تأثیر ژئواستراتژیِ چین در عربستان بر ایران

تاریخ : 1401/10/03
Kleinanlegerschutzgesetz, Crowdfunding, Finanzierungen
حکمرانی جهانی
نمایش ساده

گزیده جستار: جان گارور؛ که مطالب زیادی در مورد روابط ایران و چین نوشته است، پس از امضای برجام به این نکته اشاره کرد: «ایران قول می‌دهد یک شریک ارزشمند، شاید حتی یک متحد باشد. عربستان سعودی به چنین وعده‌ای عمل نمی‌کند».

اين نوشتار در تاريخ سوم ‌دی‌ماه ۱۴۰۱ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.

 

تأثیر ژئواستراتژیِ چین در عربستان بر ایران

 

 

رییس‌جمهور چین همزمان با سفر به عربستان سعودی و دیدار با مقام‌های کشور میزبان و شرکت در نشست دوره‌ای شورای حکام خلیج‌فارس یادداشتی در روزنامه الریاض منتشر کرد و از لفظ «خلیج ع‌رب‌ی» برای اشاره به «خلیج‌فارس» استفاده کرد. وی در ادامه تصریح کرده است که عربستان سعودی صادرکننده بزرگ انرژی در جهان و یکی از اعضای گروه ۲۰ است. چین، به‌عنوان شریک استراتژیک و دوست واقعی عربستان، خرسند است که می‌بیند تحت رهبری ملک سلمان و ولیعهد محمد بن سلمان، مردم عربستان با گام‌های بلندی به سمت چشم‌انداز ۲۰۳۰ حرکت کرده و پیشرفت‌های مهمی درزمینۀ اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و تنوع‌بخشی کسب می‌کنند. ابتکارات عمده توسعه در عربستان سعودی، «ابتکار سبز خاورمیانه» و «ابتکار سبز سعودی»، در میان بسیاری دیگر ابتکارات، توجه گسترده‌ای را به خود جلب کرده‌اند. جایگاه و نفوذ آن در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و انرژی جهانی در حال افزایش است. ما به این دوست خوبمان به خاطر این موفقیت‌ها افتخار می‌کنیم. چین همچنان بزرگ‌ترین شریک تجاری شورای همکاری خلیج (فارس) و بزرگ‌ترین بازار صادرات محصولات پتروشیمی است. در سال ۲۰۲۱، تجارت دوطرفه از ۲۳۰ میلیارد دلار فراتر رفت و واردات نفت خام چین از کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) به بیش از ۲۰۰ میلیون تن رسید. دو طرف از همکاری گسترده و عمیق در زمینه‌های سنتی مانند ظرفیت تولید، توسعه زیرساخت‌ها، سرمایه‌گذاری و مالی برخوردار هستند.

تعامل هم‌زمان پکن با کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس (GCC) و ایران یک فرصت استراتژیک برای چین است که با تعهدات امنیتی ایالات‌متحده در قبال پادشاهی‌های خلیج‌فارس در دسترس این کشور قرارگرفته است و تا زمان متعهد بودن ایالات‌متحده به این تعهدات خود می‌توان انتظار داشت چین به تعامل با هر دو طرف در خلیج‌فارس ادامه دهد. منافع منطقه‌ای چین به نفع طرف عربی است و ترجیح این کشور برای حفظ وضعیت موجود، فرصت‌هایی را ایجاد می‌کند تا هم ایالات‌متحده آمریکا و هم کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، سیاست‌گذاری‌هایشان را با در نظر گرفتن حضور چین، تدوین کنند. خلیج‌فارس اما منطقه‌ای نیست که بتوان در آن بی‌طرف بود. در نظم منطقه‌ای به‌شدت رقابتی خلیج‌فارس، فرض غالب این است که قدرت‌های فرامنطقه‌ای با منافع عمیق نمی‌توانند برای همیشه بی‌طرف بمانند و درنهایت باید یک‌طرف را انتخاب کنند.

