تحمل نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب

تاریخ : 1401/05/22
Kleinanlegerschutzgesetz, Crowdfunding, Finanzierungen
حقوق نفت و گاز حکمرانی جهانی
نمایش ساده

گزیده جستار: به عربستان که چندان امیدی نیست؛ اگر اوپک‌پلاس شکاف عرضه نفت را پر نکند یا قیمت‌ها بالا خواهد رفت یا ضروری است تقاضا کاهش یابد. به‌احتمال‌زیاد رشد قیمت‌ها به کاهش تقاضا منجر می‌شود؛ اما درهرحال اگر اوپک‌پلاس نقش مثبتی در متوازن کردن بازار بازی نکند، قیمت‌ نفت همچنان بالا خواهد رفت.

اين نوشتار در تاريخ بیست‌ودوم ‌مردادماه ۱۴۰۱ در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.

اين گفت‌وگو در تاريخ بیست‌وچهارم‌ مردادماه ۱۴۰۱ در روزنامه جهان اقتصاد منتشر شده است.

 

 

 

تحمل نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب

 

 

بحران انرژی که امروز گریبان جهان را گرفته، می‌تواند حتی ازآنچه جهان در دهه ۱۹۷۰ میلادی تجربه کرد، بدتر باشد. دنیل یرگین؛ نایب‌رئیس «اس‌اند‌پی گلوبال» (S&P Global) و نویسنده کتاب «نقشه جدید: انرژی، اقلیم و برخورد ملل» و کتاب جایزه که برای نوشتنش برنده جایزه پولیتزر شد، در مقاله جدیدش (The Energy Crisis Will Deepen) منتشره در 20 تیر 1401 (11 ژوئیه 2022) در وب‌سایت پراجکت سیندیکیت (Project Syndicate) به بررسی بحران کنونی انرژی جهان پرداخته و بدین پرسش پاسخ داده است که آیا جهان در میانه بدترین بحران انرژی تاریخ قرار دارد. ازنظر او این بحران انرژی به همان اندازۀ بحران‌های قبلی و به‌ویژه بحران دهه ۱۹۷۰ جدی است. درواقع، بحران امروز به‌طور بالقوه از همۀ آن‌ها بدتر است. در دهه ۱۹۷۰ تنها، نفت درگیر بحران بود، در‌حالی‌که بحران کنونی، گاز طبیعی، زغال‌سنگ و حتی چرخه سوخت هسته‌ای را در برمی‌گیرد. علاوه بر گسترش تورم، بحران کنونی، بازاری را که قبلاً جهانی بود، به بازاری آسیب‌پذیرتر در برابر اختلالات و کاهش رشد اقتصادی تبدیل می‌کند. این آشفتگی انرژی جهانی همراه با بحران ژئوپلیتیک ناشی از جنگ در اوکراین، رقابت بین قدرت‌های بزرگ جهان را بیشتر می‌کند.

1) تحریم نفتی اعراب

وزارت خارجه آمریکا تاریخ شوک اول نفتی اوایل دهۀ ۱۹۷۰ در پی تحریم نفتی این کشور توسط اعضای عرب اوپک را چنین توضیح می‌دهد که در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1352 (۱۹۷۳)، اعضای عرب سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به رهبری عربستان سعودی به‌تلافی تصمیم ایالات‌متحده برای تأمین مجدد ارتش اسرائیل و به دست آوردن اهرم فشار در مذاکرات صلح پس از جنگ، تحریمی را علیه ایالات‌متحده اعمال کردند. تحریم نفت توسط اعراب به ایجاد صف‌‌‌های طولانی برای دریافت خدمات، قیمت‌ بالاتر بنزین و دیگر کالاها و فقدان اهرم فشار آمریکا در روابط بین‌المللی منجر شد. اقدامی که منجر به ۴ برابر شدن بهای نفت شد.

ریچارد نیکسون؛ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در پاسخ برنامه‌‌‌هایی را اعلام کرد که بر مبنای آن‌ها تولید نفت این کشور باید افزایش می‌‌‌یافت؛ هرچند ذخایر نفتی در دسترس که با فناوری استخراج آن زمان (Then-current Extraction Technology) برداشت می‌‌‌شد، در حال کاهش بود. درنهایت تلاش‌‌‌های دیپلماتیک افزایش یافت و در اسفند 1352 (مارس ۱۹۷۴) تحریم نفتی پایان یافت.  باوجوداین، کنگره آمریکا نگران بود و قوانینی برای ایجاد ذخایر استراتژیک نفت (Strategic Petroleum Reserve)  و استانداردهای CAFÉ (الزامی ساختن حداقل مصرف یک گالن سوخت در هر مایل برای انواع وسایل نقلیه) تصویب و در کنار آن‌ها نیز صادرات نفت خام را ممنوع کرد. هدف این بود که ایالات‌متحده به استقلال انرژی (Energy Independence) برسد.

