوعات و رسانه ها و روند رسیدگی بدانها در صلاحیت دادگاه کیفری استان تهران می باشد و در صورت لازم الاجراشدن قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 روند تحقیق بدین اتهامات به موجب ماده 26 این قانون مجدداً در صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 28 تهران ویژه کارکنان دولت، مطبوعات و رسانه ها و روند رسیدگی به جرایم فوق الذکر به موجب مواد 301 و 307 این قانون صرفاً در صلاحیت دادگاه کیفری دو تهران قرار می گیرد.
به موجب ماده 309 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392: «صلاحیت رسیدگی به جرایم اشخاص موضوع مواد 307 و 308 این قانون (از جمله وزراء و نمایندگان مجلس شورای اسلامی...) اعم از آن است که در زمان تصدی سمت های مذکور یا قبل از آن مرتکب جرم شده باشند.»
* و در پایان...
به نظر می آید چه خسارات ناشی از «شوآپ» نفت به ادعای مسعود میرکاظمی و چه بر عکس خسارات ناشی از صدور دستور توقف «سوآپ» نفت علیه مسعود میرکاظمی صحیح بنماید؛ زمان اظهارنظر قطعی راجع به اینکه این قراردادها «شوآپ» نفت یا «سوآپ» نفت بوده و متعاقباً اعلام وقوع جرم و تعیین تکلیف خسارات ناشی از ایجاد یا بالعکس ناشی از توقف انجام این تعهدات، بالاخره فرا رسیده باشد؛ زیرا آنچه در این میان قطعاٌ واقع شده این است که در هر دو صورت ملت ایران در این بین ناگزیر متضرر گردیده است. فقط همین...