در دهه‌های اخیر ژئوپلیتیک‌گرایی همواره در کانون نظر و عمل راهبردی ایران بوده است؛ اما در سال‌های اخیر نگرش ژئواکونومیک به محیط بین‌المللی و کوشش برای طراحی و اجرای دیپلماسی اقتصادی به‌تدریج در حال حرکت از حاشیه به متن تفکر و کنش راهبردی ایران است. مرکز پژوهش‌های اتاق ایران تأکید کرد کرده است که نتایج عملی تغییر در معادلات قدرت در پهنه جهانی به‌تدریج در اقتصاد سیاسی بین‌الملل آشکار خواهد شد. آثار گشایشی این تحولات برای اقتصاد ایران در میان‌مدت بروز و ظهور پیدا می‌کند؛ اما امیدواری به ایجاد تغییرات رادیکال در شرایط نظم جدید بین‌­المللی و بهره­‌برداری ایران از آن به‌ویژه در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی در کوتاه‌مدت واقع‌بینانه نیست. ایران به دلیل انباشت بحران‌ها و مسائل اقتصادی نیازمند حل‌وفصل مسائل خود با قدرت‌های بزرگ و عادی‌سازی دیپلماسی اقتصادی در کوتاه‌مدت است. شرق یا غرب نمی‌توانند جایگزین یکدیگر در دیپلماسی اقتصادی ایران باشند. هر یک از این مجموعه‌ها دارای مزیت‌هایی است که در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی ایران واجد اهمیت است. بازارهای صادراتی ایران در آسیا و در جهان شرق قرارگرفته‌اند، درحالی‌که زیرساخت‌های مبادله با این بازارها شامل زیرساخت­های مالی، بیمه و حمل‌ونقلی عمدتاً متأثر از کشورهای غربی و سیاست‌های آن‌ها عمل می‌کنند؛ بنابراین ایران نمی‌تواند هیچ‌یک از این مجموعه‌ها را جایگزین دیگری کند. موقعیت انحصاری غرب در برخی از حوزه‌های اقتصاد جهانی به‌ویژه در حوزه مبادلات مالی در کوتاه‌مدت تداوم خواهد یافت. قدرت‌های در حال ظهور در مجموعه‌هایی همچون سازمان همکاری شانگهای، بریکس و در شکل‌های یک‌جانبه آن چین و روسیه از توان و تمایل لازم برای شکل‌دهی به نظم مالی جدید در پهنه بین‌المللی به‌گونه‌ای که قادر به حل معضلات روابط مالی ایران باشد، برخوردار نیستند. در این گزارش تأکید شده است که ایران برای حل‌وفصل این معضل اساسی در دیپلماسی اقتصادی خود که ناشی از محیط بین‌المللی است، تنها می‌تواند به تداوم دیپلماسی از مسیر تفاهم با غرب بیندیشد.

1) ژئواستراتژیِ چین در عربستان

پوشش استراتژیک چارچوب تحلیلی دقیق‌تری را برای پاسخ به این سوال «رویکرد چین به خلیج‌فارس» فراهم می‌کند. چین به‌جای همسویی با کشورهای منطقه، از «پوشش استراتژیک» (Strategic Hedging) استفاده می‌کند چون این پوشش مختص یک قدرت فرامنطقه‌ای درجه دوم است که می‌خواهد منافع خود را بدون برهم زدن وضعیت موجود دنبال کند. این پوشش به چین اجازه می‌دهد تا روابط خود را با همه ایجاد کند، درحالی‌که با دقت از دیگران اجتناب می‌کند. این نوع رابطه معمولاً با توسعه روابط اقتصادی و دیپلماتیک قوی‌تر و بدون حضور امنیتی تهاجمی ایجاد می‌شود. این کشور ظرفیت نظامی خود را بدون توقف توسعه می‌دهد، سلطه دولت‌های قوی‌تر را می‌پذیرد، آن را به چالش نمی‌کشد؛ اما به‌طور پیوسته ظرفیت محدودی برای محافظت از منافع و دارایی‌های خود ایجاد می‌کند و در همه موارد به‌عنوان یک تهدید آشکار تلقی نمی‌شود.

یکی از ویژگی‌های مهم موضع چین در خلیج‌فارس، استفاده این کشور از مشارکت استراتژیک (Strategic Partnerships) است. با پیروی دقیق از سیاست عدم اتحاد (Non-alliance Policy) از سال 1982، چین در عوض طیف سلسله مراتبی از مشارکت‌ها (Hierarchal Range of Partnerships) را اتخاذ کرده است. این سلسله‌مراتب به‌جای تهدید، مبتنی بر منافع، مشخص می‌شوند. چینی‌ها بر کشورهای ثالث یا تعهدات امنیتی تمرکز نمی‌کنند، بلکه بر حوزه‌های موردعلاقه دو طرف تمرکز می‌کنند و درعین‌حال از موارد بالقوه اختلافی اجتناب می‌کنند. این شیوه تمایز آشکاری با شیوه آمریکا دارد. آمریکا از اتحاد و مشارکت مبتنی بر همکاری امنیتی متراکم (Dense Security Cooperation) سعی می‌کرد نظم منطقه‌ای را بر مبنای انزوای ایران پیش ببرد. در مقابل، عربستان سعودی، ایران و امارات همگی دارای شراکت استراتژیک جامع در سطح بالا با چین هستند، درحالی‌که عراق، کویت، عمان و قطر همگی در یک سطح پایین‌تر هستند. در منطقه خلیج‌فارس، فقط بحرین است که توافقنامه مشارکت چینی ندارد.