بااین‌حال، در سال 1356 (1978)کنگره مسیر اشتباهی را در پیش گرفت و قانون ملی انرژی (National Energy Act) را تصویب کرد که به‌طور فزاینده‌‌‌ای بر اجباری کردن یا یارانه دادن به انواع منابع انرژی جایگزین (Various Types of Alternative Energy Sources) متمرکز بود. درحالی‌که هزینه‌‌‌ها و یارانه‌‌‌ها طی چند دهه آینده افزایش یافت، منابع انرژی جایگزین چندان زیاد رشد نکرد.

ایالات‌متحده درنهایت به استقلال انرژی یا چیزی نزدیک به آن دست‌یافت؛ اما اتفاق در سال‌های اخیر؛ یعنی در سال‌های 1397 یا 1398 (۲۰۱۹ یا ۲۰۲۰)، رخ داد و این موفقیت به دلیل گسترش انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر (Renewable Energy) نبود؛ زیرا هنوز هم به‌‌‌طور گسترده مورداستفاده قرار نمی‌‌‌گیرند. در عوض، انقلاب شکست هیدرولیکی (Fracking Revolution) همراه با حفاری افقی (Horizontal Drilling) بود که در اواسط دهه ۲۰۰۰ آغاز شد و ذخایر گسترده جدید سوخت فسیلی ایالات‌متحده را بالفعل کرد. این پیشرفت‌‌‌ها به آمریکا امکان داد به‌اندازه کافی گاز طبیعی و تقریباً به‌اندازه کافی نفت تولید کند و نیازهای خود را برآورده کند و به صادرکننده اصلی گاز طبیعی مایع (LNG) در جهان تبدیل شود. این امر به آن معنا بود که آمریکا دیگر گروگان انرژی (Energy Hostage) برای کشورهای دیگر نبود که مایل بودند آن را به خاطر تصمیمات سیاست خارجی خود مجازات کنند.

2) نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب

برعکس ایالات‌متحده، اتحادیۀ اروپا درس لازم را از تحریم نفتی اعراب نگرفت. باوجوداینکه اروپا به حرکت به سمت انقلاب شکست هیدرولیکی تشویق می‌‌‌شد، هیچ‌‌‌وقت واقعاً این کار را نکرد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، آلمان را تحت‌فشار قرار داد تا خط لوله نورد استریم ۲ را که باعث وابستگی بیشتر آلمان و اتحادیۀ اروپا به گاز طبیعی روسیه می‌‌‌شد، متوقف کند. آلمان اما این توصیه را تا زمان حمله روسیه به اوکراین جدی نگرفت. درحالی‌که فرانسه همچنان از انرژی هسته‌‌‌ای استفاده می‌کند که کربن تولید نمی‌‌‌کند، آلمان پس از حادثه فوکوشیما در ژاپن تعطیلی نیروگاه‌‌‌های هسته‌‌‌ای خود را آغاز کرد. اکثر کشورهای اتحادیۀ اروپا به انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر (نیروی بادی و خورشیدی) روی آورده‌‌‌ و به انرژی پاک خود می‌‌‌بالیدند و به فکر نجات زمین بودند؛ باوجوداین، برای تأمین سوخت‌‌‌های فسیلی موردنیاز خود در سکوت به روسیه متکی بودند. اکنون، اتحادیۀ اروپا در حال تحمل نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب است (Europe faces the Russian version of the Arab oil embargo) که تا حد زیادی به این دلیل است که چند سال هشدارهای متعددی را رد کرد که بر اساس آن‌ها روسیه می‌‌‌توانست و می‌‌‌تواند از وابستگی انرژی اروپا علیه خودش استفاده کند.

رشد اقتصادی اروپا به‌شدت کاهش یافته و به پایین‌ترین حد خود در ۱۶ ماه گذشته رسیده است. چنین افتی در رشد اقتصادی اروپا می‌تواند تقاضا و به‌تبع آن، قیمت انرژی را کاهش دهد؛ البته چنین سناریویی به معنای تحت‌فشار قرار گرفتن ائتلاف غربی علیه روسیه است و می‌تواند حمایت مردمی از سیاست‌های دولت‌ها در این زمینه را به‌شدت تضعیف کند. پوتین در سخنرانی ماه ژوئن خود در مجمع اقتصادی بین‌المللی سن‌پترزبورگ (St. Petersburg International Economic Forum) استدلال خود در این زمینه را به صراحت بیان کرد: «بدتر شدن مشکلات اقتصادی و اجتماعی در اروپا جوامع آن‌ها را از هم جدا خواهد کرد و به‌صورت ناگزیر به پوپولیسم و تغییر طبقه نخبگان در کوتاه‌مدت منجر خواهد شد». پیش‌بینی پوتین حالا نیز نشانه‌های بالفعل شدن خود را در اروپا نشان می‌دهد.