ســفر رئیس‌جمهور چیــن به عربستان سعودی کــه مهم‌ترین سفر او پــس از همه‌گیری کرونــا بــه شــمار می‌آید، نشان‌دهنده اهمیــت فزاینــده جهــان عــرب و به‌ویژه این کشور در رادار دیپلماســی چیــن اســت. برگــزاری نخســتین اجــلاس ســران چیــن و جهــان عــرب در ریــاض و نیــز اجلاس چیــن- شــورای همــکاری خلیج‌فارس نشــان می‌دهد کـه پکـن می‌کوشد تـا بـه عربسـتان سـعودی بـرای ایفـای نقـش رهبـری در جهـان عـرب کمـک کنـد و ایـن کشـور را بـه کانـون دیپلماسـی منطقه‌ای خـود در خاورمیانـه بـدل نمایـد. پیش‌ازاین، مصـر چنیـن نقشـی در دیپلماسـی چیـن در جهـان عـرب بـر عهـده داشـت؛ درحالی‌که بـا ایـن سـفر، این‌گونه بـه نظـر می‌رسد کـه ایـن نقـش بـه عربسـتان سـعودی محـول شـده اسـت. از دیگـر سـو، بـا سـردی فزاینـده رابطـه عربسـتان بـا متحـد سـنتی خـود، یعنـی ایالات‌متحده، ایـن کشـور می‌کوشد تـا آزادی عمـل بین‌المللی خـود را بـا نزدیـک شـدن بـه چیـن و روسـیه افزایـش دهـد. در کنـار عربسـتان سـعودی، امـارات عربـی متحـده نه‌تنها بـدل بـه هـاب لجسـتیک جـاده ابریشـم در خاورمیانـه شـده اسـت؛ بلکـه میزبـان بیـش از ۶۰۰۰ شـرکت چینـی اسـت و تـا پیـش از بحـران کرونـا ۴۵۰ هـزار شـهروند چیـن در ایـن کشـور زندگـی می‌کردند. علـاوه بـر ایـن، 66 درصـد صـادرات چیـن بـه کشـورهای خاورمیانـه از طریـق امـارات صــورت می‌گیرد.

2) تأثیر ژئواستراتژیِ چین در عربستان بر ایران

تعامل پکن با ایران از تابستان 2020 اهمیت بیشتری پیدا کرد. در آن زمان سندی به نام توافقنامه همکاری 25 ساله چین و ایران منتشر شد که برخی از آن به‌عنوان پایان بی‌طرفی چین در خاورمیانه یادکردند. این توافقنامه زمینه‌های اقتصادی، فناوری، سیاسی و امنیتی را در برمی‌گرفت. این سند آمده بود که بگوید چین قصد دارد طی پنج سال آینده 400 میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند. نیویورک‌تایمز گزارش داد این همکاری «نقاط اضطراری جدید و بالقوه خطرناکی را در روابط آمریکا و چین ایجاد می‌کند» و به‌طور بالقوه برای چین «جای پایی در منطقه‌ای که دهه‌ها دغدغه استراتژیک ایالات‌متحده بوده است» فراهم می‌کند. قابل‌توجه است که تمامی گزارش‌ها در مورد این معامله تاکنون از طرف ایرانی بوده است و هیچ رسانه بزرگ چینی در مورد آن گزارشی منتشر نکرده است. همچنین شایان‌ذکر است که چشم‌انداز سرمایه‌گذاری به ارزش 400 میلیارد دلار در یک کشور به‌شدت با روندهای اخیر در سرمایه‌گذاری و قراردادهای خارجی چین که از اوج خود در سال 2016 رو به کاهش بوده است، ناسازگار است.

در میان قدرت‌های فرامنطقه‌ای، این چین است که بیشترین تأثیر را بر نظم منطقه‌ای خلیج‌فارس دارد. چین متحد یا شریک ایالات‌متحده نیست، بلکه رقیب اصلی استراتژیک واشنگتن است. چین مراقب بوده که ایالات‌متحده را در خلیج‌فارس به چالش نکشد. ازآنجاکه رهبران چین در حال استفاده از مزایای حاصل از نظم امنیتی ایالات‌متحده برای کشورهای منطقه هستند، بنابراین آشکارا سیاست منطقه‌ای آمریکا را به چالش نمی‌کشند یا تضعیف نمی‌کنند؛ اما به‌وضوح مخالفت خود را با سیاست‌های دولت آمریکا در قبال ایران ابراز کرده‌اند. به‌موازات آن، ‌چین از تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران تبعیت کرده و با توجه به اهمیت آمریکا برای اقتصاد چین تا حد زیادی تحریم‌های آمریکا علیه ایران را پذیرفته است. بااین‌حال، خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام واکنش پکن را در پی داشته است. وزیر امور خارجه چین در سفر دسامبر 2019 به ایران به‌شکلی غیرمعمول و خیلی رک و پوست‌کنده گفت که چین «در برابر یک‌جانبه‌گرایی و قلدری» ایالات‌متحده در کنار ایران خواهد ایستاد و مدعی شد که «خروج یک‌جانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک» و دست برداشتن از تعهدات بین‌المللی و تلاش‌ها برای اعمال فشار حداکثری بر ایران، منشأ تنش‌های کنونی در موضوع هسته‌ای ایران است. پکن تلاش‌های آمریکا برای طولانی کردن تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران را نیز نپذیرفت. هیئت چینی در سازمان ملل در توئیتر نوشت: «آمریکا با خروج از برجام به تعهدات خود در قطعنامه ۲۲۳۱ عمل نکرد. این کشور حق ندارد تحریم تسلیحاتی را علیه ایران تمدید کند، چه رسد به اینکه به عقب‌نشینی اقدام کند. حفظ برجام تنها راه درست حرکت روبه‌جلو است.» چین در ادامه به قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه ایران رأی منفی داد اما این رأی منفی نه به دلیل حمایت از ایران بلکه با انگیزه مخالفت با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا داده شد.

تحلیل منافع تجاری، سرمایه‌گذاری و سیاسی موجود چین در خلیج‌فارس، دینامیک پیچیده‌تری (Complex Dynamic) را نیز نشان می‌دهد. ازنظر «تجاری»، شکاف قابل‌توجهی بین رژیم‌های سلطنتی خلیج‌فارس و ایران در همه شاخص‌ها وجود دارد و شورای همکاری خلیج‌فارس بسیار جلوتر است. تجارت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. به‌عنوان‌مثال، در سال 2019، ارزش تجارت چین و ایران 19 میلیارد دلار بوده درحالی‌که این عدد در خصوص پادشاهی‌های خلیج‌فارس بیش از 176 میلیارد دلار بود. در بررسی کشور به کشور، ایران پس از عربستان سعودی و امارات و تنها کمی جلوتر از کویت و عمان قرار دارد. تجارت عربستان و امارات با چین بسیار بیشتر از ایران است. البته تحریم‌ها سقفی مصنوعی برای تجارت چین با ایران ایجاد می‌کند؛ اما بازهم نقش ممانعتی جدی ایفا می‌کنند. چین پایبندی به تحریم‌های ایران را به حمایت از این کشور ارجح می‌داند. اگرچه ایران یک بازار بالقوه بزرگ محسوب می‌شود، اما کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس روابط تجاری عمیق و گسترده‌ای با چین دارند. آن‌ها مدت‌هاست که در حال مذاکره بر سر توافقنامه تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج‌فارس هستند.

ازنظر «سرمایه‌گذاری و قراردادها»، پادشاهی‌های خلیج‌فارس نیز بر ایران مزیت دارند. شرکت‌های چینی در ساخت زیرساخت‌های شورای همکاری خلیج‌فارس پیشرفت چشمگیری داشته‌اند و با رشد اقتصادهای دیجیتال خلیج‌فارس، چین در این بخش نیز سرمایه‌گذاری کرده است. بررسی سرمایه‌گذاری جهانی چین که توسط مؤسسه امریکن انترپرایز (AEI) انجام‌شده نشان می‌دهد که ارزش مشارکت شرکت‌های چینی در شورای همکاری خلیج‌فارس نسبت به ایران برتری فوق‌العاده‌ای دارد و بازهم امارات و عربستان سعودی از جمهوری اسلامی ایران پیشی گرفته‌اند. بخش اعظم این امر به‌جای سرمایه‌گذاری، در قراردادها است. داده‌های این موسسه نشان می‌دهد که از زمانی که چین طرح کمربند راه (BRI) را در سال 2013 اعلام کرد، کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس مجموعاً 65 میلیارد دلار در قرارداد‌ها و سرمایه‌گذاری برای چین ارزش داشتند. درحالی‌که ارزش ایران کمتر از 13 میلیارد دلار بوده است. بااینکه ارزش پروژه‌ها در بحرین، کویت، عمان و قطر همگی تا حدودی متوسط بوده، امارات 79/ 25 میلیارد دلار و عربستان سعودی 68/ 20 میلیارد دلار قرارداد امضا کرده‌اند که هر دو به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از ایران است. داده‌های ChinaMED در مورد سهام سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) داستان مشابهی را بیان می‌کند. در سال 2019، شورای همکاری خلیج‌فارس مجموعاً 6/ 11 میلیارد دلار سرمایه دریافت کرد و در مقابل ایران فقط 3 میلیارد دلار دریافت کرد. امارات به‌تنهایی با 6/ 7 میلیارد دلار، دو برابر ایران سرمایه دریافت کرد. چین همچنین یک معماری مالی (Financial Architecture) در پادشاهی‌های خلیج‌فارس ایجاد کرده است، به‌طوری‌که بانک‌های این کشور در همه کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس به‌جز عمان فعالیت می‌کنند. شعبه دوبی بانک کشاورزی چین به‌عنوان مرکز تهاتر برای معاملات با یوان چین تعیین‌شده است. چین همچنین دارای یک مرکز تسویه‌حساب برای تجارت و تأمین مالی بر اساس ارز یوان است. در همین حال، بانک کونلون، تنها بانک فعال چینی در ایران، دامنه فعالیت‌های تجاری خود را به‌شدت کاهش داده است. این بانک در واکنش به تحریم‌های بیشتر ایالات‌متحده در اوایل سال 2019، به مشتریان ایرانی خود اعلام کرد که از 9 آوریل 2019، «دیگر هیچ‌گونه تسویه‌حساب تجاری در ساخت‌وساز، معدن، تولید و صنایع نساجی را نمی‌پذیرد و خدمات خود را محدود می‌کند». این امر بر اهمیتی که چین برای روابط آمریکا در مقایسه با روابط با ایران قائل است، تأکید می‌کند.