مِگ جیکوبز، مورخ آمریکایی شاغل در دانشگاه پرینستون، در سال ۲۰۱۷ کتابی با عنوان «هراس در پمپ‌بنزین‌ها» (Panic at the Pump) منتشر کرد که به روایت دهه ۱۹۷۰ می‌پردازد. این مورخ آمریکایی در کتاب خود خاطرنشان کرده که سیاست‌گذاری در بخش انرژی تا چه حد ازنظر سیاسی می‌تواند تفرقه‌انگیز باشد؛ تفرقه‌ای که نه‌تنها بین احزاب مخالف رخ می‌دهد؛ بلکه در میان سیاستمداران حزب حاکم نیز شکاف ایجاد می‌کند. او در مورد بازتاب امروزی این شکاف و تفرقه نیز توضیح می‌دهد: «گَوین نیوسام؛ فرماندار کالیفرنیا، برای مقابله با تورم به دنبال کاهش شدید هزینه‌ها در این ایالت است که قطعاً با مخالفت‌هایی مواجه خواهد شد. ایده لغو مالیات بر گاز که جو بایدن مطرح کرده نیز مخالفانی دارد که استدلال می‌کنند این اقدام تنها به تورم دامن می‌زند. جو بایدن همچنین به دنبال تولید بیشتر نفت و فرآورده‌های نفتی است؛ اما آنچه صنعت نفت واقعاً به آن نیاز دارد، ثبات بیشتر بازار و آرامش در آن است».

آلمان اکنون نیاز به جیره‌بندی گاز را پیش‌بینی کرده است و وزیر اقتصاد این کشور، رابرت هابک در مورد سرایت یک بحران به سبک لیمن برادرز (اشاره به بحران مالی جهانی ۲۰۰۸) هشدار داده و می‌گوید که چنین سناریویی درصورتی‌که اروپا نتواند اختلالات اقتصادی ناشی از انرژی را مدیریت کند، رخ خواهد داد. ۶ ماه آینده بسیار مهم خواهد بود و امکان مانوردهی اروپا در زمستان پیش‌رو را به امتحان می‌گذارد. اروپا آن‌گونه که رابرت هابک توصیف کرده، تصمیمی تلخ اما ضروری باید بگیرد و دوباره زغال‌سنگ بیشتری را بسوزاند. در ماه‌های سخت پیش‌رو، نیاز به همکاری آگاهانه‌تر بین دولت‌ها و صنعت انرژی وجود دارد تا بتوان جریان‌های انرژی را که اقتصادهای مدرن به آن‌ها وابسته هستند مدیریت کرد.

 اتحادیۀ اروپا در تلاش است تولید سوخت فسیلی را افزایش دهد؛ ازجمله از طریق راه‌اندازی مجدد و تأمین زغال‌سنگ برای نیروگاه‌های تولید برقی که پیش‌ازاین بسته‌شده بودند. ممکن است میلیون‌ها شهروند اروپایی مجبور شوند بخشی از زمستان پیش‌‌‌رو را بدون گرمایش تحمل کنند. در حال حاضر، برلین چراغ‌‌‌های برخی بناهای یادبود و تاریخی را برای صرفه‌‌‌جویی در مصرف انرژی خاموش می‌کند. هنوز نمی‌‌‌دانیم اروپا با چه چالش‌‌‌هایی روبه‌‌‌رو خواهد شد؛ اما یک‌چیز واضح به نظر می‌رسد: کشورهای اتحادیۀ اروپا بالاخره از تحریم نفتی اعراب درس خواهند گرفت ( The EU countries will finally learn the lesson of the Arab oil embargo).