این پویایی به «حوزه سیاسی» نیز گسترش می‌یابد. اوج تجارت چین و ایران در دهه گذشته در سال 2014 بود که به 38 میلیارد دلار رسید. در همان سال، ارزش تجارت چین با ایالات‌متحده بیش از 520 میلیارد دلار بود. مهم‌ترین رابطه اقتصادی چین با ایالات‌متحده است و رابطه با ایران به‌صورت بالقوه برای چین مشکل‌ساز است و در حال حاضر ارزش مشکلاتی را که ایجاد می‌کند، ندارد. چین هم در مناقشه تجاری خود با آمریکا درگیر است و هم درعین‌حال از ایران ناامید است. بسیاری از شرکت‌های چینی با توجه به مشکلات موجود، ریسک تجارت با ایران را نمی‌پذیرند. اگر چین مجبور به انتخاب بین بهبود روابط تجاری با ایالات‌متحده و افزایش تجارت با ایران شود، معلوم است که چه انتخابی صورت خواهد داد. شراکت راهبردی جامع چین با ایران ماه‌ها پس از اعلام برجام امضا شد، درزمانی که بسیاری امیدوار بودند ایران در مسیر بین‌المللی نقش سازنده‌تری به خود بگیرد. رهبران چین به‌طور فعال در رساندن ایران به توافق مشارکت وعده افزایش سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی با حل موفقیت‌آمیز توافق هسته‌ای، مرتبط بود. این اهرم همچنان یکی از مشخصه‌های اصلی روابط چین و ایران بوده است. ارتباط بین شراکت ایران و چین و برجام به‌صراحت بیان‌نشده است، اما زمان‌بندی آن تصادفی به نظر نمی‌رسد. مشارکت استراتژیک جامع بین ایران و چین در ژانویه 2016 امضا شد. رئیس‌جمهور شی، ایران را در فهرست مقصد اولین سفر خود به خاورمیانه درج کرد و به‌این‌ترتیب او اولین رئیس‌جمهوری بود که بعد از امضای برجام به تهران سفر کرد. در این میان، چین با دو شریک استراتژیک دیگر خود در خلیج‌فارس یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، در حال مذاکره بود. قرارداد مشارکت با سعودی‌ها چند روز قبل از امضای قرارداد با ایران امضا شد. قرارداد با امارات نیز در ژوئیه 2018 در جریان سفر دیگر شی‌ جین‌پینگ به خاورمیانه امضا شد. هیچ‌کدام از این قراردادها در مرحله اجرای خود با مانعی مواجه نشده‌اند. درنتیجه، هر دو در مرحله اجرا هستند، درحالی‌که قرارداد با ایران در مرحله تدوین باقی‌مانده است. مشارکت راهبردی جامع چین و عربستان منجر به ایجاد کمیته مشترک سطح بالا و گروه راهبردی این مشارکت شد. مشارکت استراتژیک جامع چین و امارات متحده عربی نیز در مسیر مشابهی قرار دارد. در مقابل، انزوای سیاسی ایران فرصت‌هایش را برای تعامل عمیق‌تر سیاسی و دیپلماتیک با چین محدود کرده است. ایران سیاست‌های پرخطر و پرهزینه‌ای را دنبال کرده است که به انزوایش در میان چندین همسایه خاورمیانه‌ای‌اش کمک کرده است.

از منظـر تأثیـرات سـفر رئیس‌جمهور چیــن به عربستان سعودی بـر منافـع ایـران، روشـن اسـت کـه آثـار منفـی بـه همـراه خواهـد داشـت. عربسـتان سـعودی همان‌گونه کـه اشـاره شـد، بـه مرکـز ثقـل دیپلماسـی منطقه‌ای چیـن در خاورمیانـه تبدیل‌شده اسـت و به‌نوعی جــای ایــران را گرفتــه اســت. پیــش از تحریم‌های بین‌المللی، ایــران مهم‌ترین شــریک تجــاری چیــن و در کنـار عربسـتان سـعودی از مهم‌ترین صادرکننـدگان نفتـی بـه ایـن کشـور بـود. بـا اعمـال تحریم‌های بین‌المللی و تـداوم بیـش از یـک دهه‌ای آن‌ها، نه‌تنها روابـط تجـاری چیـن و ایـران رو بـه کاهـش نهـاد، بلکـه ایـران جایـگاه خـود را در بـازار انـرژی چیـن نیـز از دسـت داد و از یکـی از سـه عرضه‌کننده بـزرگ نفـت ایـن کشـور بـه یکـی از کشـورهای کم‌اهمیت در صـادرات نفـت بـه چیـن بـدل شـد. در شـرایط کنونـی، کشـورهای کلیـدی صادرکننده نفـت بـه چیـن در خاورمیانـه جملگـی کشـورهای جهـان عرب‌اند. در همیـن راسـتا، کشـورهایی ماننـد امـارات و عـراق جایگزیـن ایـران در بـازار نفتـی چیـن شده‌اند. افـزون بـر ایـن، عربسـتان سـعودی بـدل بـه مهم‌ترین شـریک تجـاری چیـن در خاورمیانـه شـده اسـت. همان‌گونه کـه جـدول زیـر نشـان می‌دهد، حجـم تجـارت دو کشـور از ۵۰ میلیـارد دلار در ســال ۲۰۱۷ بــه 87 میلیــارد دلار در ســال ۲۰۲۱ افزایش‌یافته اســت کــه جهــش قابل‌توجهی را نشــان می‌دهد. عربسـتان سـعودی در سـال ۲۰۲۱، ۵۶ میلیـارد دلار بـه چیـن صـادرات داشـته اسـت کـه رقـم قابل‌توجهی محســوب می‌شود؛ ایــن در حالــی اســت کــه در همیــن بــازه زمانــی، روابــط تجــاری ایــران و چیــن پیوســته رو بــه کاهـش بـوده اسـت. در تصویـر کلان، حجـم تجـارت چیـن و جهـان عـرب در سـال ۲۰۲۱ حـدود ۳۳۰ میلیـارد دلار بـوده اسـت کـه نسـبت بـه سـال پیـش از آن، حـدود ۳۷ درصـد رشـد کـرده اسـت. از زمـان اجرایـی شـدن ابتـکار کمربنـد و راه یـا کلان پـروژه ابریشـم تاکنـون، چیـن حـدود ۲۰۰ پـروژه در حوزه‌های مختلـف بـا کشـورهای عربـی را اجرایـی کـرده اسـت؛ ایـن در حالـی اسـت کـه در طـی همیـن مـدت، هیـچ پـروژه مهمـی میـان ایـران و چیـن در حـوزه کلان پـروژه ابریشـم اجرایــی نشــده اســت. ازجمله پروژه‌های میــان چیــن و کشــورهای عربــی، احــداث نخســتین راه‌آهن سریع‌السیر و برقـی مصـر اسـت کـه سـال گذشـته توسـط شرکت‌های چینـی در ایـن کشـور وارد فـاز اجرایـی شـد؛ درحالی‌که برقـی کـردن راه‌آهن مشـهد- تهـران از سـال 2017 تاکنون در پیچ‌وخم قـرار دارد و هنـوز شرکت‌های چینـی دراین‌باره فعالیـت چندانـی انجـام نداده‌اند. تبدیل‌شدن جهــان عــرب و به‌ویژه عربســتان ســعودی و امــارات بــه کانــون دیپلماســی اقتصــادی چیــن در خاورمیانـه، بـرای دولـت و بخـش خصوصـی ایـران هشـداردهنده اسـت. درصورتی‌که موقعیـت ایـن کشـورها به‌عنوان شـرکای اصلـی چیـن در خاورمیانـه تثبیـت شـود و آنـان از آزادی عمـل کامـل در تعامـل بـا غـرب و روسـیه نیـز برخـوردار باشـند، سـرعت رشـد و توسـعه اقتصـادی آن‌ها بسـیار فراتـر از ایـران خواهـد بـود. ایـن رشـد در میان‌مدت، ثروتــی را در ایــن کشــورها تولیــد می‌کند و چنــان پیوندهــای آن‌ها بــا قطب‌های قــدرت و ثــروت را تنگاتنــگ می‌سازد کــه ایــران تــوان رقابــت بــا آن‌ها را نخواهــد داشــت. ازنظر اقتصـادی، توجـه بـه ایـن نکتـه اهمیـت دارد کـه ایـران نه‌تنها اقتصادهای غربـی را ازدست‌داده اسـت، اکنـون بیـم آن می‌رود اقتصـاد چیـن را نیـز از دسـت دهـد و پـس از کشـورهای عربـی به‌عنوان بازیگـری درجـه دوم در خاورمیانـه در رادار دیپلماسـی اقتصـادی چیـن تلقـی شـود. پرسـش راهبـردی از منظـر منافـع ملـی، آنکـه چـرا و بـه چـه دلایلی علیرغـم توافقنامـه پرسـروصدای همـکاری راهبـردی میـان ایـران و چیـن، موسـوم بـه توافقنامـه ۲۵ ســاله، چیــن عمــده سرمایه‌گذاری‌های خــود را در جهــان عــرب به‌ویژه در خلیج‌فارس صــورت می‌دهد؟ در دو هفتـه اخیـر چیـن یـک قـرارداد ۶۰ میلیـارد دلاری ۲۷ سـاله بـا قطـر امضـا کرده اسـت و اکنـون حـدود ۳۰ میلیـارد دلار موافقت‌نامه و قـرارداد بـا عربسـتان سـعودی امضـا کـرده اسـت؛ درحالی‌که در سال‌های اخیـر توافـق معنـاداری در حـوزه اقتصـادی میـان ایـران و چیـن صـورت نگرفتـه اسـت. تبدیل‌شدن کشـور بـه یـک بازیگـر درجـه دوم در دیپلماسـی اقتصـادی چیـن یـک خطـر بالقـوه اسـت و بایـد آن را جـدی گرفـت.