3) تحمل نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب

واقعیت این است که بحران انرژی امروز با تهاجم نظامی روسیه به اوکراین آغاز نشد؛ بلکه در سال 1400 (2021) بود که با خروج جهان از همه‌گیری کووید-۱۹، تقاضای انرژی افزایش یافت. در آن زمان بود که چین با کمبود زغال‌سنگ مواجه شد و قیمت‌ها افزایش یافت. پس‌ازآن نیز بازار جهانی گاز طبیعی مایع (LNG) با افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها مواجه و رشد قیمت نفت خام نیز تشدید شد. یرگین در مقالۀ فوق‌الذکر (The Energy Crisis Will Deepen) پس از بررسی پیش‌زمینه‌های بحران انرژی جهانی، استدلال کرده که این بحران احتمالاً بدترین نمونه در تاریخ است. او ۵ عامل کلیدی شامل عرضه گاز روسیه به اروپا، مذاکرات هسته‌ای ایران، چالش عرضه عربستان سعودی، تقاضای چین و آشفتگی صنعت پالایشی را به‌عنوان عوامل تشدید و بدتر شدن بحران انرژی کنونی مطرح و بررسی کرده است.

بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت نیز حتی نمی‌توانند به سطح تولید قبلی خود در دوران پیش از بحران کووید-۱۹ بازگردند. دلیل این ناتوانی، عدم سرمایه‌گذاری و تعمیر و نگهداری مداوم و مناسب از زمان‌ همه‌گیری کرونا تاکنون است. در همین حال، به نظر می‌رسد نفت اضافه‌ای در عربستان سعودی یا امارات متحده عربی وجود نداشته باشد که بتواند در کوتاه‌مدت تولید شود. اوپک‌پلاس هم انگیزه و هم توان کافی برای کمک به تحمل نسخۀ روسی تحریم نفتی اعراب ندارد.

1-3) بلوف راهبردی نفت سعودی

عربستان همواره در جهت حفظ قدرت نفوذ خود در جهان بلوف راهبردی نفتی می‌زند. سعودی‌ها تلاش می‌کنند ارقام روی کاغذ در مورد توان نفتی‌شان را همچنان معتبر نشان دهند تا اهرم قدرت خود را در میدان سیاست و بازار نفت نگه‌دارند. این کشور بدون قدرتی که به‌واسطه ذخایر نفتش، مازاد عرضه و حجم تولید به ‌دست آورده، قدرت واقعی دیگری ندارد؛ بنابراین اقدام به بزرگ‌نمایی بیش‌ازحد در مورد ارقام نفتی‌اش می‌کند تا اهمیت ژئوپلیتیک خود را افزایش دهد.

اخیراً در گفت‌و‌گوی تلفنی امانوئل مکرون و محمد بن زاید اماراتی نیز این بلوف نفتی به‌نوعی تائید شد. در تیر 1401 (ژوئن 2022) رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، در حاشیه نشست گروه ۷ به بایدن گفت: «یک تماس با محمد بن زاید داشتم. او دو چیز به من گفت. ما در حداکثر (ظرفیت تولید) هستیم. این چیزی است که او ادعا می‌کند.» مکرون ادامه می‌دهد: «و سپس او (محمد بن زاید) گفت که سعودی‌ها می‌توانند ۱۵۰ هزار بشکه در روز اضافه کنند. شاید کمی بیشتر؛ اما آن‌ها در بازه ۶ ماهه ظرفیت عظیمی (برای تولید بیشتر) ندارند».

همچنین اخیراً کتابی از ابراهیم المهنا، پیام‌رسان نفتی و مشاور ارتباطات عربستان در امور نفتی، به انتشار رسید که پشت‌پرده سیاست‌های نفتی این کشور را تا حدی نشان می‌دهد. یکی از تاکتیک‌های عربستان سیاست فریب بوده که میزان تولید نفتش را با وجود افزایش، برای یک سال پنهان نگه‌داشته است.

اصلاً بعید نیست سیاست فریب این کشور در مواقع ناتوانی برای افزایش تولید نیز به ‌کار گرفته شود. عجیب نیست که اوپک‌پلاس هفته گذشته تولیدش را بیش از برنامه قبلی افزایش نداد؛ چراکه نمی‌تواند این کار را انجام دهد. هیچ‌کدام از اعضای آن، ازجمله محمد بن سلمان عربستانی و محمد بن زاید آل‌نهیان اماراتی، به درخواست‌های جو بایدن برای افزایش سریع‌تر تولید پاسخی ندادند، زیرا آن‌ها چیزی برای ارائه نداشتند.

تحلیل ساموئل واتکینز راجع به بلوف راهبردی نفت سعودی (Is Saudi Arabia Exaggerating Its Oil Production Potential) در اویل‌پرایس نشان می‌دهد عربستان طی دست‌کم ۳ دهه گذشته در اعلام ذخایر، مازاد عرضه و توان تولید نفت بزرگ‌نمایی کرده است.