اخیراً شـرکت قطـر انـرژی قـراردادی 27 سـاله بـه ارزش 60 میلیـارد دلار بـرای تأمین گاز طبیعـی مایـع (LNG) بـا سـینوپک چیـن امضـا کـرده اسـت کـه طولانیتریـن قـرارداد ال.ان.جــی تاکنـون بـه شـمار می‌رود. در قالـب ایـن قـرارداد، 4 میلیـون تـن گاز مایـع بـه مـدت 27 سـال بـه چیـن صـادر خواهـد شـد. قطر انرژی در اوایـل سـال جـاری، پنـج قـرارداد بـرای توسـعه تـوان تولیـد و صـادرات خـود را بـا شـرکای مختلـف امضـا کـرد. ایـن قراردادهـا ظرفیـت مایع‌سـازی گاز قطـر را از 77 میلیـون فعلـی تـا سـال 2027 بـه 126 میلیـون تـن در سـال افزایـش می‌دهد. قطـر اعلام کـرده اسـت کـه مذاکـرات بـا سـایر خریـداران در چیـن و اروپـا کـه می‌خواهند امنیـت عرضـه داشـته باشـند، ادامـه دارد. قطـر در حـال حاضـر بزرگ‌ترین صادرکننـده ال.ان.جــی در جهـان اسـت. پـروژه توسـعه میـدان شـمالی موقعیـت ایـن کشـور را به‌شدت تقویـت خواهـد کـرد و بـه تضمیـن عرضـه بلندمـدت گاز بـه اروپـا و آسـیا کمـک می‌کند. چیــن در حالــی بزرگ‌ترین قــرارداد صــادرات ال.ان.جــی را بــا قطــر امضــا کــرده اســت کــه در پیامــد خــروج آمریــکا از برجــام شــرکت ســی.ان.پــی.ســی ایــن کشــور از قــرارداد 5 میلیــارد دلاری بــرای توســعه فــاز 11 پــارس جنوبــی خـارج شـد. علیرغـم سروصداهای بسـیار در مـورد همـکاری راهبـردی 25 سـاله ایـران و چیـن، پکـن توجهـی بـه سرمایه‌گذاری در صنعـت انـرژی ایـران نشـان نـداده اسـت و در کشـورهای رقیـب ایـران بـه دنبـال فرصـت اسـت. روشـن اسـت کـه تحریم‌های شـدید و نااطمینانـی فزاینـده در اقتصـاد سیاسـی ایـران مهم‌ترین عامـل عـدم تمایـل چیــن بــه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انــرژی ایــران اســت. قــرارداد جدیــد گازی بــا قطــر و سرمایه‌گذاری گسـترده چیـن در پروژه‌های نفتـی کشـورهای جنـوب خلیج‌فارس و نیـز عـراق نشـان می‌دهد کـه منطـق اقتصـادی بــر رفتــار شرکت‌های دولتــی بــزرگ ایــن کشــور و حکومــت آن حاکــم اســت. چیــن روی کاغــذ در مــورد گســترش روابـط اقتصـادی بـا ایـران تمایـل زیـادی نشـان می‌دهد امـا در عرصـه عمـل ایـران در رادار سرمایه‌گذاری چیـن قـرار نـدارد. قـرارداد عظیـم بـا قطـر تازه‌ترین نمونـه ایـن وضعیـت اسـت.

 

 

روشن‌ساز کلام

شراکت راهبردی جامع چین و ایران واقعی است. دو دولت ایران و چین مدت‌هاست که به‌دنبال توسعه روابط خود بوده‌اند و این مشارکت به‌عنوان مکانیسمی برای افزایش هماهنگی سیاسی و اقتصادی طراحی‌شده است. به‌این‌ترتیب، مشارکت چین و ایران قابل‌توجه است، اما این مشارکت مهم‌تر از قراردادهای همکاری نیست که چین با عربستان سعودی یا امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) امضا کرده است. شراکت‌های استراتژیک دیگری که چین با عراق، کویت، عمان و قطر دارد را نیز به این موارد اضافه کنید، آن‌وقت آشکار می‌شود که حضور چین در خلیج‌فارس به نفع ایران نیست و درواقع به‌شدت به نفع کشورهایی است که ایران را بزرگ‌ترین تهدید خود می‌دانند و مهم‌تر از همه، شرکا یا متحدان ایالات‌متحده هستند.

رهبران چین و ایران ممکن است یکدیگر را به‌عنوان «شریک‌های استراتژیک ضروری» (Indispensable Strategic Partners) توصیف کنند؛ اما چین بارها و بارها منافع خود با واشنگتن را بالاتر از منافع تهران قرار داده است. چین بیش از آنکه نیاز به مشارکت عمیق با ایران داشته باشد، به یک رابطه کارآمد با ایالات‌متحده نیاز دارد. شواهد نشان می‌دهد که چشم‌انداز حضور فزاینده چین در خلیج‌فارس منجر به تقویت ایران یا براندازی فعال نظم منطقه‌ای نمی‌شود. پیش‌ازاین سفر به عربستان نیز چین تعاملاتی را با کنشگران منطقه دنبال کرده که لزوماً خوشایند دولت جمهوری اسلامی نبوده است. ازجمله گسترش تعاملات تسلیحاتی با کشورهای عربی منطقه یا بسط تعاملات تجاری با تل‌آویو به‌ویژه همکاری دو طرف در قالب ابتکار کمربند و راه که نشان از جدیت پکن در توسعه روابط با همه طرف‌ها داشته است. فراتر از این موارد، محمدجواد قهرمانی؛ پژوهشگر مسائل چین، باید اولویت‌های چین در سطح نظام بین‌الملل و متأثر از آن خاورمیانه را برشمرد. این‌گونه شاید بهتر بتوان علاوه بر درک بهتر سیاست چین، مواضع طرح‌شده در بیانیه‌ها را نیز مورد ارزیابی قرار داد. اولین اصل یا اولویت سیاست خارجی چین در سطح نظام بین‌الملل، حفظ ثبات در آن است. اولویت دیگر چین در نظام بین‌الملل، نمایش خود به‌عنوان یک قدرت بزرگ و درعین‌حال مسئولیت‌پذیر است اصل سومی که در سیاست خارجی کلان چین می‌توان به آن اذعان کرد عدم ‌به چالش کشیدن آمریکا به‌عنوان قطب برتر نظام بین‌الملل است. کشورهای عربی به‌واسطه ارتباط نزدیکی که با آمریکا به‌ویژه در حوزه امنیتی دارند از اهرم فشار بیشتری برای اعمال فشار بر چین جهت پیشبرد دستورکارهای خود دارند. به‌عنوان نمونه، پکن برای حفظ همراهی این کشورها با سیاست «چین واحد» یا برخورد با مسلمانان سین‌کیانگ انگیزه فراوانی دارد. این در حالی است که به‌صورت پیش‌فرض همراهی تهران در این موضوعات محوری را با خود دارد. در اینجا بازی گو (GO) یا «وی چی» چینی قابل اشاره است که اساساً مبتنی بر محاصره است؛ اگرچه همه مهره‌ها در این بازی باهم برابرند اما اگر چین بتواند مهره‌های خود را درجایی قرار دهد که پیروزی مطلق طرف آمریکایی را نیز از بین ببرد خود شکلی از پیروزی برای این کشور محسوب می‌شود یا شکست ناچیزی خواهد بود؛ این مدل بازی نیز تا حد زیادی گویای راهبرد چین در تعامل با شرکای آمریکا در منطقه است.

جاناتان فالتون؛ تحلیلگر شورای آتلانتیک، بر این نظر است که به‌جای به چالش کشیدن نظم حاکم، منافع چین در خلیج‌فارس درواقع به نفع حفظ وضعیت موجود است. به نظر می‌رسد چین به دنبال راه‌هایی برای رقابت با آمریکا است؛ اما به شکلی که به رقیب آمریکا تبدیل نشود. این رویکرد فرصت‌هایی را برای ایالات‌متحده و شرکایش در خلیج‌فارس ایجاد می‌کند. چین ترجیح می‌دهد برای ثبات در منطقه برای این کشورها سودمند باشد. حمله سال 2019 به آرامکوی سعودی، گویای این امر است. بلافاصله پس‌ازاین اتفاق، چین مجبور شد روزانه 97 میلیون دلار اضافی برای واردات انرژی بپردازد؛ زیرا قیمت نفت خام برنت نزدیک به 20 درصد افزایش یافت. ازاین‌جهت چین حتی ممکن است از برخی اهرم‌هایش برای مهار فعالیت‌های ایران در منطقه استفاده کند. وقتی منافع بسیار عمیق‌تر چین در سمت عربی خلیج‌فارس سنجیده می‌شود آشکارتر می‌شود که چین طرفدار نظم خلیج‌فارس همسو با ترجیحات ایالات‌متحده است. با چشم‌انداز ظهور مجدد شورای همکاری خلیج‌فارس، فرصت‌های بیشتری برای استفاده از روابط چین با ایران در حمایت از نظم منطقه‌ای قبلی وجود خواهد داشت. رویکرد چین، ترکیبی از پوشش استراتژیک و رویکرد «دوستی با همه» (Friends with Everyone) است که ذات دیپلماسی مشارکتی و به شکل گرفتن این احساس کمک می‌کند که تعهد چین به هر یک از دو اردوگاه رقیب در خلیج‌فارس در بهترین حالت سطحی است و این کشور به‌طور فرصت‌طلبانه بدون اینکه به هیچ‌یک از دو طرف تعهدی جدی داشته باشد، با هر دو ارتباط برقرار می‌کند؛ اما استدلال مقابل که طرفدار مرکزیت ایالات‌متحده در حفظ امنیت پادشاهی‌های خلیج‌فارس است، برخی را به این فکر می‌اندازد که در صورت بدتر شدن روابط ایالات‌متحده و چین و تشدید تنش‌ها، کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، واشنگتن را به‌جای پکن انتخاب خواهند کرد. این روند به‌نوبه خود امنیت انرژی چین را تهدید می‌کند و این کشور را به ایران نزدیک می‌کند. این استدلال این تصور را شدت می‌بخشد که تعامل چین با شورای همکاری خلیج‌فارس فرصت‌طلبانه است، درحالی‌که تعامل با ایران استراتژیک است. جان گارور؛ که مطالب زیادی در مورد روابط ایران و چین نوشته است، پس از امضای برجام به این نکته اشاره کرد: «ایران قول می‌دهد یک شریک ارزشمند، شاید حتی یک متحد باشد. عربستان سعودی به چنین وعده‌ای عمل نمی‌کند».