1-1-3) بزرگ‌نمایی ذخایر نفتی

عربستان سعودی در سال 1368 (سال ۱۹۸۹) ادعا کرد میزان ذخایر نفتی اثباتشده‌اش (Proven Oil Reserves) ۱۷۰ میلیارد بشکه است؛ اما فقط یک سال بعد بدون اکتشاف میدان بزرگ دیگری، تخمین رسمی ذخایرش را ۵۱ درصد افزایش داد و به ۲۵۷ میلیارد بشکه رساند. اندکی بعد هم اعلام کرد ذخایرش ۲۶۶‌ میلیارد بشکه است. این رقم تا سال 1396 (سال ۲۰۱۷) باقی ماند. این در حالی است که عربستان از سال 1352 (۱۹۷۳) تا 10 تیر 1401 (اول ژوئن 2022) به‌طور میانگین ۱۹۲/ ۸ میلیون بشکه در روز نفت تولید کرده است. همچنین از سال ۱۹۸۹ که ادعا کرده بود ۱۷۰ میلیارد بشکه نفت ذخیره دارد تا ۳۲ سال بعدازآن درمجموع این کشور ۶۸۲/ ۹۵ میلیارد بشکه نفت را به‌طور فیزیکی استخراج و از میادینش خارج کرده است. در همین بازه زمانی هیچ اکتشاف بزرگی رخ نداده است. به‌رغم این موارد، ذخایر اعلامی عربستان سعودی نه‌تنها پایین نرفته، بلکه افزایش هم یافته است. این امر ازنظر ریاضی غیرممکن است.

2-1-3) بزرگ‌نمایی ظرفیت مازاد تولید

مسئله دومی که در آن مبالغه شده ظرفیت مازاد تولید است. در این مورد ریاض نه‌تنها در مورد ارقام دروغ گفته، بلکه مفاهیم بازار نفت را که معنایی متفاوت دارند را به‌جای همدیگر به‌کاربرده است. برای واضح‌تر کردن این موضوع باید گفت که اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) ظرفیت مازاد (Spare Capacity) را کاملاً مشخص این‌طور تعریف می‌کند: «ظرفیت مازاد، تولیدی است که می‌تواند طی ۳۰ روز وارد مدار شود و دست‌کم ۹۰ روز پایدار باقی بماند.» این معنای ظرفیت مازاد است؛ نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.

عربستان ولی هر قطره نفتی که می‌تواند به دست آورد، ازجمله عرضه نفت از انبارها و هر نفتی که می‌تواند در بازار نقدی از طریق کارگزاران بخرد و مجدداً بفروشد را در حوزه «مازاد عرضه» خود قرار می‌دهد. دقیقاً همین فریب معنایی پس از کمبود عرضه ناشی از حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ به ‌کار گرفته شد.

این کشور اغلب حجم مازاد عرضه خود را بین ۲ تا ۵/ ۲ میلیون بشکه در روز اعلام کرده و گفته توانایی افزایش تولید تا ۵/ ۱۲ میلیون بشکه را در مواقع اختلال غیرمنتظره عرضه در هرجایی دارد. بااین‌وجود، بسیار بعید است عربستان بتواند در این سطح نفت پمپاژ کند و این ایده در اظهارنظرهای مقامات عرب اوپک در میانه هراس از کاهش عرضه عراق تائید شد که گفته بودند عربستان سعودی می‌تواند تولید خود را بین یک تا ۳/ ۱ میلیون بشکه در روز در بهترین حالت افزایش دهد. این مقامات همچنین عنوان کردند که تولید پایدار ۵/ ۱۱ میلیون‌بشکه‌ای عربستان آزمایش نشده است و می‌تواند برای مدت بسیار کوتاهی ادامه پیدا کند. آن‌ها همچنین گفتند چنین تولیدی بسیار دشوار خواهد بود و مستلزم تولید پایه‌های نفتی سنگین (Heavy Crudes) است. از آن زمان تاکنون تغییر معناداری رخ نداده است.

3-1-3) بزرگ‌نمایی ارقام تولید

موضوع سوم ارقام تولید (Production Figures) است که عربستان سال‌ها همه‌جا اعلام کرده است. همان‌طور که پیش‌ازاین گفته شد، به‌رغم ادعاهایی مبنی بر اینکه عربستان می‌تواند ۱۱ یا ۱۲ میلیون بشکه در روز به‌راحتی تولید کند و برنامه افزایش آن را تا ۱۳ میلیون بشکه روزانه دارد، این کشور درواقع از سال 1352 (۱۹۷۳) تا 10 تیر 1401 (اول ژوئن 2022) به‌طور متوسط ۱۹۲/ ۸ میلیون بشکه در روز نفت تولید کرده است. علاوه بر این، این کشور در طول تاریخ به‌ندرت توانسته ۱۱ میلیون بشکه در روز نفت تولید کند و آن را هم فقط برای یکی دو ماه حفظ کرده است. حتی وقتی عربستانی‌ها در وضعیت اورژانسی در تاریخ اخیرشان بودند، مانند سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ در طول جنگ قیمتی نفت (Oil Price War) که با هدف از بین بردن یا ناتوان کردن نفت شیل آمریکا رخ‌داده بود، یا وقتی‌که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا تهدید کرده بود یا عربستان تولیدش را افزایش می‌دهد یا او نیروهای نظامی‌اش را از این کشور خارج می‌کند، نیز سعودی‌ها فقط توانستند تولید خود را برای مدت طولانی بالای ۵/ ۱۰ میلیون بشکه در روز نگه‌دارند.

2-3) افزایش تولید اندک اوپک‌پلاس

اوپک‌پلاس؛ یعنی ائتلافی از کشورهای عضو اوپک و چند کشور دیگر تولیدکننده نفت ازجمله روسیه، در دو سال اخیر نقش بزرگی در بازار نفت جهان داشته است. این ائتلاف، فروردین 1399 (آوریل ۲۰۲۰) عرضۀ نفت خود را به میزان قابل‌ملاحظه یعنی حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز پایین آورد؛ زیرا به دلیل همه‌گیری کرونا و تعطیلی اقتصادها، قیمت‌ها در بازار جهانی به‌شدت کاهش‌یافته بود. طی ماه‌‌‌های اخیر، هم‌زمان با بازگشایی اقتصاد جهان و رشد تقاضا برای انرژی، ائتلاف عرضه خود را هرماه به‌تدریج بالابرده است تا بازار را مدیریت کند.

اوپک‌پلاس طی ماه‌های گذشته هرماه عرضه را بالابرده است. میزان افزایش عرضه بین ۴۰۰‌هزار تا ۶۴۸‌هزار بشکه در روز در هرماه بوده است. واقعیت این است که این میزان افزایش عرضه برای پایین آوردن قیمت‌ها کافی نبوده و بازار با کمبود عرضه و قیمت بالای نفت مواجه است؛ به‌طوری‌که اکنون بر مبنای ادعای اعضای اوپک‌پلاس، تمامی کاهش عرضه که آوریل ۲۰۲۰ انجام‌شده بود، جبران شده است؛ یعنی اکنون میزان عرضه معادل قبل از آوریل سال ۲۰۲۰ است؛ اما در عمل، در ماه مِی میزان عرضه ۷/ ۲ میلیون بشکه پایین‌تر از آوریل سال ۲۰۲۰ بود.

تقریباً نیمی از این میزان کمتر عرضه، حاصل صادرات کمتر روسیه است. بخشی از نفت و فرآورده‌های نفتی این کشور از سوی اروپا به دلیل حمله این کشور به اوکراین تحریم شده است. روسیه برای جبران تحریم اروپا، میزان صادرات به هند و چین را بالا برده؛ اما کاهش صادرات به اروپا به‌طور کامل جبران نشده است. طی حدود یک سال اخیر و حتی قبل از حمله روسیه به اوکراین، قیمت نفت و فرآورده‌های آن در بازارهای جهانی در حال افزایش بوده و رشد قیمت‌ها زمینه را برای افزایش نرخ تورم در جهان فراهم کرده است.

 کشورهای تولیدکننده نفت غیر عضو اوپک تلاش کرده‌اند، با بالا بردن تولید نفت از فشارهای قیمتی بکاهند؛ اما این اقدام کافی نبوده است. موضوع مهم این است که به باور برخی تحلیلگران، اعضای اوپک حتی اگر بخواهند، نمی‌‌‌توانند عرضه را خیلی بالا ببرند؛ زیرا مازاد ظرفیت تولید کشورهای عضو این سازمان بسیار اندک است. درواقع اگر اوپک بخواهد، می‌‌‌تواند سهمیه تولید تمامی اعضا را بالا ببرد؛ اما اکثر این کشورها از پیش در حال تولید با حداکثر ظرفیت هستند و حتی اگر سهمیه آن‌ها افزایش یابد، نمی‌توانند نفت بیشتری تولید کنند.

بااین‌حال، عصر روز چهارشنبه 12 مرداد 1401 (3 اوت 2022) در نشست وزارتی اوپک‌پلاس اعلام شد این ائتلاف قرار است تولید نفت خود برای ماه سپتامبر را به میزان بسیار ناچیز ۱۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد. خبرگزاری رویترز می‌گوید این اقدام اوپک‌پلاس از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، توهینی آشکار و واضح به جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده است؛‌ زیرا یکی از کلیدی‌‌ترین دلایل سفر اخیر جو بایدن به عربستان سعودی، تلاش برای متقاعد کردن محمد بن‌سلمان به‌عنوان رهبر واقعی اوپک برای پمپاژ نفت بیشتر به بازار بود.این افزایش اندک، در عالم واقعیت نمی‌تواند عملا هیچ‌گونه تاثیری بر زنجیره عرضه و تأمین نفت جهانی بگذارد. افزایش تولید ۱۰۰ هزار بشکه در روز، معادل تنها ۸۶ ثانیه از تقاضای جهانی برای طلای سیاه است.

اوپک و متحدانش به رهبری روسیه از ابتدای سال 2022 همواره تولید خود را در هرماه بین ۴۳۰ هزار بشکه تا ۶۵۰ هزار بشکه در روز افزایش می‌دادند. البته این افزایش‌ها هم از جایی به بعد بی‌ثمر به نظر می‌رسید؛ زیرا از یک‌سو روسیه بیش از یک‌میلیون بشکه از تولید خود را کاهش داد و از سوی دیگر نیز بسیاری از اعضای اوپک‌پلاس درواقع به حداکثر توان واقعی خود رسیده‌اند؛ اما هنوز بسیار کمتر از سهمیه تولید خود نفت خام عرضه می‌کنند، زیرا به عقیده تحلیلگران سهمیه‌های اوپک‌پلاس بیش از ارزیابی واقعی، اعداد غیردقیقی روی کاغذ هستند.

 

 

ختم کلام: تجربۀ بحران انرژی در ابعاد جهانی

تحلیلگران معتقدند تا وقتی جنگ اوکراین ادامه دارد، وضعیت بازار انرژی سامان پیدا نخواهد کرد. از اکوادور تا آفریقای‌جنوبی، کمبود سوخت و قطع مکرر برق سبب شده است تا کشورهایی که واردکننده انرژی هستند، دچار بحران اقتصادی شوند. در سریلانکا که از پیش دچار بحران‌های گوناگون بوده و ازهرجهت با کمبود مواجه است، مقامات دستور داده‌اند کارمندان از خانه فعالیت‌های شغلی خود را انجام دهند. پاکستان تعداد روزهای کاری هفته را کم کرده تا از مصرف برق کاسته شود و در تعدادی از کشورها ازجمله پاناما، به علت افزایش قیمت انرژی تظاهرات‌‌‌ گسترده‌ای انجام‌شده است. ما در حال تجربۀ نخستین بحران انرژی در ابعاد جهانی هستیم. کمبود تقریباً در تمامی کشورها و مناطق مشاهده می‌شود. اثرات این کمبود و رشد قیمت‌ها به یک یا چند کشور محدود نیست؛ بلکه جهانی است و معتقدم هنوز به اوج این بحران نرسیده‌ایم.

روند افزایش قیمت نفت از سال 2021 شروع شد. در ابتدای سال 2021، قیمت نفت برنت در محدوده ۵۵ دلار نوسان می‌کرد که در پایان سال این رقم به ۸۰ دلار رسید؛ این یعنی حتی قبل از جنگ روسیه علیه اوکراین، بازار جهانی نفت با کمبود عرضه نسبت به تقاضا مواجه بود. بازگشایی اقتصادها، محدود بودن مازاد ظرفیت تولید و رشد مصرف، زمینه را برای افزایش مستمر قیمت‌ها فراهم کرده است. پس از حمله روسیه به اوکراین، غرب تحریم‌‌‌های فراگیری علیه مسکو اعمال کرد و واکنش کرملین به این تحریم‌‌‌ها، کاستن از عرضه گاز به اروپا بوده است. اروپا مجبور شده است برای جبران کاهش صادرات گاز روسیه به سراغ دیگر کشورهای صادرکننده گاز برود و نتیجه طبیعی این تحولات، رشد قیمت‌ها بوده است. عوامل گوناگونی بر تقاضای جهانی برای نفت و گاز افزوده و به دلیل محدود بودن ظرفیت عرضه، بحران شدت پیداکرده است.

تحلیلگران می‌‌‌گویند، ساختار اقتصاد جهان درهم‌تنیده و به هم متصل است. وقتی به یک منطقه فشار وارد می‌شود، در مناطق دیگر اثرات آن قابل‌مشاهده است. آخرین بار که جهان شوک انرژی را تجربه کرد، البته فقط در حوزه نفت، دهه ۱۹۷۰ بود. در آن دوره، اوپک تحریم نفتی اعمال کرده بود و اثرات این اقدام در سراسر صنعت نفت جهان مشاهده شد. آن بحران به شکل‌گیری آژانس بین‌المللی انرژی منجر شد و اقتصادهای صنعتی را مجبور کرد ذخایر استراتژیک نفتی برای خود ایجاد کنند تا برای اختلال‌های احتمالی در آینده آمادگی داشته باشند.

واقعیت این است که بسیاری از اقتصادهای نوظهور و کشورهایی که دچار بدهی‌های بزرگ هستند، ذخایر استراتژیک نفت ندارند؛ درنتیجه، نسبت به هرگونه اختلال در عرضه آسیب‌‌‌پذیرند. در حال حاضر، مصرف‌کنندگان بزرگ برای کاستن از فشار تقاضا و قیمت‌ها مشغول برداشت از ذخایر استراتژیک خود به میزان بیش از یک‌میلیون بشکه در روز هستند؛ اما این برنامه برداشت، ماه مهر 1401 (اکتبر 2022)؛ یعنی حدود سه‌ماه دیگر، پایان می‌یابد. امروزه مجموعه‌ای جدید از کشورها را داریم که کوچک هستند؛ اما سرعت توسعه آن‌ها بالاست؛ درنتیجه میزان مصرف انرژی در آن‌ها افزایش‌یافته است. رشد مصرف انرژی، این اقتصاد را نسبت به اختلال در عرضه آسیب‌پذیر کرده است. نکته مهم این است که آن‌ها دارای ذخایر استراتژیک نفت نیستند. برای مثال، پاکستان را در نظر بگیرید که با قطع برق دست‌وپنجه نرم می‌کند یا اکوادور که در آن به دلیل افزایش قیمت سوخت، تظاهرات‌ خشن برگزارشده است. در هفته‌های اخیر، در غنا و کامرون نیز تظاهراتی به دلیل افزایش قیمت سوخت برگزارشده است. در آرژانتین و پرو نیز چنین وضعیتی وجود دارد و ناآرامی‌های گسترده رخ‌داده است. اقتصادهای فقیر جهان، از پیش با مشکلات عمیق و گسترده اقتصادی مواجه بوده‌اند و توان مالی آن‌ها بسیار کم است. طبیعی است که آن‌ها بودجه کافی برای واردکردن میزان کافی نفت در قیمت‌های کنونی ندارند. در کشورهای فقیر، کم‌درآمد یا بدهکار، مردم با قطع مکرر برق، قیمت بالای سوخت و کمبود عرضه آن مواجه هستند. برخی کشورها از پیش با کمبود انرژی و قطع مکرر برق مواجه بوده‌اند. آفریقای‌جنوبی و کوبا جزو این کشورها هستند. در این کشورها قطع شدن برق به امری عادی تبدیل‌شده است.

تعدادی از کشورها برای اجتناب از چنین سرنوشتی، بار دیگر به سمت استفاده از زغال‌سنگ حرکت کرده‌اند. در اردیبهشت 1401 (مِی 2022)، هم‌زمان با عمیق‌تر شدن بحران انرژی در جهان، هند اعلام کرد که استخراج زغال‌سنگ از معادن را از سر خواهد گرفت و بر تولید این حامل انرژی خواهد افزود. در ماه ژوئن، واردات زغال‌سنگ هند به رقمی بی‌سابقه افزایش یافت. چندی پیش وزیر نیروی هند هشدار داد که این کشور برای مدتی طولانی در وضعیت کنونی باقی خواهد ماند. این نوع اختلال‌ها بخشی از تصویر بزرگ‌تر یعنی تاثیر منفی حمله روسیه به اوکراین بر بازار مواد خام جهان است. شکی وجود ندارد که این تأثیرات به اقتصاد جهان لطمه وارد خواهد کرد.

به عربستان که چندان امیدی نیست؛ اگر اوپک‌پلاس شکاف عرضه نفت را پر نکند یا قیمت‌ها بالا خواهد رفت یا ضروری است تقاضا کاهش یابد. به‌احتمال‌زیاد رشد قیمت‌ها به کاهش تقاضا منجر می‌شود؛ اما درهرحال اگر اوپک‌پلاس نقش مثبتی در متوازن کردن بازار بازی نکند، قیمت‌ نفت همچنان بالا خواهد رفت. بدیهی است که این موارد به‌روزرسانی تبیین اهمیت جایگاه برجام را نیز ضروری می‌سازد... و البته این ادای تکلیف «جهاد تبیین» است که همچنان باقی است...